نخلستان
نخلستان ، نماد ایستادگی و مقاومت







تیر 1403
شنبه یکشنبه دوشنبه سه شنبه چهارشنبه پنج شنبه جمعه
 << <   > >>
            1
2 3 4 5 6 7 8
9 10 11 12 13 14 15
16 17 18 19 20 21 22
23 24 25 26 27 28 29
30 31          





گمنام یعنی کسی که حتی دنیا را به اندازه یک نام هم نمی خواهد



جستجو







موتور جستجوی امین





تیر 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
            1
2 3 4 5 6 7 8
9 10 11 12 13 14 15
16 17 18 19 20 21 22
23 24 25 26 27 28 29
30 31          



تیر 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
            1
2 3 4 5 6 7 8
9 10 11 12 13 14 15
16 17 18 19 20 21 22
23 24 25 26 27 28 29
30 31          



پلاگین


تقویم جلالی جهرم




 
  رشته‌ای بر گردنم افکنده دوست ...

#تولیدی

#به_قلم_خودم

مثل رشته یک تسبیح است اگر پاره شد هر دانه‌اش به سمتی می‌رود و چه بسا بعضی دانه‌هایش گم شود یعنی دیگر این تسبیح، به درد ذکر و صلوات نمی‌خورَد.

حالا!
ماجرای دین اسلام و پذیرش عبودیت الهی مثل همین رشته تسبیح می‌مانَد، از آغاز خلقت تا ابد، این سررشته نه، باید کم شود و نه، باید چیزی بر آن اضافه شود، همانطور دست نخورده و قابل اجرا حتی یردا علیّ الحوض باقی بماند.

اگر زمانه سه ولیِّ خدا یعنی از دوران امام سجاد (علیه‌السلام) تا عصر امام جعفر صادق (علیه‌السلام) را بررسی کنیم، به وضوح عملکرد ائمه را در حفظ حریم الهی که همانا سر‌رشته حبّ و بغض در راه خداست و از آن به ولایت تعبیر می‌شود را درمی‌یابیم.

اصل قضیه چیست؟
اگر از همان روزهای اولینِ رسالت و پس از آن امامت، نشانه‌هایی از دو‌دستگی و گروه گروه شدن امت اسلامی را می‌بینیم و حتی به تعبیری در بین حزب شیعیان هم این گروه‌گرایی راه می‌یابد، فقط و فقط به یک دلیل است و آنهم:

بلی یا نه گفتن به مسئله ولایت است. براستی ولایت چیست که هم شیطان با آن آزموده شد، هم پیغمبر خدا حضرت آدم (علیه‌السلام) و هم همه عالمیان از ازل تا ابد؟
اجازه بدهید یک مثال بزنم:
اگر شما به استاد و معلم خود بگویید من! هر چه شما بخواهید انجام می‌دهم اما به شرط آنکه، امتحان و رد و قبولی در کار نباشد، آیا استاد می‌پذیرد یا مثلا شرط کنید که فقط سر کلاس درس حاضر نباشید! اینکه نشد استاد و شاگردی!

پس!
شاگرد واقعی آن است که در امر آموزش علم نافع توأم با اخلاق دینی، تابع و شنوای سخنان استادش باشد.

در دستگاه آفرینش هم، خدا عَبد می‌خواهد و مطیع نه مرید و لشکر، چنانکه در زمان این سه امام معصوم، مرید زیاد بود، سخندان و مرشد، بسیار بود ولی اطاعت کننده یا نبود یا خیلی کم بود کما اینکه آقا امام زین‌العابدین (علیه‌السلام) مبارزه‌اش را پس از قیام کربلا، فقط با سه نفر آغاز کرد و همینطور در زمان امام پنجم و ششم.

لذا
اینها برای مبارزات خود به روشنگری لایه‌های زیرین جامعه در پوشش‌های سخت امنیتی خلفا پرداختند تا، کم‌کم موفق شدند در زمان امام ششم، فقه جعفری را که همان ولایت رسول‌الله و علی‌ابن‌ابیطالب (صلوات‌الله‌علیهم) بود، راه‌اندازی کنند و شاگردانی چون زراره و هشام و مفضل و امثال آن تربیت کنند.

دقت کنید!
سه حجت برحق خدا با شکنجه و زندان و مجاهدت، پس از سالها در خفقان اموی و عباسی موفق شدند، چهار هزار شاگرد تربیت کنند و مذهب شیعی را به اقصی نقاط دنیای آن روز و امروز، صادر کنند.
پس این مذهب فقط و فقط با یک رشته پایدار می‌ماند و آن ولایت و حبّ علی‌ابن‌ابیطالب (علیه‌السلام) است و لاغیر! و هر هدف و راهی که به غیر این مقام یعنی عبودیت و بندگی مطلق و پذیرش ولایت، ختم شود بی‌حاصل و بی‌فایده است حتی اگر هزاران سال عبادت را به همراه داشته باشد.

