حلقه پیوند |
#تولیدی
#به_قلم_خودم
#دلنوشته_ای_به_مادرم
سلام بر تو ای مادر مقاومت! ای حلقه پیوند من با خدای مهربان و ای معلم دانشگاه شهادت.
تو در زیر باران گلوله مرا در چمنزار سبز و نورانی وجودت پرورش دادی و در سایه چتر شجاعت و ایثارت، وجودم را از شر شیاطین زمینی نجات بخشیدی
مادر عزیزتر از جانم!
به خود میبالم که در دامان پاک مادری متعهد و دلسوز چشم به جهانی گشودم که نااهلان و بدخواهان، آرامش و روشنای حیات پر رمز و رازت را با خطی از خون و باروت ناامن کردند و حتی حق یک لحظه زندگی در کنار خانواده را، از تو گرفته و آواره کوچه و بیابان نمودند.
محبوبم!
آرزو داشتم زیر پر و بال مِهر مادریات، شبی را با آرامش و فارغ از خیال هجمه و حمله غاصبان بیاسایم اما، همین حق را هم از ما ربودند و وحشیانه آشیانهمان را بر سرمان آوار کردند.
مادر عزیزم!
هنوز تصویر چهره معصوم ات را با آن لبخند دلنشینِ زمان تولد در ذهن دارم که، نگران بودی چگونه در دایره اسارت دشمن، فرزندت را از میدان خطرها دور نگه داری و زمینه آسایش و بالندگی او را فراهم کنی!
بانوی قهرمان پرورم!
اما تو! نه در سایه آرامش بلکه در میدان جنگ و گلوله از همان دوران نوزادی به من درس مقاومت و جهاد دادی تا، هرگز سر خود را در برابر ظلم خم ننمایم؛ و در مقابل زیاده طلبیهای اهریمنان غاصب، از حریم ایمان و عقیده و سرزمینم دفاع کنم.
مادر شهیدهام!
اما آخرین لحظه با تو بودن چه دردناک و سخت بود؛ آن لحظهای که موشکهای سمی دشمن دستان من را از آغوش پر مهر تو جدا نمود؛ و تو با نالههایی سوزناک در زیر خروارها خاک و آهن و گلوله حبس شدی تا آنکه نالههای مظلومانهات با آوای فرشتگان بهشتی در هم آمیخت و جاودانه شدی!
اما من از شهادت تو دریافتم که، مهمترین راز تو در کلاس عشق مادری، در زندگی پرتلاطم دنیای امروز تا زمان فتح و پیروزی نهایی! این درسی بود که با مجاهدت خود به من آموختی؛ و آن راز خلاصه میشد در این سه اصل مهم یعنی:
زندگی! جهاد! شهادت!
فرم در حال بارگذاری ...