نخلستان
نخلستان ، نماد ایستادگی و مقاومت







شهریور 1399
شنبه یکشنبه دوشنبه سه شنبه چهارشنبه پنج شنبه جمعه
 << < جاری> >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30 31        





گمنام یعنی کسی که حتی دنیا را به اندازه یک نام هم نمی خواهد



جستجو







موتور جستجوی امین





شهریور 1399
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << < جاری> >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30 31        



شهریور 1399
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << < جاری> >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30 31        



پلاگین


تقویم جلالی جهرم




 
  ...
موضوعات: بدون موضوع
[دوشنبه 1399-06-31] [ 07:28:00 ق.ظ ]



 لینک ثابت

  مقدس‌ترین دفاع ...

موضوعات: بدون موضوع
 [ 07:10:00 ق.ظ ]



 لینک ثابت

  ...
موضوعات: بدون موضوع
 [ 07:04:00 ق.ظ ]



 لینک ثابت

  این ویروسه یا کرونا ...

موضوعات: بدون موضوع
 [ 07:04:00 ق.ظ ]



 لینک ثابت

  #مقدس ترین دفاع ...

موضوعات: بدون موضوع
 [ 12:41:00 ق.ظ ]



 لینک ثابت

  نماز را به عشق او به شط خون ادا کنم ...

موضوعات: بدون موضوع
 [ 12:17:00 ق.ظ ]



 لینک ثابت

  قدر لحظات زندگی را بدانیم ...


قدر لحظات زندگی را بدانیم

موضوعات: بدون موضوع
[شنبه 1399-06-29] [ 04:58:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  خلاقیت یک پزشک ایرانی برای کلید آسانسور و عابربانک و... ...


خلاقیت یک پزشک ایرانی برای کلید آسانسور و عابربانک و…

موضوعات: بدون موضوع
 [ 04:55:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  حرف نزدن در شرایط فتنه یعنی چه؟! ...


حرف نزدن در شرایط فتنه یعنی چه؟!

موضوعات: بدون موضوع
[پنجشنبه 1399-06-27] [ 03:55:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  روش برخورد با پدیده فرار ...

ﻧﺎﻣﻪ 070-ﺑﻪ ﺳﻬﻞ ﺑﻦ ﺣﻨﻴﻒ
ﺭﻭﺵ ﺑﺮﺧﻮﺭﺩ ﺑﺎ ﭘﺪﻳﺪﻩ ﻓﺮﺍﺭ
ﭘﺲ ﺍﺯ ﻳﺎﺩ ﺧﺪﺍ ﻭ ﺩﺭﻭﺩ!
ﺑﻪ ﻣﻦ ﺧﺒﺮ ﺭﺳﻴﺪﻩ ﻛﻪ ﮔﺮﻭﻫﻲ ﺍﺯ ﻣﺮﺩﻡ ﻣﺪﻳﻨﻪ ﺑﻪ ﺳﻮﻱ ﻣﻌﺎﻭﻳﻪ ﮔﺮﻳﺨﺘﻨﺪ, ﻣﺒﺎﺩﺍ ﺑﺮﺍﻱ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﺩﺍﺩﻥ ﺁﻧﺎﻥ, ﻭ ﻗﻄﻊ ﺷﺪﻥ ﻛﻤﻚ ﻭ ﻳﺎﺭﻳﺸﺎﻥ ﺍﻓﺴﻮﺱ ﺑﺨﻮﺭﻱ! ﻛﻪ ﺍﻳﻦ ﻓﺮﺍﺭ ﺑﺮﺍﻱ ﮔﻤﺮﺍﻫﻴﺸﺎﻥ, ﻭ ﻧﺠﺎﺕ ﺗﻮ ﺍﺯ ﺭﻧﺞ ﺁﻧﺎﻥ ﻛﺎﻓﻲ ﺍﺳﺖ, ﺁﻧﺎﻥ ﺍﺯ ﺣﻖ ﻭ ﻫﺪﺍﻳﺖ ﮔﺮﻳﺨﺘﻨﺪ, ﻭ ﺑﻪ ﺳﻮﻱ ﻛﻮﺭﺩﻟﻲ ﻭ ﺟﻬﺎﻟﺖ ﺷﺘﺎﻓﺘﻨﺪ. ﺁﻧﺎﻥ ﺩﻧﻴﺎﭘﺮﺳﺘﺎﻧﻲ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﻛﻪ ﺑﻪ ﺁﻥ ﺭﻭﻱ ﺁﻭﺭﺩﻧﺪ, ﻭ ﺷﺘﺎﺑﺎﻥ ﺩﺭ ﭘﻲ ﺁﻥ ﮔﺮﻓﺘﻨﺪ, ﻋﺪﺍﻟﺖ ﺭﺍ ﺷﻨﺎﺧﺘﻨﺪ ﻭ ﺩﻳﺪﻧﺪ ﻭ ﺷﻨﻴﺪﻧﺪ ﻭ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺳﭙﺮﺩﻧﺪ, ﻭ ﺩﺍﻧﺴﺘﻨﺪ ﻛﻪ ﻫﻤﻪ ﻣﺮﺩﻡ ﺩﺭ ﻧﺰﺩ ﻣﺎ, ﺩﺭ ﺣﻖ ﻳﻜﺴﺎﻧﻨﺪ, ﭘﺲ ﺑﻪ ﺳﻮﻱ ﺍﻧﺤﺼﺎﺭﻃﻠﺒﻲ ﮔﺮﻳﺨﺘﻨﺪ ﺩﻭﺭ ﺑﺎﺷﻨﺪ ﺍﺯ ﺭﺣﻤﺖ ﺣﻖ, ﻭ ﻟﻌﻨﺖ ﺑﺮ ﺁﻧﺎﻥ ﺑﺎﺩ. ﺳﻮﮔﻨﺪ ﺑﻪ ﺧﺪﺍ! ﺁﻧﺎﻥ ﺍﺯ ﺳﺘﻢ ﻧﮕﺮﻳﺨﺘﻨﺪ, ﻭ ﺑﻪ ﻋﺪﺍﻟﺖ ﻧﭙﻴﻮﺳﺘﻨﺪ, ﻫﻤﺎﻧﺎ ﺁﺭﺯﻭﻣﻨﺪﻳﻢ ﺗﺎ ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﺟﺮﻳﺎﻥ, ﺧﺪﺍ ﺳﺨﺘﻲ ﻫﺎ ﺭﺍ ﺑﺮ ﻣﺎ ﺁﺳﺎﻥ, ﻭ ﻣﺸﻜﻼﺕ ﺭﺍ ﻫﻤﻮﺍﺭ ﻓﺮﻣﺎﻳﺪ. ﺍﻥ ﺷﺎﺀ ﺍﻟﻠﻪ, ﺑﺎ ﺩﺭﻭﺩ.