پس!
سرّ قیام نکردن ائمه مخصوصا معصومین ذکر شده، نبودن یاران مخلص و دلداده واقعی بود که اگر امام امر کرد در آتش هم برو! فورا و سمعاً و طاعتاً اجرا نماید. و این امر نشانگر این واقعیت است که ائمه ما به دنبال اهداف کوتاه مدت و اغراض مقطعی و دنیوی نبودند، آنها در پی لشکر‌کشی و صف‌آرایی نبودند، اهل آدم سازی بودند ولو شده دهها سال صبر کنند تا شخصیتی مثل زراره و هشام و … تربیت شود و رشد کند. آنها طالب تربیت دینی بودند نه خواهان افزایش معلومات بدون عمل. چرا که خود علم گاهی #حجاب #اکبر است و به آدمی، حس غرور و خودخواهی دست می‌دهد و اصلا اساس فرار کردن از حقیقتِ تسلیم شدن در برابر اوامر و نواهی دین اسلام، همین هوای نفس و حب دنیاست. و به همین دلیل است که طالب علم نه اینکه به زندگی دنیایی بی‌اعتنا باشد بلکه هدفش، دنیا نباشد و آرمانش، خداجویی و اطاعت از او باشد.

چرا فقط با ولایت؟
چون همانطور که در ابتدا گفته شد، ولایت رشته پیوند بین امام و امت و اسلام دین وحدت و اتحاد و همدلی است و تکروی و فرقه‌گرایی، هرگز نمی‌تواند چنین هدف مقدس و جامعی را، عینیت ببخشد.

و
علت تمام عقب‌ماندگی‌ها و تأخیرها و مصیبت‌های ما، ناشی از عملکرد آن گروهی است که فقط نام شیعه را یدک می‌کشند و روز عمل، میدان را از سَرِ ترس و مصلحت‌گرایی و رفاه و دنیا‌طلبی، رها می‌کنند و هزاران عذر شرعی برای عدم حضور و نافرمانی خود می‌آورند!
و چه بسا تاخیر در ظهور نیز به دلیل نحوه رفتار شیعیان بدون بصیرت است که در شرایط مورد نیاز و عملِ به موقع! مولای خود را تنها می‌گذارند…..

براستی
ما جزء کدامین گروهیم؟ آیا عجل علی ظهوره را از سر ارادت می‌گوییم یا برای اطاعت؟!

موضوعات: بدون موضوع
[یکشنبه 1399-04-01] [ 10:13:00 ق.ظ ]



 لینک ثابت
آراي كاربران براي اين مطلب
5 ستاره:
 
(2)
4 ستاره:
 
(0)
3 ستاره:
 
(0)
2 ستاره:
 
(0)
1 ستاره:
 
(0)
2 رأی
ميانگين آراي اين مطلب:
5.0 stars
(5.0)
نظر از: **ساریه** [عضو] 
5 stars

موفق باشید بانو مطالب نابی ارائه میکنید احسنت برشما

1399/04/01 @ 19:51
پاسخ از: مهتاب [عضو] 
مهتاب

سلام دوست هنرمند و قلم به دست و مهربان
موفق باشید مطالب شما هم زیبا و دلنشین و پرمحتواست

1399/04/09 @ 19:13
نظر از: طوباي محبت [عضو] 
5 stars

حق بود نوشته شما
از اول تاریخ تاکنون هنوز انسان درگیر این پذیرش مانده
اگر بپذیرد ولایت الهی و بالتبع اولیا الهی را، باید هوای نفس و خواسته خود را کنار بگذارد که خوب سخت است و روح بزرگ می‌طلبد. بله درست فرمودین شما که واقعا علت غیبت امام هم همین است: نبود باران مطیع و ولایت پذیر. زمانه هم امتحانش را می‌گیرد و چقدر هم ریزش دارند مدعیان.

1399/04/01 @ 15:58
پاسخ از: مهتاب [عضو] 
مهتاب

سلام به یار وفادار و صمیمی و عزیز
واقعا باید به خدا و قرآن و اهل بیت سلام الله علیهم پناه برد وگرنه از دست این نفس اماره و شیطان جنی و انسی همه کار برمی‌آید
موفق و سربلند و حاجت‌روا باشید بانوی عزیز و مهربان

1399/04/09 @ 19:19


فرم در حال بارگذاری ...


