علامه طباطبایی(ره):
این کتیبههای سیاه
که بر در و دیوار حسینیه
و محل عزاداری نصب کردهاند،
ما را شفاعت میکنند…
|
|
علامه طباطبایی(ره): این کتیبههای سیاه مقتدى صدر طی بیانیه ای از شیعیان خواست، صبح عاشورا با حضور گسترده در حرم امام حسین، بر سر خود قمه بزنند و دشمنان امام را عصبانى کنند… تحلیلی بر دستور خیانت آمیز اخیر مقتدی صدر برای قمه زنی دستور اخیر مقتدی صدر برای تشویق به قمهزنی گسترده در عاشورا، فراتر از یک توصیه مذهبی، حرکتی استراتژیک در بحبوحه افول نفوذ سیاسی اوست. صدر که پس از خروج از پارلمان و شکست در تشکیل دولت، پایگاه قدرت سنتی خود را در خطر میبیند، با احیای نمادهای افراطی عزاداری تلاش میکند هویت “رهبر مقاومت” را بازسازی کند. این اقدام در واقع پاسخی تهاجمی به رقبای قدرتمندی مانند حشد الشعبی است که با تسلط بر حرمهای مقدس، جایگاه سنتی صدر را در مراسم عاشورا به چالش کشیدهاند. او با شعار عمداً مبهم «عصبانى کردن دشمنان امام» دولت عراق، جریانهای شیعی رقیب و قدرتهای خارجی را در یک مجموعه دشمنتراشی قرار میدهد تا خشونت فرقهای را مشروع جلوه دهد. در لایهای عمیقتر، صدر از نارضایتی جوانان حاشیهنشین شهرک صدر - که با بیکاری 35٪ و فقر فزاینده دست به گریبانند - سوءاستفاده میکند. او خشم اقتصادی این قشر را به کانال خشونت نمادین هدایت میکند تا شکست خود در بهبود معیشت را، پشت عاطفهگرایی مذهبی پنهان سازد. این تاکتیک همزمان محاسبات منطقهای را پیش میبرد: از یک سو با ایجاد آتشبس فرقهای، برای ایران پیام ضمنی میفرستد که قابلیت ایجاد بیثباتی را دارد و از سوی دیگر با نمایش هرجومرج، به آمریکا یادآوری میکند که خروج نیروها میتواند عراق را به ورطه آشوب بکشاند. این بازی دوگانه موقعیت چانهزنی او را در مذاکرات پشت پرده تقویت میکند. اما پیامدهای این استراتژی ویرانگر است. تقدیس خودزنیِ خیابانی، ذهنیت جامعه را برای پذیرش خشونت علیه “دیگری” آماده میسازد. شعارهای قطبیساز صدر نیز سنیهای معتدل را به “همدست تروریستها” و شیعیان منتقد را به “بیغیرتان” تبدیل میکند و گفتوگوی مذهبی را در شهرهای مختلطی مانند دیالی نابود میسازد. در نهایت این چرخه معیوب، دولت مرکزی را تضعیف کرده و بهانهای برای تداوم حضور بازیگران خارجی فراهم میکند - دقیقاً همان شرایطی که رهبران افراطی مانند صدر در آن رشد میکنند. نکته تراژیک اینجاست که صدر در تضاد آشکار با فتوای مرجع خود، آیتالله حائری، عمل میکند که قمهزنی را حرام و وهنآور میداند. این تناقض نشان میدهد هدف اصلی او نه احیای سنتهای دینی، بلکه حفظ قدرت به هر قیمتی است. تنها راه شکستن این چرخه شوم، مقاومت روحانیت میانهرو در برابر تقدیس خشونت و هدایت انرژی جوانان به اقدامات سازندهای مانند اهدای خون یا بازسازی مناطق جنگزده است - اقدامی که صدر با آگاهی کامل از تضعیف پایههای قدرت خود، آن را برنمیتابد. @khabarehowzeh مرحوم شیخ رضا سراج بالای منبر شب هشتم ، #تولیدی #به_قلم_خودم در شب تاسوعا چه اتفاقی افتاد؟ در شب نهم محرم یعنی همان شب تاسوعا، شمر به دلیل قرابت خویشاوندیِ دوری که از طریق امالبنین مادر حضرت ابالفضل (علیهالسلام)، با علمدار کربلا داشت با اجازه ابنزیاد، نامهای بدین مضمون به وی نوشت که:
تو و برادرانت به دلیل ارتباط قومیتی از جنگ در امان هستید. آنگاه شمر قمر بنیهاشم را صدا زد: حضرت به معنای درخواست اذن و اجازه، نگاهی به امام و مولای خویش انداخت و پس از آنکه امام امر به جواب فرمود، از خیمه خارج شد و از شمر پرسید چه میخواهد؟ شمر در جواب گفت:
برای تو و برادرانت از طرف عبیدالله، امان نامه آوردهام! بیایید و از حسین! دست بردارید و به ما ملحق شوید!