موضوعات: بدون موضوع
 [ 03:54:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  لا تقنطوا من رحمة الله ...

#تولیدی

#به_قلم_خودم

#ناامیدی_ممنوع

حوادث دوران #ظهور که در تمام ادیان الهی پیش‌بینی شده، برای ناامیدی و مایوس کردن مردم نیست چرا که:

#ناامیدی از بزرگترین گناهان کبیره است و مهم‌ترین دست‌آویز شیطان برای قطع رابطه انسان با معبود و محبوب خویش!

بحران‌های قبل از ظهور، محکم‌ترین پشتوانه و تلنگر برای بیداری دلها و رها شدن از غفلت‌زدگی و رفاه‌طلبی است.

این نشانه‌ها! نه تنها موجب یاس از رحمت واسعه پروردگار نیست بلکه، ناامن نمودن تکیه‌گاه دنیوی به منظور روی آوردن به رحمت و غفران الهی در جهت رستگاریِ ابدی است.

حضرت رب‌العالمین، منجی خود را برای نجات امت در هنگام بالاترین درجه گرفتاری و اندوه و نگرانی، ذخیره نموده تا انسان‌ها هرگز خود را، تنها و بدون پشتوانه نبینند و از لطف و رحمت الهی مایوس نشوند.

پس! گرچه ظاهرا بر مشکلات و مصائب و ناملایمات افزوده می‌شود اما در عمل، روحیه ایمان و یا به تعبیری امان طلبی و نجات یافتن، در دلها تقویت می‌شود و لذا مردم کم‌کم پی به گمشده خویش بُرده و حضور و ظهور او را طلب می‌کنند.

اما آیا همگان موفق می‌شوند و آیا به فرموده قرآن کریم، قاعدین و بی‌تحرک‌ها و منفعل‌ها با مجاهدان فی‌سبیل‌الله، یکسان و برابرند؟

قطعا چنین نیست و:

فضَّل الله المجاهدین علی القاعدین أجراً عظیما
پس! تنها راه نجات، تلاش است و صبر و ایثار که فرموده‌اند:

إرحَم تُرحَم

و اینک ای مهربان‌ترین و مشفق‌ترین مولای ما! در دعای هر روز ماه رجب می‌خوانیم:

یا مَن أرجوه لکلِّ خیر
و به تعبیری:

بقیَتُ الله خیرٌ لَکُم

موضوعات: بدون موضوع
 [ 03:49:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  دمپختک با ترشی مخصوص ...

#تولیدی

#به_قلم_خودم

لیلا کنار پنجره نشسته بود و به دور دست‌ها خیره شده بود. زهرا خانم مادر لیلا بخوبی حالِ دخترش را درک می‌کرد، پس از هشت سال آغاز زندگی مشترک، نبودن یک همدم و نداشتن فرزند، زجرآور بود، هر چند که دوا و درمان‌ها ادامه داشت ولی اینها چیزی از اندوه و ناراحتی لیلا، کم نمی‌کرد و مادر کاری جز دعا از دستش برنمی‌آمد.

پدر لیلا هم که کارمند بیمارستان بود و صبح زود می‌رفت و غروب به خانه می‌آمد و مادر رعایت حالِ خسته‌اش را می‌نمود و زیاد در مورد مشکل دخترشان با او حرفی نمی‌زد هرچند که پدر، خود همه افکار را از نگاه لیلای عزیزش می‌خواند و آرام و بیصدا رنج می‌برد و غصه می‌خورد.

مادر،آرام سینی چای را روی میز گذاشت و روی تخت، کنار دخترش نشست و برای صدمین بار شروع به تکرار حرف‌های همیشگی کرد:

ببین مادر! آسمون که به زمین نیامده، بالاخره هر آدمی در زندگی با یک مشکلی دست و پنجه نرم می‌کند ما که از دل آنها خبر نداریم!

همین پریسا، دختر همسایه رو نگاه کن! طفلی با دو تا بچه مثل دسته‌گل، سَرِ اختلافات بی‌مورد دربدر دنبال طلاق گرفتن است یا دختر عمویت مریم که، شوهر و تنها دخترش را در تصادف از دست داد. واقعا چه‌کاری از دستشون بر‌می‌آمد جز صبر کردن! یا بیچاره فرزانه هم دانشگاهی‌ات، از روزی که به پسر‌عمویش جواب رد داد، آنقدر حرف و حدیث برایش درست کردند که حتی یک خواستگار هم دیگر برایش نیامد!

واقعا به نظر تو اینها مشکلات کوچکی هستند؟

لیلا با بی‌حوصلگی نگاهش را از روبرو برگرفت و در حالی که اشک در چشمانش حلقه زده بود رو به مادر گفت:

ببین مادرِ من! بنا نیست هر که حاجتش برآورده شد، حتما به یکی از این بلاها گرفتار بشود، خیلی‌ها هستند که هم بچه دارند و هم با خوبی و خوشی زندگی می‌کنند، نه طلاق گرفتند نه تصادف کردند…چه میدانم…اَههههه…خسته شدم از این همه توجیه….

مادر گفت ولی ما که از آینده آنها خبر نداریم، همین دختر حاج رضا همسایه بالایی که از زیبایی شُهره آفاق شده بود فقط با یک سانحه، بینائی‌اش را از دست نداد؟ و الان گوشه‌نشین نیست؟….