  سالروز جهاد کشاورزی ...

#تولیدی

#به_قلم_خودم

#جهاد_کشاورزی

#رونق_تولید

أ أنتم تزرعونه أم نحن الزارعون

بیست و هفتم خرداد ماه، روز جهاد کشاورزی نام گرفته است. در سال پنجاه و هشت به دستور امام خمینی (رحمت الله علیه) این روز بنام جهاد سازندگی، ثبت شد و پس از مدتی در برنامه سوم توسعه، به وزارت سازندگی و نهایتا به منظور اهداف پیشبردی و بهینه سازی در دهم دیماه هزاروسیصدوهفتادونه با ادغام در وزارت کشاورزی به عنوان جهاد کشاورزی، اعلام و تثبیت گردید.

هدف امام از تاسیس جهاد سازندگی، توجه و اهتمام بیشتر به قشر تولید کننده خصوصا کشاورزان و دامپروران در مناطق محروم بود، چرا که سنگ بنای اقتصاد جامعه ما و رونق تولید بستگی تام به تولیدات داخلی داشت و اگر کشوری در تامین مایحتاج اولیه خود مثل گندم و برنج و…که پایه و اساس مصرف غذایی کشورند، محتاج به بیگانه و واردات باشند، علی الخصوص در جامعه اسلامی ما که شعارش، استقلال آزادی و جمهوری اسلامی است نقصان بزرگی محسوب می شود.

از روز اول تاسیس این نهاد انقلابی تاکنون کارها و خدمات ارزنده ای صورت پذیرفته، از آبادانی روستاها و رونق دامداری و تقویت بنیه کشاورزی در سایه آموزشها و تلاشهای بی وقفه جهادگران تا مشهور شدن به سنگرسازان بی سنگر در طول هشت سال دفاع مقدس و اصلاح و بهبود روشهای دامداری و کشاورزی در جهت بهبود کمی و کیفی تولید.
از آنجا که مردم ما مسلمانند، کشاورزی را نه تنها به عنوان یک شغل بلکه به نیت عملی مقدس که راه و روش انبیا و ائمه اطهار (سلام الله علیهم) است، با شوق و جدیت ادامه می دهند چرا که عقیده شان بر این است که کاشت هر نهالی به منزله صدقه جاریه ای است که هم دنیا و هم آخرت شخص را آباد می کند.
و اما یک سوال:
آیا جهاد کشاورزی یا سازندگی موفق شده است به اهدافی که برایش تعیین شده بود دست یابد؟
چه اهدافی؟
مهمترین کار این سازمان و نهاد، محرومیت زدایی و ترویج و ترغیب کشاورزان و دامداران از مهاجرت به شهرها و رفع بیکاری، بعلاوه رونق اقتصاد داخلی در سایه تولیدات کشاورزی و دامپروری و صنایع دستی بود و از طرف دیگر قطع وابستگی به سایر کشورها در تهیه و تولید مواد غذایی و بی نیازی از واردات بی رویه و هدر رفتن ارز و همچنین عدم اتکا به اقتصاد مبتنی بر فروش نفت و در یک کلام ترویج فرهنگ اقتصاد مقاومتی بوده است.

تقویت سنت و صنعت کشاورزی و دامپروری یک نیاز دو طرفه و مستقیم از نظر حمایت دولتی است چرا که قشر کشاورز بدون حمایت مالی و معنوی هرگز به تنهایی قادر به تولید مورد نظر نخواهد بود و بدتر از همه وجود دلالان و واسطه ها که محصولات این گروه زحمتکش را به بهای اندک خریده و با احتکار و یا صادرات آن بدون مجوز و به صورت قاچاق، ضربه مهلکی را بر پیکره اقتصادی کشور وارد می کنند.
از طرف دیگر واردات روز افزون محصولات تراریخته، به منزله سم مهلکی است که کشاورزی و تولید داخلی را به کام نیستی و نابودی می کشاند و همین امور موجب دلسردی کشاورزان و دامپروران و رواج بیکاری و مهاجرت به شهرها و مشکلات حاشیه نشینی است.