حضرت عباس (علیهالسلام) به شدت عصبانی شد و فرمود: لعنت بر تو و امان نامهات! آیا من در امان باشم و فرزند رسول خدا را تنها بگذارم؟ مطمئن باشید که امان خدا برای من برتر و بالاتر از امان نامه شماست.
شمر که گویا غافل از درک این مطلب بود که علمدار کربلا، شجاعت را از پدرش امیر مومنان و مادرش که زنی شجاع و ولایت مدار بود به ارث برده است، ناکام و درمانده و ناامید به سوی لشکر بازگشت و خود و سپاهش را مهیای جنگ نمود.
و دشمن به گمان ابلهانه خود، علمدار کربلا را به عنوان فردی سازشکار و نفوذ پذیر تصور نموده، و با پیشنهاد احمقانه خود که بر اساس قوم و نژاد و قبیله پرستی شکل گرفته بود؛ چنین پیشنهادی را که ناشی از عدم شناخت ولایت مداران واقعی بود ارائه داد و قبل از آنکه در میدان مجاهدت روز عاشورا، شکست نظامی بخورد آبروی نداشته خود را در اولین مذاکرات باخت و رسوایی و روسیاهی سپاه ابن مرجانه را، برای همیشه در دل تاریخ کربلا ثبت کرد.
رسوایی که تا امروز به لعن و نفرین ابدی بدل گشت و آل زیاد و دستگاه کثیف حکومتی و خائن بنیامیه و تابعین و امثال آنان را، در مدت زمانی نه چندان دور پس از حادثه عاشورا به زباله دان تاریخ انداخت و مُهر ننگ و نفرت ابدی را بر پیشانی معاویه صفتان هر نسل و هر دوره از تاریخ حک نمود.
اللهم العن اول ظالم ظلم حق محمد و آل محمد و آخر تابع له علی ذلک #تبلیغ #آیتالله_حائری_شیرازی 🔸 تأثیر تبلیغ 🔸 آیت الله مکارم شیرازی می گوید هر قرآنی به دست کربلایی کاظم می دادیم و می گفتیم فلان آیه، ایشان قرآن را باز می کرد و همان آیه آمده بود! این یعنی یک خبری است دیگر. کربلایی کاظم می گوید ماه رمضانی بود و مبلّغی آمد توی روستای ما. گفت: کسی که زکات ندهد، لباسش اشکال دارد. من به بابایم گفتم: «بابا زکات بده»، گفت: «من ندارم بدهم». گفتم: پس زمین سهم من را جدا کن. قبول کرد. سهم من را جدا کرد و من شروع کردم زکاتم را می دادم. بعد این جریان حافظ قرآن شدن، برایم پیش آمد! ببینید؛ یک طلبه ای می رود تبلیغ می کند که معلوم نیست این طلبه، اصلاً حتی تا کتاب لمعه خوانده بود یا نه؟! یک طلبه رفته آن حرف را زده، او هم گیرنده اش قوی بوده و آن را گرفته. یعنی به این علم، عمل کرد. پس انسان وقتی می رود برای تبلیغ. از یک کلمۀ او ممکن است کربلایی کاظم پیدا بشود! همین برایش بس است! هزار تا مسخره هم که بکنند اشکالی ندارد. این زخم زبان ها، این زحمت ها، این ناراحتی ها، اینها را می دانید که #خدا_میبیند. شما وقتی فهمیدید این کار لازم است، باید انجامش داد. گاهی با یک کلام شما، یک نفر کربلایی کاظم پیدا می شود. @haerishirazi |
|
| کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان |