نشستهام گوشه قبرستان، روبروی حسینیه سرآسیاب. سرم توی گوشی است که درخواست میدهد با هم برویم داخل…!
سرم را بالا میآورم. حرفش را تکرار میکند: «میای بریم باهم خاک شهید رو ببینیم؟»
خاکِ شهید!
دلم قنج میرود…
_بله حتما
بالاسر قبور ازم میخواهد با گوشیاش فیلم بگیرم. مدام با تأسف سرتکان میدهد. حتی اجازه میدهد با گوشی خودم ازش عکس بگیرم.
میپرسم: چرا گفتید خاک شهید؟ هنوز که نیومدن!
میگوید: «حسم بود که سرزبونم آمد»
قانع میشوم…
با لهجه دلبرش بیشتر باهام گرم میگیرد: «ما که لیاقت نداشتیم شِهید شیم بیایم اینجا یه نظری بمون بکنن»
ظاهرا خودش هم آنجا بوده اما توی موکب و دور از انفجار. این ها را طوری غمزده میگوید که یک لحظه دلم از جا ماندنش میسوزد.
اینجا چشمها پر از حسرتاند…
#در_انتظار_شهدا
#کربلای_کرمان
✍️ #مهدیه_مهدی_پور