و اما وظیفه مسئولان دولتی ذیربط این است که به تعبیر مقام معظم رهبری همانگونه که نام وزارت، جهاد کشاورزی است آنها هم جهادی خدمت بکنند و با حمایت مادی و بیمه نمودن کشاورزان و ماشین آلات سنگین و پرداخت وامهای بلاعوض و کم بهره مخصوصا به کشاورزان و دامپرورانی که در حوادثی چون سیل و زلزله و…آسیب دیده اند به رونق این حرفه همت گمارند و با حمایت معنوی از قبیل بهینه ساختن روشهای آبیاری و همچنین با خرید به موقع و مقرون به صرفه محصولات از دامداران و کشاورزان، اقتصاد ملی را از چرخه قاچاق و دلالی گری نجات بخشند و دل این گروه مولد و پرکار و کم توقع را، به آینده کاریشان گرم نموده و با قطع دستان سودجو و فرصت طلبی که، زمینهای کشاورزی را به بهای اندک خریداری نموده و به برج سازی پرداخته و لطمه بزرگی به محیط زیست و چرخه تولید می زنند، حمایت مادی و مفید خود را از این گروه حیات بخش و امید آفرین به عمل آورند.
و بجاست که یادی کنیم از:
شهدای جهاد سازندگی و کشاورزی که در اوج حملات دشمن و هشت سال دفاع مقدس، خون پاک و مطهرشان، درخت انقلاب اسلامی را بارور کرد. روحشان شاد!

موضوعات: بدون موضوع
[پنجشنبه 1399-03-29] [ 01:25:00 ق.ظ ]



 لینک ثابت
آراي كاربران براي اين مطلب
5 ستاره:
 
(2)
4 ستاره:
 
(0)
3 ستاره:
 
(0)
2 ستاره:
 
(0)
1 ستاره:
 
(0)
2 رأی
ميانگين آراي اين مطلب:
5.0 stars
(5.0)
نظر از: سربازی از تبار سادات [عضو] 
5 stars

قلمت سبز بانوی مهربانی

1399/03/31 @ 17:59
پاسخ از: مهتاب [عضو] 
مهتاب

سلام بزرگوار
سپاس و تشکر از حضور سبزتر و همراهی شما

1399/03/31 @ 18:02
نظر از: **ساریه** [عضو] 
5 stars

قابل تامل بود

1399/03/31 @ 17:42
پاسخ از: مهتاب [عضو] 
مهتاب

سلام بزرگوار
وبلاگتون را جدیدا تشکیل دادید؟
چون مراجعه کردم مطلبی نبود
از مشارکت و ابراز لطف و محبت شما خواهر خوبم صمیمانه سپاسگزارم

1399/03/31 @ 17:55


فرم در حال بارگذاری ...


  هو الرزاق ...

#تولیدی
#به_قلم_خودم
#بهشت_مادری
#ازدواج_آسان
#نفی_فمنیسم
#طلبه_عامل

نه ! همین که گفتم ! تا زمانی که مرضیه ازدواج نکرده ، زهرا که کوچک تر هست را به خانه بخت نمی فرستم ؟!
این انعکاس صدای پدرم در جواب خواستگاری متدین و با اخلاق بود که مرتبا در گوشم می پیچید و قلبم را به درد می آورد.

دو رکعت نماز خواندم و بعد از آن هم متوسل به اهل بیت علیهم السلام خصوصا مولا جواد الائمه سلام الله علیه شدم و با چشمانی اشکبار سر به سجده گذاشتم ….

ناگهان دستان پر مهر و محبتی چون بال فرشتگان ، شانه هایم را نوازش کرد :

ناراحت نباش دخترم ! خوب کاری کردی با خدای خودت خلوت کردی ، مطمئن باش فرشته های رحمت جوابت را بزودی می آورند ! دستان پر عاطفه و محبت مادر را که از هزاران فرشته برایم عزیزتر بود فشردم و روی صورتم گذاشتم و با تعجب گفتم : مگر ممکنه ؟ به این زودی ؟
مادر گفت : وقتی تو مشغول راز و نیاز بودی من هم قرآن می خواندم . اتفاقا ترجمه آیات ، ماجرای ازدواج حضرت موسی علیه السلام بود آنگاه که پیامبر خدا یعنی حضرت شعیب به داماد آینده اش پیشنهاد داد یکی از دختران من را به همسری برگزین ! و من همان صفحه را به پدرت نشان دادم و گفتم :
مگر ما پیرو قرآن نیستیم ؟ ببین ! در این آیات اولا پدر دختر ، خودش پیشنهاد ازدواج را می دهد و در ثانی نمی گوید دختر بزرگترم را انتخاب کن ، بلکه او را در انتخاب یکی از دخترانش آزاد می گذارد البته این ، پس از امتحان و آزمایش نمودن دیانت و اخلاق و رفتار حضرت موسی علیه السلام بود!

با تعجب پرسیدم : خب ! بعدش چی شد ؟ مادر که بخوبی حال و روحیه من را درک می کرد گفت :

خب بعدش هم پدرت متوجه اشتباهش شد مخصوصا وقتی که من برایش از خوبیها و دینداری و اخلاق و رفتار آقا محسن گفتم و اینکه همه تحقیقات مان هم انجام داده ایم!

