​#تولیدی

#به_قلم_خودم

#طنزانه
طفلک مادرها الآن چند هفته هست زنگ می‌زنند کاخ سفید! دریغ از یک جواب کوتاه ☎ ☎ ☎ 
آخر! این چه کاری بود که شما جوان رشید و شجاع‌تون را‌!!! را دست بسته تحویل یک اَبْلَه دادید و ….

حالا اگر در انگلیس هم بودید شاید می‌شد یک کاری کرد….

چه کاری؟؟

خب! آدرستون می‌دادیم یک تُک پا! بلند شوید بروید طرفای خیابان انقلاب و آزادی، شاید طفلک! خودش را خیس کرده و پشت در و دیواری…درختی… قایم شده! 

خب، تقصیر خودتونه جانم! بچه نادان پوشک نشده را می‌فرستید، درست وسط میدان موشک؟
اصلا معلوم نیست این تقابل پوشک و موشک، کِی و کجا تمام می‌شود، شاید هم تازه شروع شده باشد.
به آن مرحوم نه چندان از دست رفته که میراث گرانبهایی را برای جناب عقیم السلطنة انگلیس و…بجا گذاشته، که نتوانستیم حالی کنیم که:

دوران مجادله و مذاکره و مبالغه و مصالحه و…پایان یافته لااقل شما بازماندگان درس عبرت بگیرید….
آخر بازی بازی با کشور موشکی هم بازی!؟

حالا

که سیلی محکم را نوش جان کردید لااقل آن گوشی بی‌صاحب را بردارید، کدام سیاه‌بختی آن طرف خطه….

البته مجبور نیستید یک دفعه‌ای و ناگهانی بگویید…مثلا اول، ضربه مغزیِ نرم را…بعد کم کم اسم بیمارستان و تیمارستان موصاد…بعد آدرس دوستان!…ببخشید…گاوهای شیرده را بدهید…چی؟…قانع نمی‌شوند؟…برای اینکه همیشه بهشون دروغ گفتید؟…خب…پس حق دارند نگران بزهاشون باشند چرا؟…معلومه…وقتی چند تا حیوان ترسو را بیندازی جلو یک گرگ…آخر و عاقبتش بهتر از این نمیشه…یعنی حتی لاشه‌هاشونم باید مدتها مخفی و سرگردان باشه تا بوی تعفن و رسوایی جایی درز پیدا نکند ولی….
این یکی بدجوری بوی تعفنش بلند شده…شنیدم حتی کاخ سفید را هم از ترس…مرگ موش ریختند…ولی به نظر ما لازم نبود…آخه پای آقا موشه توی تله بدجوری گیر‌افتاده…نه راه فرار نه راه قرار…بابا بردار آن گوشی را، یک آماری از نوع آن رفیق اسرائیلی تون بگویید و غائله تمام….
نمی‌توانید…عادت به دروغ گفتن دارید…اَه راست می‌گویید…من فکر ایران خودمان بودم که، بیشه شیران است و دلاور مردانش شجاع و باصداقتند پس….

موضوعات: بدون موضوع
[جمعه 1398-11-04] [ 12:39:00 ق.ظ ]