وادی قلم |
دستانت را به من بسپار! تو را به سفرهای خوبی میبَرم به سرزمین اندیشهها و قلبها!
اما:
نه هر سرزمینی! تو را به مرتبهای میرسانم که خداوند در لوح محفوظش به آن قَسم یاد کرده.
مطمئن باش من برای لوحی مقدس خَلق شدهام که ماوا و محل ریزش رحمت الهی است.
مگر نمیدانی که مقصود از لوح به عبارتی، عرش و … است و مگر نشنیدهای که:
قَلبُ الْمُؤْمِن عَرْشُ الرَّحماٰن
پس وظیفه من را خدای رحمان و رحیمی که به لوح و قلم و آنچه بر لوح مینگارند تعیین نموده و حد و حدودش را مشخص ساخته تا مبادا از جوهر قلم قطرهای جز رضای دوست چکه کند.
بیا با من!
تا با هم به شهر اندیشهها سفر کنیم و نهال افکار و عقایدشان را با ریزش بارانی از عشق و صداقت بارور کنیم و از آنها گلستانی از معرفت به تمام زیبائیهای آفرینش خَلق کنیم.
بیا با من!
من را خدای مهربان آفریده و به نامم قسم یاد کرده که جز راستی و حقیقت، نقشی نزنم و لوح دلهای مومنان را هرگز از دستمایه خود تیره نسازم. آری من:
قداستم به انجام تکلیف است و غیر از این را دوست، نمیپسندد.
من شایسته هر دست و هر اندیشه هرزی نیستم که بخواهد رنگی از دو رنگی بر دلها حک کند و نشانی از یاس و ناامیدی بر صفحه قلبها و ارادهها بنشاند.
به نام من قسم خورده شد که زبان گویای دلهای خاموش و سرشار از حکمت باشم و لسان بر حق اندیشههای ناب و زنده و لایموت باشم درست مثل شهدا.
آنان که ناگفته! عمل کردند بدانچه موظف و مُخیّر بودند، و معطر شدند به عطر وصال و تکلیف خوشبو نمودن عالَمی را، به من سپردند.
به من قسم خورده شد تا زبان پهلوانانی باشم که چهل سال خاموش و بیریا خون دل خوردند و سَر دادند و آزادی قلم را از اسارت بردگی و ذلت پذیری به ارمغان آوردند.
بیا دستانت را به من بسپار!
وظیفهمان سنگین و زیاد است اما غمی نیست هرگاه چراغ راه داریم و تکیهگاهی به بلندای ابدیت.
بیا و تردید نکن که آنکه به من قسم خورده به هنر تو و زیبایی اندیشهات در تک تک سطرهایی که مینگاری نیز، قسم یاد کرده.
پس:
هر دو مقدسیم و همچنین دلها و اندیشههای منتظری که چشم امید به راهنمایی و دلگرمی ما دوخته و دستهای نیاز به همدلی را به طرف من و تو گشوده و از ما فقط یک انتظار دارند و آن هم:
امید و ایمان و نشاط و سرزندگی است
مبادا!
قلم زدن هایمان دلی را برنجاند و یا محرومی را نومید کند.
امید ببخش آنگونه که خالق خوبیها قلم را وسیلهای برای روشن نمودن ذهنهای سرگردان و دلهای آشفته قرار داد تا در سایه آن به آرامش و حیات همیشگی برسند.
فرم در حال بارگذاری ...