چیزی نگذشت که تصویر ماندگار آغاز زندگی دلنشین و مشترک من و آقا محسن در آئینه زندگیمان نقش بست ! با جوانی که گرچه بضاعت مالی ناچیزی داشت و مهریه مان اندک اما ، سراپا ادب و تربیت و رفتار انسانی و اسلامی بود و سرمایه مان عشق و محبت !

عشق و محبتی که از مادری بهشتی ! آموخته بودم و هم او بود که این حدیث را برایم معنا کرد که دعای پدر و مادر از موانع استجابت دعا می گذرد!
آری مادر فرشته ای است که دعایش ، بقولی گره های کور زندگی را باز می کند ( حتی اگر در قید حیات نباشد ) و اینگونه بود که مادر بهشتی من ، فرشته نجاتم شد و دعایم را آسمانی کرد .

موضوعات: بدون موضوع
 [ 12:59:00 ق.ظ ]



 لینک ثابت
آراي كاربران براي اين مطلب
5 ستاره:
 
(3)
4 ستاره:
 
(0)
3 ستاره:
 
(0)
2 ستاره:
 
(0)
1 ستاره:
 
(0)
3 رأی
ميانگين آراي اين مطلب:
5.0 stars
(5.0)
نظر از: **ساریه** [عضو] 
5 stars

تشکرازمتن دل انگیزتون

1399/04/01 @ 02:33
نظر از: سربازی از تبار سادات [عضو] 
5 stars

خیلی زیبا
لذت بردم.
واقعی بود یا ساخته فکر زیباتون؟

1399/03/31 @ 18:01
پاسخ از: مهتاب [عضو] 
مهتاب

سلام علیکم
گرچه هنر قلم بود نه من ولی در واقعیات از اینگونه موارد کم نداریم

سپاس و تقدیر از مهربانی و حضور گرمتان
در پناه حق سربلند و پیروز باشید

1399/03/31 @ 18:03
نظر از: زهرا سادات [عضو] 
زهرا سادات
5 stars

ای جانم
چقدر قشنگ بود

1399/03/30 @ 00:27
پاسخ از: مهتاب [عضو] 
مهتاب

سلام زهرا جان عزیز
شرمنده می کنید ما را از محبت و مهربانی خود موفق باشی عزیزیم
انشاءالله روزی همه دختر خانم‌های گل کوثرنت

1399/03/31 @ 17:56


فرم در حال بارگذاری ...


  نیش و نوش ...

#تولیدی

#به_قلم_خودم

#بایدها_و_نبایدهای_طلبگی

أَلَّذیٖ خَلَقَ الْمَوْتَ وَالْحَیٰوةَ لِیَبْلُوَکُمْ أَیُّکُمْ أَحْسَنُ عَمَلا
خداوند مرگ و زندگی را آفرید تا شما را بیازماید که کدامیک از شما بهتر عمل می‌کند.

قرآن کریم نفرموده کی بیشتر عمل می‌کند بلکه، عمل صادقانه و خالصانه، مورد نظر و توجه و قبولیِ خداوند متعال است.

هدف از طرح این بحث چیست؟

دنیا محل آزمایش و امتحان شدن است، و پیروزی یا باختن در این آزمون الهی، نتیجه رفتار و کردار روزانه خودمان است.

همین تبادلات و معاشرت‌هایی که در زندگی خود با دوست و همکار و خانواده و اجتماع داریم، پرونده اعمال ما را تشکیل می‌دهد که باید جوابگوی یکایک برخوردها و علایق و عقاید خود باشیم.

و:
حوزه علمیه هم یکی از مرحله‌های حیات دنیوی ماست که عملکرد ما به عنوان یک طلبه، پرونده آخرتی ما را رقم می‌زند که جزء اصحاب یمین باشیم یا….

پس:
حوزه! یک قرارگاه تربیتی و جایگاه رشد و آموزش رفتار دینی است که باید با خودسازی و بهره‌گیری از جوانب معنوی آن از نظر مذهبی و علمی و رفتاری، بار خود را بسته و در جهت زکوة العلم نشره مشغول خدمت‌رسانی به بندگان خدا شویم بلکه از این گذرگاه علم و عمل صالح، خود نیز به زاد و توشه‌ای برسیم.