اصلا هر چه تو بگویی قبول! ولی این را هم بدان که با غصه‌خوردن و اشک و آه، فقط یک روحیه افسرده و بدبینی به زمین و زمان و نهایتا ناامیدی نصیبت می‌شود که خودش بزرگترین مصیبت است.

بزرگان ما از قدیم گفته‌اند:

خدا گر ز حکمت ببندد دَری
به لطفش گشاید دَر بهتری
ناامیدی، آن هم درِ خانه خدا که مظهر رحمت و محبت است وهزاران بار از مادر، نسبت به بندگانش مهربان‌تر؟ واقعا از یک مسلمان بعید است.

لیلا که تا این لحظه به حرف‌های مادر گوش می‌داد و اشک می‌ریخت، تَه مانده چایش را سرکشید و پرسید:
یعنی شما فکر می‌کنی که خداوند از درد همه باخبر است و درمانش را هم می‌داند ولی باز هم حاجت‌مان را روا نمی‌کند؟

مادر با تعجب گفت:
نه عزیزم! گرفتاری‌های زندگی گرچه به ظاهر تلخ و ناگوارند ولی همین‌ها باعث روی آوردن و توجه ما به خداوند رحمان و رحیم است و موجب نجات ما از غفلت‌ها می‌شود.

لیلا سوال کرد:
پس یا همه مردم حتی بندگان خوب خدا غافلند یا اینکه آن عده‌ای که چنین مشکلاتی ندارند، از مقربان درگاه حقند؟

مادر لیلا که از هم‌صحبت شدن با دخترش راضی به نظر می‌رسید ادامه داد:

نه عزیزم! هیچیک درست نیست، دنیا محل آزمایش و امتحان است، حالا هر انسانی به تناسب شرایطش.
مهم نحوه برخورد ما با مصائب است که شخصیت و ایمان و بی‌ایمانی ما را رقم می‌زند.
رنگ و روی لیلا کمی بازتر شد و لبخند تلخی زد و گفت:
چاره‌ای نیست فعلا که باید حرص بخورم و صبر کنم.

مادر چیزی نگفت و استکان‌های خالی چای را جمع کرد و به سمت آشپزخانه رفت.

شب که پدر از محل کار به خانه آمد بسیار غمگین بود و با ناراحتی خریدهایش را روی میز آشپزخانه گذاشت و گفت:

امروز اصلا روز کاریِ خوبی برای من نبود، چند روز قبل که اخبار گفت، یک ویروس آمده، امروز متاسفانه یک مادر و نوزاد، فوتی داشتیم! خیلی دلم به حال خانواده‌شان سوخت بعد از ماهها انتظار….

لیلا مثل برق گرفته‌ها خشکش زد، خدای من! یعنی…آخه من فکر می‌کردم … خدایا من را ببخش…چقدر ناسپاسی کردم…خودت می‌دانی عمدی نبود…هیچ‌وقت مثل الان به اهمیت سلامتی و زنده بودن فکر نکرده بودم…خدایا شکرت…سلامتی را از من و خانواده‌ام نگیر…
و
با صدای بلند فریاد زد:
مامان زهرا خیلی دوستت دارم…خدا را شکر که شما و… زنده و سالم هستید…راستی! شام امشب میهمان من…دمپختک با ترشی مخصوص…

موضوعات: بدون موضوع
 [ 03:48:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  عشق یعنی به تو رسیدن ...

#تولیدی

#به_قلم_خودم

دلم تنگ شده برای هیئت با همان شلوغی و تراکم و زمزمه هایی که دل را تا خود حرم می‌برند.
دلتنگ نوحه‌های عاشقانه و خالصانه!

دلم پر می‌زند برای نشستن کنار دیوار حسینیه و استشمام عطر چای تازه دم و بهار نارنج که فضای معنوی تکیه را پر کرده و قند را که در چای میریزم دلم ناخودآگاه به یاد چای عربی می‌افتد و موکب‌های عراقی و ایرانی و….

چه حس خوبی! آن طرف حسینیه برای پیاده‌روی اربعین نام‌نویسی می‌کنند. هاله‌ای از ابهام هوای دلم را در‌ بر گرفته، آیا من هم اسمم را در دفتر زائران کربلا بنویسم یا….

مصلحت‌ها و امّا‌‌ و اگرها، شروع به خودنمایی می‌کنند! ای کاااش تردید نکرده بودم! چه می‌دانستم دنیا چه می‌شود و یک ویروس پنج گرمی عالَم را زیر و رو می‌کند و من را محروم؟
غمی بزرگ وجودم را احاطه می‌کند، خدایا دل کندن از حسین و علمدارش (علیهما‌السلام) از جان دادن برایم سخت‌تر شده‌… خدایا کمکم کن، چگونه با این یوم الحسرة کنار بیایم؟ اصلا مگر زندگی بدون رفتن به سمت حسین معنا دارد؟

خدایا یاریم دِه! بین دل و بین‌الحرمین سرگردان مانده و درمانده‌ام!
بارالها! هرسال رزق معنویم را از برکت همین قدم‌های به ظاهر معمولی می‌گرفتم هر چند که:

بُعد منزل نَبُوَد در سفر روحانی
اما رزق کربلا چیز دیگری است، پای پیاده بروی به کوی دوست و حاجاتت را از دست سیدالشهدا و قمر بنی هاشم بگیری! طعم دیگری دارد از جنس عشق و ایثار و جانبازی!
خدایا!
کمکم کن! با این غم جانسوز کنار بیایم هر چند که بعید می‌دانم! تنها یک راه در پیش دارم مثل زینب (سلام‌الله‌‌علیها) راه صبوری و مقاومت و تبلیغ را برگزینم و حال که جای قدم‌هایم در جاده‌های خاکی کربلا، خالی است به یاد هر قدم یک کار به نیت ارباب بی کفن انجام دهم و در صحیفه‌ای از نور تقدیم مولا کنم شاید:
اینگونه! نامم را در این شرایط، جزء زائران کربلا ثبت کنند و حاجتم را که همان تداوم خط حیاة همراه با عقیده و جهاد است به من بدهند و برات شهادتم را به تعبیر رهبرم امام خامنه‌ای، به عنوان آخرین پله زندگانی‌ام امضا کنند‌….

آیا مرا می‌پذیری؟ تا به حال رسم نبوده از زیر گنبد و بارگاهت، سائلی را دست خالی برگردانی! حال که لطف و کَرَم تو آنقدر زیاد است پس:

دعای #سرباز #ولایت را در حق ما هم مستجاب بگردان:
خداوندا ما را پاکیزه بپذیر

موضوعات: بدون موضوع
[سه شنبه 1399-06-25] [ 12:37:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  اینجا آندلس نیست ...

#تولیدی

#به_قلم_خودم

اشتباه نکنید! اینجا آندلس نیست

خدایا شکرت! که دشمنان ما را از احمق‌ترین افراد قرار داده‌ای!

بعضی ابلهان به اصطلاح سیاستمدار غربی و اروپایی، چنین تصور کرده‌اند که با یک الگو‌برداری ناقص از جامعه مسلمان اندلس قدیم یا همان اسپانیای امروز که، هفتصد سال حکومت اسلامی داشتند ولی، با رواج فساد و بی‌بند‌و باری و نفوذ در بین رده‌های بالای سیاسی و اعتقادی و مذهبی، به ظاهر توانستند ابهت و انسجام مسلمانان را فرو ریزند و حکومت دلخواه خود را بر صدر نشانند به اهداف شوم خود خواهند رسید.

دشمنان اسلام، امروزه با چنین برداشت نسنجیده و مبهمی، با تمام امکانات رسانه‌ای و مادی خود، در صحنه بین‌المللی حاضر شده و با رواج همه گزینه‌هایی که خود، آزموده و شکست خورده‌اند به هجمه و اهانت به مقدسات شرعی مسلمانان و ترویج ابتذال و فساد جنسی و اقتصادی و بالاتر از همه تحریفات اعتقادی، دست به جنگی نابرابر در فضای مجازی و حقیقی جامعه انقلابی زده و بر این باورند که با این آزمون و خطاهای نافرجام، می‌توانند مردم معتقد و مذهبی و پایبند به اصول مسلم الهی و ولایی را از ملت سازش ناپذیر و شهادت طلب ما بگیرند!

لذا می‌بینیم که، یکروز #قرآن مقدس را مورد اهانت قرار می‌دهند و روزی دیگر پرده از رسوایی عده‌ای واداده و #بز دل برمی‌دارند و زمانی نیز با نفوذ و رخنه در بین صاحب‌نظران مذهبی، اعتقادات مردم را در کفه ترازوی زنگ زده تدبیرهای احمقانه خود می‌سنجند تا شاید از این گریزگاه برای پرده سیاه افکارشان، روزنه امیدی بیابند و از آن زاویه بر ملت شجاع و مبارز و مصلحت ناپذیر ما، تسلط و اقتداری بیابند.
اما
دشمن غدار و کینه‌توز باید بداند که این اشتباه بزرگ تاریخی که برای مدتی وقفه در کار سپاه اسلام دنیای آن روز انداخت ناشی از آن بود که:

#ولایت #فقیه به معنای واقعی در آن جامعه نبود و هر چند که از اسلام علوی، پیروی می‌کردند ولی هیچگاه تشیع به معنای واقعی کلمه حتی در محدوده فرماندهان، تحقق نیافت و لذا دشمن توانست با تفرقه‌افکنی و نفوذ و رواج فساد و تکه تکه کردن سرزمین‌های اسلامی، از قدرت و اقتدار آنان بکاهد و کم کم حتی در نقش مرجع اعتقادی، در بین آنان موجّه جلوه کند و با تفرقه و تحریف وقایع اسلام ناب، بر آنان مسلط شود.
اما
ملت شهید داده و بیدار ایران اسلامی، بخوبی واقفند که طبق فرمایش رهبرشان:
اگر ما خواب باشیم دشمن بیدار است!
و با تبعیت از امام جامعه و تجربیات سالها مبارزه و ظلم ستیزی، آنقدر بصیرت و آگاهی و آمادگی دارند که:
دشمن را از دوست در هر لباسی ولو فقاهت و قضاوت و سیاست، تشخیص داده و راه خود را از ابتذال سرگرم کننده که مقدمه اهانت به مقدسات دینی و نفوذ در لایه‌های اعتقادی جامعه است، جدا نموده و چشمشان به رهنمودها و روشنگریهای رهبری بوده و گول هیچ مکر و حیله‌ای ولو در لباسی به اسم مذهب را نخورند.
آری
بفرموده #سردار #دلها #ما #ملت #امام #حسینیم یعنی:
ما
پیرو آن مکتبی هستیم که هفتاد و دو #سرباز #ولایت اش با اطاعت از امام و خط ولایت، توانستند بر لشکر چندین هزار نفری دشمنانی که خودشان را عالِم و مفسِّر می‌شمردند، مقاومت نمایند و دست و پا و سَر بدهند اما از عقیده و امام و مذهب خود، سر بر نتابند!

و اینها!
شعار نیست که الگوی کاملش را که چون خورشیدی بر تارُک جهان اسلام می‌درخشد و خود به تنهایی علمداری برای حسین زمانه بود، به عیان دیدیم.
آری!
*عقیده اگر از اول بر پایه محکم و متقن اسلام واقعی بنا شود با هیچ فساد و شبهه و حذف و اضافه ظاهری، سست نخواهد شد و عاقبت باقی و راه شهادت طلبی را به انزوا و فرسودگی و بی‌آبرویی نخواهد فروخت.

و سیعلموا الذین ظلموا أیّ منقلبٍ ینقلبون

موضوعات: بدون موضوع
[دوشنبه 1399-06-24] [ 10:59:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  تبلیغ با بصیرت ...

#تولیدی

#به_قلم_خودم

یکی از مهمترین اقدامات امام زین‌العابدین سیدالساجدین (سلام‌الله‌علیه) بعد از حادثه عظیم #عاشورا تبیین اهداف قیام کربلا و زدودن ابهامات و تحریفات پیرامون آن بود.

دشمن که حماقت خود را در ریختن خون مطهر اهل بیت پیامبر اسلام (صلوات‌الله‌علیه) به وضوح مشاهده می‌کرد تمام سعیش بر این بود که، آثار و پیامدهای این انقلاب حسینی را محو نموده و از تبلیغ روحیه ظلم ستیزی و مبارزه با نفاق و تزویر توسط امام پیشگیری نماید.

