شاید قرار نبود بدون تو، عید و نشاطی باشد که اینگونه زمین و زمان، هماهنگ، داغ نبودنت را به ماتم نشستند!
گویا…
امسال بدون تو، نه سبزههایمان طراوتی داشت و نه ماهی گُلیهای تنگ بلورین، حوصله همیشگی!
اصلا…
بدون حضور اَمن و آرامبخش تو قرار نبود عاشقانت راحت و آسوده، سال نو را جشن بگیرند و نُقل و نبات پخش کنند.
#سردار #مقاومت!
ای آنکه زمین و زمان را زیر پای دشمن به لرزه درآوردی و پرچم خودخواهی و استبدادشان را بر خاک ذلّت افکندی!
بیا و نظاره کن! حقارت ابلهانه مدعیان حمایت از حیات انسانی را، که چگونه با دستسازههای خود به التماس و التجا افتادهاند و دست گدایی به سوی سرزمینهای مقدسی دراز کردهاند که تو، ای #شهید #شاهد! برای سرزندگی و سرافرازیشان، تمام عمرت را و آسایش و آرامشت را هزینه نمودی!
ای کاروان سالار شهدا!
سال نود و نه را در حالی شروع نمودیم که سرخی خون به ناحق ریختهات، همچون دریایی متلاطم و طوفانی، در پی انتقامی سخت و بینظیر در برابر دیدگانمان، خودنمایی میکند و دلهای عاشق ما را بیقرارتر!
و
درود خدا به روان پاک و الهی تو ای سرداری که دلها را برای همیشه در سیطره عشق و #اخلاص و #توکل خود، اسیر و مبتلا نمودی و با توسل به روح مطهر و نورانیات، این ناملایمات و این “پیچ عظیم تاریخ” را پشت سَر خواهیم گذاشت ….