اما:
در بیابان گر به شوق کعبه خواهی زد قدم

سرزنش‌ها گر کند خار مغیلان غم مخور

یعنی!
اینجا هر چند که سرای معرفت و عرفان و عشق به خالق هستی است و شعارش توحید عملی و تهذیب نفس و آموختن برای خدا و آموزش در راه رضای اوست اما:

در این دنیا، هر جا گل هست خار هم هست، در این عالَم، نیش و نوش با هم است و خوشی و سعادت مطلق از آنِ جهان آخرت است که محل اطمینان و آرامش و امنیت و سعادت مطلق بدون تزاحم اسباب دنیایی است.

پس: همانگونه که در زیارات ائمه اطهار (سلام‌الله‌علیهم) می‌خوانیم که:

وَ بَذَلْتُم اَنْفُسَکُم فیٖ مَرْضاٰتِه
و در راه رضای او (خداوند) از جان گذشتید

وَ صَبَرْتُم عَلیٰ ماٰ اَصابَکُم فیٖ جَنْبِه
و بر هر مصائبی که از امت به شما رسید، برای خدا صبر کردید.
(فرازی از زیارت جامعه کبیره)

عزیزان طلبه:
قرار نیست ما در سنگر علم آموزی و خدمت مجاهدانه به دین اسلام، هیچ رنج و ناراحتی نبینیم بلکه این، صبر در برابر ناملایمات است که ما را به مقام سالکان و صالحان می‌رساند نه صرفا محفوظات ظاهری، کما اینکه بزرگان دین اینگونه بودند، امام خمینی (رحمت‌الله‌علیه) می‌فرمودند:
اینقدری که مردم اخلاق ما را می‌بینند و به تعبیری با رفتارمان می‌توانیم جامعه را هدایت کنیم، مردم سر از فلسفه و… در نمی‌آورند!

لذا:
هدف اصلی حوزه‌های علمیه آدم سازی است و تربیت دینی و تهذیب اخلاق و حسن خُلق با مردم و خدمت به محرومان و مظلومان برای رضایت خداوند!

به نظر شما:
آیا معاندان و تفرقه‌افکنان و فتنه‌گران، در برابر این جریان عظیم ظلم‌‌ستیزی و عدالت‌طلبی، ساکت می‌نشینند و اجازه می‌دهند که این جرعه گوارای کوثر تشیع، به دلخوشی و آرامش بر چشمه جان و قلب مومنین جاری شود یا آنکه هر دَم، سنگ و خاری بر آن میریزند و زندگی را به کام صالحان و وارثان زمین، تلخ خواهند کرد؟ و اگر اینگونه نبود، صبر و اجر را در مقابل چه تلاش و مجاهدتی به عنوان پاداش به خالصان و عاملان، هدیه می‌دادند؟

برویم زندگی بزرگان دین و حوزه و اخلاق و رفتار آنها را مطالعه کنیم تا بدانیم کجای کار ما اِشکال دارد که طلبه یا استاد را خدای ناخواسته دلزده می‌کند؟ آیا دلیلی جز عمل نکردن به رفتار دینی و اسلامی است؟ پس به خود بیاییم و در عین مطرح نمودن نظرات و بیان نقد و انتقادها، صبر و گذشت و سعه‌صدر را سرلوحه کار خویش قرار دهیم همچون شهدا که نه با حرف بلکه با خون دل خوردن و در خون غلطیدن، مُبَلِّغ اسلام ناب شدند و حافظ آبروی نظام و انقلاب اسلامی حتی، در لحظه‌های بحرانی اسارت در دست شقی‌ترین دشمنان….

باور کنید اگر با خدا معامله کنیم قطعا جواب اخلاص و ایثار خود را از دستان یداللهی حضرت بقیة‌الله (عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) خواهیم گرفت و این است مرام #سرباز #امام #زمان بودن و شاگرد #مکتب #سلیمانی بودن!

همان سلیمانی و سلیمانی‌هایی که با خدمت بی‌ریا و خالصانه، شهد شیرین شهادت را نوش کردند و همه تلخیهای راه را با یک سلام به سید و سالار شهیدان، از جان خسته خویش زدودند.
من الله توفیق

پ.ن.
این متن به معنای طرد آزاد اندیشی و انتقاد پذیر بودن و دفاع از حق و مبارزه با بی‌عدالتی و بداخلاقی‌های اجتماعی نیست.