لذا از همان ابتدای امر از او چهره‌ای بیمار و ناتوان ساختند تا مردم فریاد روشنگرانه او را جدی نگرفته و از رسوایی بزرگ آل امیه با‌خبر نشوند اما:
هیهات!!!
امام شیعیان و سکوت؟ رهبر مسلمانان و مصلحت طلبی؟ هرگز!
او فرزند علی‌ابن‌ابیطالب (علیه‌السلام) است که برق شمشیرش اجداد کوفیان را از پای درآورده، و اینک سخنان آتشین او در میکده یزیدیان، پرده از اسراری برمی‌دارد که برای آل پیامبر خدا عزت ابدی و برای نسل معاویه جز ذلت و ننگ و رسوایی همیشگی، بهره‌ای ندارد.
و
این است رسم دلدادگی و عاشقی که:
امام خود را تنها گذاری چه در حضور و چه به ظاهر از نظرها غایب و همیشه پای در رکاب حمایت از ولیّ خدا باشی و آماده برای مبارزه با خط #تحریف و گمراهی!

موضوعات: بدون موضوع
 [ 10:58:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  دیده شدن به چه قیمتی؟ ...

پلاک خود را به آب سپرد تا دیده نشود و امروز بسیاری از بی‌نشان‌ها و بی‌اصالت‌ها پا روی ارزشها و خون شهدا می‌گذارند تا دیده شوند!؟

موضوعات: بدون موضوع
[چهارشنبه 1399-06-12] [ 09:00:00 ق.ظ ]



 لینک ثابت

  پیامدهای شام غریبان ...

#تولیدی

#به_قلم_خودم

#پیامدهای #شام #غریبان

شام غریبان یعنی شهادت پایان راه که نه، بلکه آغاز یک زندگی نوین و شرافتمندانه در جهت دفاع از حق و مبارزه با زور و تحریف است.

شام غریبان یعنی ناامیدی ممنوع!
یعنی:
باید با اراده قوی و اعتماد به امداد الهی، هرچند با دلی شکسته و جسمی رنج دیده، به راه افتاد و هدف از دفاع از ولایت را، از شک و شبهه‌ها و تحریفات حفظ نمود و حتی با پاهای زنجیر بسته و در دل دشمن و بیابان‌های پر خطر، با سلاح بُرَّنده زبان و تبلیغ و با بیان واقعیت‌ها، دنیای پس از حادثه را به تلاش و مجاهدتی دوباره فراخواند.
در:
دین اسلام هیچ بن بست و انتهایی وجود ندارد چرا که، انسان خلیفة الله است و ابدی! و راه رسیدن به خدا، هرگز انقطاع و پایانی ندارد.

شام غریبان یعنی آنگاه که بهترین گلهای زندگی‌ات را قربانی دوست نموده‌ای، اول عاشقی و پیمودن مسیر کمال و انسانیت است‌.
و:
زینب کبری (سلام‌الله‌علیها) در مسیر تبلیغ و صیانت از ارزشهای عاشورا و روشنگری خط عاقلانه و درعین حال عاشقانه و عارفانه سیدالشهدا، به معنویت تام رسید و اینچنین شد که:

کربلا در کربلا می‌ماند اگر زینب نبود

و این است هنر و نقش آفرینی مُبَلِّغ راستین که، در امتداد شهادت است و تو را به کاروان حسینیان پیوند می‌زند.
آیا!
ما به اندازه توان و امکانات خود، عاشورا و قیام کربلا را معرفی نموده‌ایم؟ اگر می‌خواهیم نام ما را در لوح خادمان اباعبدالله ثبت و ضبط کنند، باید چون عقیله بنی‌هاشم، سختی‌ها و دردها و تازیانه‌های زخم زبان دشمن را به جان بخریم تا بتوانیم، عاشورای واقعی و بدون تحریف و ابهام را به دنیای امروز معرفی کنیم، کاری که شاید از شهادت هم بقول استاد مطهری سخت‌تر باشد چرا که، شهید یکبار شهید می‌شود و تبلیغ کننده شهادت، هزاران بار!

اللهم ارزقنا توفیق الطاعة

موضوعات: بدون موضوع
[سه شنبه 1399-06-11] [ 04:14:00 ق.ظ ]



 لینک ثابت

  مقتل خوانی ...

#تولیدی

#به_قلم_خودم

#مقتل_خوانی

#شخصیت_نگاری

#نماز_ظهر_عاشورا

قال: و حضرت صلاة الظهر، فأمر الحسین (علیه السلام) زهیر بن القین و سعید بن عبدالله الحنفی أن یتقدما أمامه بنصف من تخلف معه، ثم صلی صلاة الخوف
راوی گوید:
هنگام نماز ظهر شد، امام به زهیر بن قین و سعید بن عبدالله حنفی دستور داد که با نیمی از کسانی که مانده اند جلوی حضرت بایستد سپس خود با نیمی دیگر نماز خوف خواند.
فوصل إلی الحسین (علیه السلام) سهم، فتقدم سعید بن عبدالله الحنفی، و وقف یقیه بنفسه ما زال، ولا تخطی حتی سقط إلی الأرض و هو یقول:

اللهم العنهم لعن عاد و ثمود، اللهم أبلغ نبیک عنی السلام، و أبلغه ما لقیت من ألم الجراح…ثم قضی نحبه رضوان الله علیه، فوجد به ثلاثة عشر سهما سوی ما به من ضرب السیوف و طعن الرماح
.
تیری به سوی حسین (علیه السلام) آمد، پس سعید بن عبدالله حنفی پیش دوید و برای پاسداری از جان حضرت آن قدر ایستاد و سستی نکرد تا آنکه بر زمین افتاد و می گفت:
پروردگارا آنان را همانند عاد و ثمود لعنت کن، پروردگارا سلام مرا به پیامبرت برسان و او را از درد زخمهایم آگاه کن،…سپس جان به جان آفرین تسلیم کرد. خداوند از او خشنود باد.
در حالی که به جز ضربه های شمشیر و نیزه هایی که به او خورده بود سیزده تیر بر تنش نشسته بود.

پ.ن.ابن طاووس:لهوف/131

موضوعات: بدون موضوع
[دوشنبه 1399-06-10] [ 01:21:00 ق.ظ ]



 لینک ثابت

  بهای عاشقی ...

عشق و عاشقی

#تولیدی   #به_قلم_خودم

یا اهل العالم! عشق را گدایی نمی کنند، اصلا عشق خریدنی نیست، می دانی چه می گویم؟ این عاشق نیست که به دنبال عشق می دود بلکه، خود عشق باید تو را دریابد! چرا؟

عشق گدایی، به درد سطحی نگران و بی مایه ها می خورد، آنهایی که قدر و منزلتی برای خودشان قائل نیستند و کمال وجودی خویش را در سراب زیبایی دیگران می جویند، همان هایی که شاید از خودشان هم ضعیف تر باشند! چه می گویم؟

تکرار می کنم عشق خریدنی نیست! مثل حسین (علیه السلام) که نه تنها عشق را تمنا نکرد بلکه خودش عشق آفرین شد یعنی، حسین محبت و شور و حرارت قلوب را خلق کرد، هم او که خلیفة الله و ثارالله بود و خداوند خلقت یکی از عجیب ترین شاهکارها را به قدرت یداللهی او سپرد. چگونه؟

وقتی یک نفر، تبدیل به یک جهان ایثار می شود و مسیر منحرف تاریخ را تغییر می دهد، پاداش او در منظر الهی جذب چند دل و اشک و لبخند نیست! جایزه او را خود خدا باید تعیین کند، لذا به مقام:

فادخلی فی عبادی و ادخلی جنتی

می رسد، چگونه؟ یعنی حسین، خودش ذوب در جنت رضای حق می شود و آنوقت است که: جنات عدن…برای قد و قامت معرفت او، کم است و او باید جنات عدن عاشقانش شود!؟

چه می گویم؟ یعنی همه محتاج عشق حسین می شوند و برای نجات دنیا و آخرت خود، چاره ای جز تمسک به سفینة النجاة ندارند!

حالا معنای قدر و قیمت واقعی ات را فهمیدی؟ گرچه مثل حسین نخواهی شد ولی اگر در راهش که همان صراط مستقیم و رحمة للعالمین است، قدم ننهی به بیراهه رفته و عمر و هستی ات را تباه کرده ای!

اما اگر دست انابه و توسل بر این سراج منیر زدی، تو هم بجای گدایی عشق! خالق خوبی ها می شوی و خوبان عالم عاشق مرام و مذهبت!

http://nakhlestan.kowsarblog.ir

موضوعات: بدون موضوع
 [ 01:20:00 ق.ظ ]



 لینک ثابت

  مذاکره ممنوع ...

#تولیدی

#به_قلم_خودم

#کوبنده_ترین_نه_به

#ننگین_ترین_معامله_تاریخ

#تاسوعا

#غیور_کربلا

کویر تشنه و سوزان کربلا انتظاری سرخ را در دل می پروراند. آرزویی که زمان چندانی، برای تحقق یافتنش باقی نمانده بود.

دشمن غدار که حب ریاست و شهوت، پرده غفلتی به بلندای تاریخ در مقابل دیدگانش افکنده، به گمان کور و عقیم خویش، امان نامه را از طرف شیطان برای نورچشم علی ابن ابیطالب (علیه السلام) آورده است.
غیرت هاشمی عباس ابن علی کجا و رذالت و پستی پسر مرجانه حرامخوار و…کجا؟!

علمدار حسین (علیه السلام) از این گستاخی اسیر به ظاهر امیر لشکر زراندوز و خونخوار ابن زیاد، چنان خونش به جوش آمد که اگر فرمان و امر مولایش نبود، همان لحظه با شمشیر حیدریش قامتشان را دو نیم می کرد.

اما آقا ابا عبدالله الحسین (علیه السلام) امر فرمود:
امشبی را بگو دست از جنگ بردارند که تو می دانی من نماز و تلاوت قرآن را دوست می دارم.
براستی آیا امام و اجازه از دشمن برای تاخیر در شروع جنگ؟ چرا؟

امام که وجه الله است و همه افعال و امورش قربة إلى الله است، فرصتی دیگر به دوست و دشمن می دهد تا اگر ذره ای نور ایمان و حب رسول الله در دل آحادی از لشکریان یزید باقی مانده، خود را از عذاب الیم برهاند و به صف منادیان حق بپیوندد و ….
که روایت شده همان شب، سی و دو نفر از عمر سعد جدا شده و به صف یاران امام پیوستند.

تا نه به امان نامه دشمن نگویی! سردار کاروان عشق، رایت علمداری را به دستت نمی سپارد! اول باید با پای عمل به میدان بیایی تا مولایت به تو اعتماد کند، باید مرز خود را با چهره تزویر و نفاق روشن سازی تا اذن شهادت را بگیری و باید خط قرمز بر معاهده ها و معامله های شرک آمیز دنیایی بزنی تا مولایت، برگ سبز شهادتت را امضا کند.
و این مخصوص کربلا نیست که:
کل یوم عاشورا و کل أرض کربلا

موضوعات: بدون موضوع
 [ 01:20:00 ق.ظ ]



 لینک ثابت

  چرا فرمود: ما رأیت الا جمیلا؟ ...

#تولیدی

#به_قلم_‌خودم

چرا حضرت زینب کبری (سلام‌الله‌علیها) فرمودند:

ماٰ رَأَیْتُ إِلّا جَمیلاٰ

مگر حادثه کربلا چه پیامدهایی درون خود داشت که حضرت این جمله را فرمودند؟ آیا از دست دادن عزیزترین یادگار رسول خدا و نوادگان شریفش، زیبایی داشت؟
آیا به راه افتادن دریای خون توسط معاندان و دشمنان علی (علیه‌السلام)، جالب و دلنشین بود یا قربانی شدن حجت کبرای اباعبدالله با تیر زهرآگین حقد و کینه و حسد، جلوه جذابی داشت؟
آیا إرباً إرباٰ شدن علی‌اکبر دلنشین بود یا قطع شدن دستان معجزه‌گر علمدار کربلا؟ چه بگویم؟ کدام صحنه جمیل بود و تماشایی؟ و سخت‌تر و بالاتر از همه، آیا ریختن خون امام جامعه و مرکز ثقل ولایت اهل بیت، دیدنی و دلربا بود یا قضیه چیز دیگری است؟!

