مثل بز | ... | |
#تولیدی #به_قلم_خودم #طنزانه حالا اگر در انگلیس هم بودید شاید میشد یک کاری کرد…. چه کاری؟؟ خب! آدرستون میدادیم یک تُک پا! بلند شوید بروید طرفای خیابان انقلاب و آزادی، شاید طفلک! خودش را خیس کرده و پشت در و دیواری…درختی… قایم شده! خب، تقصیر خودتونه جانم! بچه نادان پوشک نشده را میفرستید، درست وسط میدان موشک؟ دوران مجادله و مذاکره و مبالغه و مصالحه و…پایان یافته لااقل شما بازماندگان درس عبرت بگیرید…. حالا که سیلی محکم را نوش جان کردید لااقل آن گوشی بیصاحب را بردارید، کدام سیاهبختی آن طرف خطه…. البته مجبور نیستید یک دفعهای و ناگهانی بگویید…مثلا اول، ضربه مغزیِ نرم را…بعد کم کم اسم بیمارستان و تیمارستان موصاد…بعد آدرس دوستان!…ببخشید…گاوهای شیرده را بدهید…چی؟…قانع نمیشوند؟…برای اینکه همیشه بهشون دروغ گفتید؟…خب…پس حق دارند نگران بزهاشون باشند چرا؟…معلومه…وقتی چند تا حیوان ترسو را بیندازی جلو یک گرگ…آخر و عاقبتش بهتر از این نمیشه…یعنی حتی لاشههاشونم باید مدتها مخفی و سرگردان باشه تا بوی تعفن و رسوایی جایی درز پیدا نکند ولی….
[جمعه 1398-11-04] [ 12:39:00 ق.ظ ]
لینک ثابت
|