موضوعات: بدون موضوع
[یکشنبه 1399-03-25] [ 10:56:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت
آراي كاربران براي اين مطلب
5 ستاره:
 
(6)
4 ستاره:
 
(0)
3 ستاره:
 
(0)
2 ستاره:
 
(0)
1 ستاره:
 
(0)
6 رأی
ميانگين آراي اين مطلب:
5.0 stars
(5.0)
نظر از: **ساریه** [عضو] 
5 stars

خیلی متن مفیدی بود بانو احسنت

1399/03/29 @ 23:39
پاسخ از: مهتاب [عضو] 
مهتاب

سلام به خواهر عزیز و مهربانم
نظر لطف و محبت شماست مهربانو
اگر وبلاگ یا مطلبی دارید لطفا آدرس لینک را بدهید تا انجام وظیفه کنم و سری بزنم موفق باشید

1399/03/31 @ 17:58
نظر از: **ساریه** [عضو] 
5 stars

خیلی متن مفیدی بود بانو احسنت

1399/03/29 @ 23:38
نظر از: سربازی از تبار سادات [عضو] 
5 stars

احسنت عزیز
خوشحال میشم از وبلاگم دیدن کنی
moosavi68@

1399/03/27 @ 12:42
پاسخ از: مهتاب [عضو] 
مهتاب

سلام بزرگوار
ممنونم از حضور و همدلی شما
چشم انشاءالله
سعادتی است برایم که از معلومات دوستان استفاده کنم

1399/03/27 @ 18:42
نظر از: طوباي محبت [عضو] 
5 stars

سلام خواهر
چقدر زيبا اين فراز از زيارت جامعه رو با زندگي طلبگي و تحمل سختي هاي اون تحليل كرديد.
واقعا اگر ما اين نكات رو از قرآن كريم و ادعيه و زيارات به شكل كاربردي وارد زندگيمون كنيم هم مشكلات خودمون حل ميشه يا حداقل قابل تحمل تر ميشه و هم در امر تبليغ موفق تر ميشيم.
بسيار عالي بود.

1399/03/27 @ 08:16
پاسخ از: مهتاب [عضو] 
مهتاب

سلام طوبای عزیز و با مرام و معرفت
ممنون از حسن نظرتان
اجر شما با آقا امام عصر علیه‌السلام
موفق و تندرست و حاجت‌روا باشید

1399/03/27 @ 18:44
نظر از: دی [عضو] 
5 stars

قشنگ و عالی بود

1399/03/26 @ 12:54
پاسخ از: مهتاب [عضو] 
مهتاب

سلام بزرگوار
سپاس و تشکر از ابراز همدلی شما
عالی نویسان عالی نگرند
موفق و پایدار باشید

1399/03/27 @ 18:45
نظر از: Alma [عضو] 
5 stars

بسیار زیبابود

1399/03/26 @ 10:27
پاسخ از: مهتاب [عضو] 
مهتاب

سلام آلمای عزیز و بامحبت
ممنونم از دیده زیبا نگر شما خواهر خوبم
دست حق یار و یاورتان باد

1399/03/27 @ 18:47


فرم در حال بارگذاری ...


  شهاب ...

#تولیدی

#به_قلم_خودم

#پشت_صحنه_ژست_های_خیابانی

شهاب آخرین بسته خرید را به زیبا داد و پرسید:
حالا این همه! خرید را کجا جای می‌دهی؟

زیبا با تندی گفت:
وا…! تو به چند تا آناناس و نارگیل و گوشت و ماهی و پسته و شکلات و دو سه نوع نوشیدنی می‌گویی خرید؟! کاش یک بار می‌آمدی اینستا و استوری های متنوع‌شان را می‌دیدی! محشره شهاب جان، محشر….

شهاب با بی‌حوصلگی روی مبل نشست و به همسرش گفت:
تو رو خدا یک لیوان آب برای من بیاور! گلویم خشک شده، آخه چند ساعت معطل خریدهای جنابعالی شدیم!

زیبا در حالی که تند تند خریدهایش را داخل یخچال می‌گذاشت، با صدای بلند جواب داد:
چرا یک لیوان آب؟ الآن دو فنجان قهوه می‌آورم که خستگی از تن‌مان بیرون رَوَد.

شهاب متعجب و خوشحال، دست به سمت فنجان قهوه بُرد که ناگهان، زیبا گوشی به دست داد زد:
صبر کن! عکس! عکس نگرفتم!!
شهاب با تعجب گفت، آخه قهوه خوردن هم عکاسی دارد؟ و زیبا خانم با حالتی نسبتا جدی گفت:
وا…وقتی می‌گویم تو از امروزی‌ها! جا ماندی، باز هم بگو نه! باور کن، قهوه که جای خود دارد، بچه‌ها!!! حتی از آب خوردن‌شان هم فیلم می‌گیرند.

