مطامیر! |
حدیث زیاد نقل شده است از امام کاظم (علیه السلام)…امااااااا یه نقلی هست از ایشون که هر وقت بهش فکر میکنم، جگررررم میسوزه.
امام کاظم، از ائمه ای بودن که زندانی شون میکردن هر چند وقتی یکبار…
ولی اواخر عمرشون، به مدت تقریبا چهار سال مدااااوما اسیر بودن.
یه موقع زندان، یه زندان معمولیه، خب آدم خیلی دلش نمیگیره…
اون هفته استاد رفیعی تو حرم امام رضا میگفت مدل زندانی که امام داخلش بودن، مطامیر بوده.
مطامیر جائیه که غله نگه میداشتن
ظلمات محض بوده…
خب…حالا هم سطح زمین؟
نه 😭 😭 😭
مثلا 30متر زیر زمین…یه گودال پر از پله بوده که تا 20متریش، پله
بوده…ده متر اخرش پله نبوده
نردبون میذاشتن زندونی رو منتقل
میکردن داخل سیاه چال، بعد نردبون رو بر میداشتن که نتونه بیاد بالا 😭 😭 😭
فقط همین؟
نه 😭 😭 😭
ته این سیاه چال، اون مطامیر بوده…که مثل یه خمره بوده که تهش فراخ بوده و بالاش تنگ
نه میتونستن بخوابن، نه وایسن 😭 😭
همین؟؟؟
نه 😭 😭 😭 😭
امام رو، ته اون سیاه چال زندونی کردن در حالیکه غل و زنجیرِ جامعه به دست و پاشون بوده 😭 😭 😭
دستور داده بودن که این غل و زنجیر رو، جوش بدن که باز نشه 😭 😭 😭
ای خداااااااااااااااااااااااااا 😭 😭 😭 😭
عجب صبری داری که با بهترین و محبوب ترین بندگانت اینجوری رفتار میکردن 😭 😭
کاظمین هوا گرمه 😭 😭 😭
طی چند سال، این غل و زنجیر، به بدن امام…. 😭 😭 😭 😭
السلامُ علی مُعَذّب فی قَعرِ السُّجون…
سلام خدا بر اون کسی که در ته زندااااان ها، عذابش میکردن…
ادامه ی سلام اومده ذِی السَّاقِ الْمَرْضُوضِ بِحَلَقِ الْقُیُودِ
مرضوض، توی عربی، به استخون له شده و خورده شده میگن 😭 😭 😭
استخون شکسته نه…له شده… 😭 😭 😭
این واژه یِ رَض، توی مقتل 3تا از 14معصوم وارد شده…
یکیش حضرت زهرا 😭 😭 😭
یکیش امام کاظم 😭 😭 😭
یکیشم، امام حسین 😭 😭 😭
صلی الله علیک یا اباعبدالله
همه اینا رو گفتم برسم به این روایت از امام… (مضمون روایت)
یه روز که امام داخل زندون بودن، به مسیب، میگن: من دیگه عمری نمیکنم…
دلم برا رضام تنگ شده 😭
میرم مدینه!!!
مسیب میگه آقااااااااااااا…شما با این غل و زنجیر…کجا میخواید برید؟ اگه مامور زندان بفهمه، بیشتر اذیتتون میکنه 😔
میبینه امام با دستای مبارکشون باز میکنن غل و زنجیر رو…دیوار شکافته میشه…
میرن و بعد یه مدت، بر میگردن و تو این زمان، مسیب مداااام به این فکر میکرده که اگه مامور زندان بیاد، چی میشه؟!!
امام برمیگردن و شکاف دیوار بسته میشه
بعد مسیب میگه آقا…شما که میتونید ازینجا برید بیرون، خب چراااا اینجا موندین؟
شنیدم که امام میگن من، از طرف خدا، بینِ تحمل این زندانِ مطامیر و سختی هاش وووووووو کم شدن رنجِ شیعیانم مختار شدم!!!
یعنی که خدا امام را مخیر کرده که زندون رو تحمل میکنید یا رنجِ شیعیانتون رو؟
و امام گفتن زندون رو 😭 😭 😭 😭
اینجاست که تو زیارت جامعه کبیره خطاب به همه ی ائمه اومده:
عااااااادتکم الاحسان…و سجیتکم الکرم…
اصلا خوبی کردن و بزرگوااااری تو خووووووووووونِ این خاااااندانه…
ارسالی:
شیدا کلاته عربی_کوثرنت
فرم در حال بارگذاری ...