یک سوال تکراری شبهای جمعه پر میگیرد دور گوشههای ذهن و جوالیت ذهن را به سخره میگیرد، می چرخد و می چذخد و هیچ وقت به جواب نمیرسد. هیچ وقت جز وقتی خودمان هم اهلش شویم.
اینکه این شبها در ملکوت چه هبر است. چرا فضای شب جمعه،ملک و ملکوت در هم می آمیزند؟
در عالم ارواح چه خبر است؟ دستهایشان به سمت ما دراز است! دور هم هستند و گرد ضریح ارباب می گردند و ماطفلکیهای مُلکی، دلمان به تعطیل بودن جمعه، خوش است و روز دعا و مناجات را کرده، این روز لنگ دراز کردن و غافل شدن در حالی که ملک و ملکوت در هم آمیخته و در عالم خبرهایی است از جمله اینکه به قول شیخ عباس، خداوند میفرماید:«چه کسی میخواهد من از رحمتم بر او ببخشایم؟»
بعد ما غافلها اینجا دچار غفلت و خرید و بیرون رفتنیم، در حالی که سید ابراهیم رییسیها، ابراهیم همتها، سیدحسن نصرالله، سنوارسیدهاشم صفی الدین، حاج قاسم و همه شهدا گرد محفل شمع عالم میگردند و این شاید همان دلیلی باشد که به خاطر آن، یادشان رهایمان نمیکند و این چینن است که در چهلم سید حسن، یاد سیدابراهیم رییسی و یاد همه امواتمان رهایمان نمیکند..
و مگر میشود آن صورتهای مه جبین پر زنور حق و تلاش و خلوص را فراموش کرد که غریبانه و با شهادت، در خاک آرمیدند…
امشب شب جمعست و یاد شهدا، اسباب یادما، نزد سیدشهیدان…
یادشان کنیم تا یادمان کنند و برای دستهای دراز اموات به سمتمان، خیراتی بفرستیم تا وقتی دستمان در ملکوت، دراز ماند، کسانی در عالم مُلک یادمان کنند…
کنار این یادها، برای امواتتان و مادر حقیرهم صلواتی نثار کنید..
محنـــا