حضرت نفرمود: همه چیز زیبا بود یا از دست دادن هفتاد و دو عزیز و حافظ دین گوارا بود نه، بلکه ابراز کرد که:

من جز زیبایی ندیدم! چرا؟

این نگرش بازمی‌گردد به میزان عقیده و انگیزه و هدفمندی در تلاشی مقدس و والا که حتی جانفشانی و ریختن خون بهترین اولاد آدم در آن، تبدیل به شاهکار زیبای خلقت می‌شود اما:
آن هدف چیست که تا این حد، جان نثاری می‌طلبد و صغیر و کبیر را به سوی ندای هل من ناصر ینصرنی می‌کشاند و اوج عشق بازی را رقم می‌زند؟!
این:
هدف برخاسته از دل تربیت یافتگان در دامان رهبر رسالت، و دامن ام ابیها و شیر شجاع سنگر عدالت و ایثار و نتیجه کرامت صاحب فیض و احسان حَسَنی است.
آری!
کربلا هر خونی را نمی‌طلبد، هر قربانی را نمی‌پذیرد، هر از راه رسیده‌ای را به محفل شیدایی عاشقان شهادت و جانبازی، راه نمی‌دهد….
کربلا! برای میدان کارزار، اول به دل و نیت و عزم و اراده مریدان، نگاه می‌کند و بعد انتخاب می‌کند.

کربلایی‌ها، همه مورد تایید و قبول آقا سیدالشهدا بودند، مگر هر از راه رسیده‌ای لیاقت قربانی شدن در راه حسین زمانه را دارد؟ هرگز!

زمانی حسینی می‌شوی که اول کوله‌بارت لبریز از*اخلاص و توکل* به خدای متعال باشد و ذره‌ای شک و تردید در خانه دلت، در برابر امام و مولایت رخنه نکرده باشد و الا باید بازگردی هرچند به ظاهر عاشق باشی و دلداده!

دل چون یقین یافت، آرام و قرار می‌یابد و تسلیم و راضی می‌شود و آنچنان به فضل و رحمت و امداد الهی امیدوار است که گویی‌، نه تنها با دیده دل که حتی با چشمان سَر، جایگاه خود را در بارگاه الهی به دست مولا و امام خویش می‌بیند و آنچنان آرامش و لذتی را تجربه می‌کند که لحظه به لحظه، خود را به دریافت مقام الهی، نزدیکتر می‌بیند و بر شوق و بهجت او افزوده می‌شود….
و
چنین صحنه جانفشانی‌ بس دیدنی و روح‌افزاست تا آنجا که پس از فراق و تماشای بیش از هفتاد یار غرق در خون، چیزی جز جمال و زیبایی و شکوه و عظمت و بزرگی و افتخار ابدی و ماندگار نمی‌بیند.
و
لذا همین صحنه‌ها در عین پیروزی ظاهری و شادی ساختگی و ناپایدار دشمن، تبدیل به کابوسی مرگبار و ذلتی ابدی برای دشمن ملعون می‌شود و زمین و زمان از او تبرّی می‌جویند و در مقابل بر خیل عاشقانی که جاودانه شدند، افزوده می‌شود و این حرکت انسان‌ساز و دشمن ستیز تا ابد ادامه دارد، و جز بر ننگ و رسوایی دشمن و روشن شدن راه حق و حقیقت و جذب دلهای عاشق، پیامدی نخواهد داشت و این است رمز ماندگاری عاشورایی که برای زینب کبری (سلام‌الله‌علیها) زیبایی و عزت آفرید و دشمن را خوار و ذلیل گرداند.

موضوعات: بدون موضوع
 [ 12:22:00 ق.ظ ]



 لینک ثابت

  نسیم رحمت ...

#تولیدی

#به_قلم_‌خودم

با ناامیدی وسایلش را روی دست گرفته و از حسینیه و هیئت خارج می‌شد، بهش گفتند:
هنوز که مراسم تمام نشده، کجا با این عجله؟
گفت:
دوست داشتیم ردیف‌های جلو باشیم ولی امشب دیر آمدیم….
مسئول هیئت به آرامی جلو آمد و گفت:
آیا نشنیدی هر جا مجلس عزای سیدالشهدا (علیه‌السلام) برپا می‌شود، صاحب عزا بی‌بی فاطمه زهرا (سلام‌الله‌علیها) هست.
و آیا نشنیده‌ای که:
در مجلس عزای سیدالشهدا، نسیمی می‌وزد از رحمت الهی که همه شرکت کنندگان و مستمعین از آن بهره‌مند می‌شوند.
خانمها تا این مطالب را شنیدند بی‌اختیار و اشک ریزان نزدیک درب ورودی نشستند شاید:
اینجا به صاحب‌عزا نزدیکتر بودند و او حضورشان را در لوح عزاداران فرزندش، با رضایت ثبت می‌کرد.

موضوعات: بدون موضوع
[جمعه 1399-06-07] [ 11:24:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  حرارت درونی ...

#تولیدی

#به_قلم_خودم

بعضیا فکر می‌کنند که عزای امام حسین (علیه‌السلام) وابسته به عَلَم و بیرق و امکانات بیرونی است که تا نباشد، عزای حسینی رقم نمی‌خورد و عاشورا تعطیل می‌شود و….

اما:
این تکیه‌ها و پرچم و علامات نیستند که بساط عزا را برپا می‌کنند بلکه، روضه و سوگواری از خیمه دلهای عاشق شروع می‌شود به عبارتی، همان که در روایات فرموده‌اند که:
برای حسین (علیه‌‌ السلام) در قلبها حرارتی است که تا قیامت سرد و خاموش نمی‌شود، پس:

اول، دلها و قلبهای محب اهل بیت، تبدیل به مجلس عزای امام شهیدان می‌شود و به دنبال آن، بساط روضه در فضای خارج از دل، برپا می‌شود و رونق می‌گیرد.