شهاب در حالی که دلش گرفته بود و حوصله سر و کله زدن با زیبا هم نداشت از همسرش فقط یک سوال پرسید که، راستی شام چی داریم؟

زیبا شگفت‌زده از آشپزخانه بیرون آمد و رو به همسرش گفت:
چشمم روشن!
ما کِیْ در خانه شام می‌خوردیم که این دومین بار باشد؟

شهاب در حالی که سعی می‌نمود جلوی عصبانیت خود را بگیرد، به طرف آشپزخانه رفت و پرسید:
زیبا جان! اینا چی هست روی میز و کابینت….
زیبا گفت:چه سوالها! خب معلومه، این هواپز، این یکی پلوپز…سرخ‌کن رژیمی…ماکروفر برقی…توستر…فر برقی…ساندویچ‌ساز…چای‌ساز…غذاساز البته این از نوع سی کاره‌اش هست و مدل همه وسیله‌ها هم مارک و ایتالیایی و آلمانی اصل……
شهاب گفت:
خب! ممکنه لطفا بفرمایید این همه وسایل را برای چه می‌خواهید؟

زیبا با غرور و تندی جواب داد:
همین است دیگر! وقتی می‌گویم از دنیا و آدمها! عقب هستی، باز انکار کن…اصلا تو اهمیت چیدمان یا همان دکوراسیون را در دنیای امروز می‌دانی؟ و بعد در حالی که مشغول فیلمبرداری از چیدمان یخچال اروپایی ‌الاصلش برای خودنمایی در استوری اینستا بود، ادامه داد….

شهاب که حسابی عصبانی و خسته شده بود رو به زیبا گفت:

آرزو داشتم در این چند سال یک چای تازه‌ دَم با هم نوش جان کنیم یا فقط برای یک بار هم که شده، بوی قرمه سبزی دستپخت خودت، فضای خانه را پُر کند….

خسته شدم از این زندگی نمایشی!
بچه که نخواستی و دائم یا با آن هاپوی وارداتی و مزخرف همدم و هم‌نشینی یا سَرت توی گوشی و چت با دوستان از خودت بدتر هست… بقیه روز هم که از عکاسی و فیلمبرداریِ این نمایشگاه خانگی وقتی اضافه نمی‌آوری….

واقعا لیاقت تو بیش از این هم نیست، حیف زندگی من که پای پز و تجمل گرایی تو تلف شد…ولی این بار واقعا اوضاع برایم غیر قابل تحمل است، دیگر پول ندارم که خرج غذای مکمل و دوا و درمان آن حیوان کثیف و نجس کنم…حالم از این زندگی بی‌روح و نشاط به هم می‌خورَد….

زیبا! این آخرین اخطار است، این خانه با تمام تجملات بیهوده‌اش در ازای مهریه‌ات…فردا صبح دادگاه!

شهاب از همان روز دیگر به خانه نیامد و پیگیر امور دادگاهی شد اما هر بار زیبا، خود را به بی‌خیالی می‌زد….

تا اینکه چندین ماه بعد از پشت آیفون مردی نامه به دست را دید که….

از دادگاه…به خانم زیبا…
به دلیل اطلاع قبلی و چند جلسه غیبت و نادیده گرفتن اخطار دادگاه…حکم طلاق…..

موضوعات: بدون موضوع
 [ 02:04:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت
آراي كاربران براي اين مطلب
5 ستاره:
 
(2)
4 ستاره:
 
(0)
3 ستاره:
 
(0)
2 ستاره:
 
(0)
1 ستاره:
 
(0)
2 رأی
ميانگين آراي اين مطلب:
5.0 stars
(5.0)
نظر از: امور اجرایی کوثر بلاگ [عضو] 
5 stars

با سلام
از فعالیت ارزنده سرکار و انتشار دست نوشته هایتان سپاسگزاریم.

1399/03/31 @ 17:55
پاسخ از: مهتاب [عضو] 
مهتاب

سلام علیکم

تشکر و سپاس از حسن نظر شما
همه اینها به برکت مجاهدت‌ها و زحمات خالصانه و راهنمایی و آموزش‌های کاربردی شما و همکاران بزرگوارتان است.
در پناه حق موفق و مؤید باشید

1399/03/31 @ 18:00
نظر از: زهرا سادات [عضو] 
زهرا سادات
5 stars

بیچاره دختران ما
که همشون اسیر دنیای پر زرق و برق مجازی شدند⁦(个_个)⁩

1399/03/30 @ 00:30
پاسخ از: مهتاب [عضو] 
مهتاب

سلام به زهرا سادات گل
درست می‌فرمایید ای کاش به همت همه خصوصا طلاب عزیز جوانان ما به ارزشهای واقعی دین باز گردند

ممنون از مشارکت و همدلی شما خواهر مهربانم

1399/03/31 @ 17:50


فرم در حال بارگذاری ...