لذا
شور حسینی از چشمه‌های زلال و ناب معارف معنوی دلهای مومن و معتقد، شروع به جوشیدن می‌کند و قطره قطره به هم می‌پیوندد و همچون سیلابی خروشان، زمین و زمان را در بر می‌گیرد و به جوش و خروش وا‌می‌دارد.

آری!
حسین جنس غمش فرق می‌کند
برای اینکه حتی اگر تاریخ را هم فراموش کرده باشی، آن شور و حرارت قلبی به یادت می‌آورد که، عاشورا نزدیک است.
و به همین دلیل است که، هیچ عاملی نمی‌تواند عزاداری محرم و مجلس عزای ابا‌عبدالله را تحت‌الشعاع خود قرار دهد و آن را به انزوا و کمرنگی سوق دهد.
چرا؟
این رمز ایثار و جهاد خالصانه امامی است که برای رضایت و تسلیم امر خدا بودن، جان و وجود خود و اهل بیت و بهترین یارانش را فدای اسلام نمود و با بذل خون و مال و اولاد خویش، دین جدش را تا ابد بیمه کرد.

موضوعات: بدون موضوع
[شنبه 1399-06-01] [ 07:29:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  چرا امام اهل بیتش را با خود به کربلا برد؟ ...

#تولیدی

#به_قلم_خودم

حج خود را نیمه تمام رها کرد و عازم نینوا شد چرا؟
برای اینکه به خلاف زعم آنان که کار حسین را فقط عاشقانه می پندارند، موجی از سوال در اذهان مردم ایجاد کند که، فرزند رسول خدا که از همه به احکام دین داناتر است به چه دلیل عبادت خود را ناتمام گذاشت؟!

مثل امروز که بعضی ها رشته افکار خود را به دست شیطان داده اند و می گویند: به جای هزینه کردن برای محرم و عاشورا، فقرا و درماندگان را دریابیم، آن روز هم عده ای به خیال خود اصلاح طلب! ابا عبدالله را دوره کردند که: ای فرزند پیامبر! بیا و بگذر. چرا همین جا با دشمنان نمی جنگی؟ چرا سرزمین خشک و دور افتاده عراق؟

اما امام مبنای کارش عشقی است به بلندای تاریخ که زیر بنای هر کارش را، نیت و هدف و فلسفه ای خداپسندانه در برگرفته است، او می دانست چه در حرم امن الهی باشد چه نباشد خونش را به ناحق می ریزند اما، راضی نشد که کعبه این حریم با حرمت، شاهد جنگ و جدال نامردمان باشد.

بار سفر بست و عازم کربلا شد، جن و ملک برای یاریش به پابوسی آمدند اما نپذیرفت.

فرمود: برای زنده کردن دین جدم دفاع می کنم مگر دین مرده هم داریم؟ بلی! در مکتب عاشورا اسلام فاقد سیاست و منهای امر به معروف و نهی از منکر یعنی یک جماعت عظیم به ظاهر خداپرست ولی بی خاصیت و منفعل!؟

وارد نینوا می شود اول حق الناس را ادا می کند، راضی نمی شود حتی خون مطهرش بر خاکهای غصبی بریزد یعنی: یا اهل الاسلام! حلال و حرام خدا را دریابید و شکمتان را از حرام پر نکنید که وقتی ذریه رسول الله شما را فرا می خواند، شانه از بار مسئولیت و دفاع از حق خالی کنید.

خانواده را با خود می برد چرا؟
دفاع بدون تبلیغ، نیمه کاره است و باید عده ای باشند تا فریاد عدالت و امنیت را بعد از شهادت پیشتازان کاروان، به گوش جهانیان برساند.

همه را به میدان می آورد، کوچک و بزرگ، مرد و زن، پیر و جوان چرا؟
چون دفاع از دین محدود به طیف خاصی نیست همه موظفند از دین خدا حمایت و پاسداری کنند حتی اگر شیرخواره ای باشد که خون گلویش گواه بی گناهی و مظلومیت پدر باشد.

موضوعات: بدون موضوع
 [ 04:50:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  مباهله تجسم غدیر ...

مباهله، عید فضیلت

بسم الله الرحمن الرحیم
اگر غدیر عید ولایت است مباهله عید فضیلت است. چون بزرگترین فضیلت علی(ع) در روز مباهله و آن‌هم صریحاً در قرآن کریم بیان شده.
امام رضا(ع) به مأمون فرمودند: بالاترین فضیلت علی(ع) آیۀ مباهله است. چون در این آیه علی(ع) نفس پیامبر(ص) اعلام شده است. باید غربت مباهله برطرف بشود، این خیلی مهمتر از بسیاری دیگر از ایام الله است.
در جهان اسلام احدی نیست که منکر مباهله و این فضیلت باعظمت علی(ع) بشود. آیۀ صریح قرآن است و داستان مباهله را همه بیان کرده‌اند.
عاشقان اهل بیت(ع) کجا هستند که بزرگترین جشن محبت را برگزار کنند، و سرور خود را در نزول آیۀ مباهله به اهل عالم نشان بدهند؟ قبول کنیم ما هنوز در مکتب محبت اهل بیت(ع) آنچنان که باید رشد نکرده‌ایم.
شادی از نزول آیۀ مباهله، موجب صعود دل‌ها در عزای محرم است. باشکوه‌ترین تجمع اهل بیت(ع)در طول تاریخ اسلام در مباهله است.
باید داستان مباهله را به کودکان خود بیاموزیم. آی اهل محرم ببینید حسین(ع) در آغوش پیامبر(ص) است. چرا فریاد شادی و هلهله سر نمی‌دهید؟ تنها منتظرید اباعبدالله(ع) در گودی قتل‌گاه بیفتد تا فریاد عزا سر کنید؟ الان باید عالم را باخبر کنید تا علت گریه‌ها و فریادهای عاشورای شما را بفهمند.
علیرضا پناهیان-16 مهرماه 1394

موضوعات: بدون موضوع
 [ 04:47:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت