⭕️ “کریستینا هیلتون” کسی است که از اتفاقات پشت پرده قدرتهای غربی تا کنون بیخبر بود و از بی خبری های خودش لیست جالبی تهیه کرده و با مخاطبیناش به اشتراک گذاشته
یک روز پیامی از طرف یک خانم جوان دریافت کردم که نوشته بود: من غفلت کردم و ناخن کاشتم. حالا که حکم دینیاش را فهمیدهام، دوست دارم این ناخنها را بردارم تا نماز و روزهام درست شود. اما مشکل این است که این کار، هزینهبر است و من پول ندارم… پیام را که خواندم، به غیرتم برخورد که من با یک گروه چند صد نفری از آرایشگران خدامحور در ارتباط هستم، آن وقت یک بانوی مومن به خاطر هزینه برداشتن ناخن، نتواند دستور خدا را انجام دهد؟
موضوع را در کانال صیانههای کشور مطرح کردم و همین کافی بود برای اینکه چند نفر از خانمهای آرایشگر داوطلب شوند برای انجام کار برداشتن ناخن. اما این یک مهارت جدید بود و خیلیها با آن آشنایی نداشتند. علاوهبراین، خرید دستگاه موردنیاز این کار - سوهان برقی – هم ۴، ۵میلیون تومان هزینه داشت. با این حال، بانوان آرایشگر داوطلب، یک آموزش کوتاه دیدند و فردی هم حاضر شد دستگاه را به ما امانت دهد و بهاینترتیب، کار برداشتن ناخن شروع شد.»
«آن شب، یک عکس از دست فردی که ناخن کاشته بود، در کانال گذاشتم و چند نکته درباره آسیب کاشت ناخن بر سلامتی دست و کل بدن و همینطور حکم شرعی کاشت ناخن یعنی باطل بودن وضو و غسل با ناخن کاشته را هم کنارش نوشتم و در آخر به مخاطبان اعلام کردم که گروه صیانه آمادگی دارد در ایام ولادت حضرت فاطمه(س) و هفته زن، برای خانمهایی که قصد دارند ناخنشان را بردارند، این کار را به صورت رایگان انجام دهد.
صبح فردا که از خواب بیدار شدم و گوشی تلفن همراهم را نگاه کردم، واقعا جا خوردم. آن پیام در آن چند ساعت چنان با سرعت و در حجم بالا بازنشر شده بود که در همان روز اول، من هزار پیام دریافت کردم و طوری شد که گوشیام ۲، ۳بار هنگ کرد! شروع کردم به جواب دادن پیامها و حتی یک پیام از طرف مخاطبان مشتاق را هم جا نینداختم.
پیام یک آرایشگر به گروه آرایشگران خدامحور
اغلب پیامها، تشکر بود؛ تشکر از اینکه حکم شرعی کاشت ناخن را توضیح داده بودم! یعنی بسیاری از خانمها تا آن موقع نمیدانستند این ناخن، در حکم مانع برای وضو و غسل است. بعضیهایشان میگفتند: در آرایشگاهی که کاشت ناخن برایم انجام دادند، گفتند میتوانم وضو و غسل جبیره انجام دهم و خیالم را راحت کردند. یک خانم جوان میگفت: من حتی وقتی حکم شرعیاش را فهمیدم و به آرایشگاه رفتم و گفتم به این دلیل میخواهم ناخنم را بردارم، گفتند: این چه حرفیه؟ با وضوی جبیره، درسته. خودت رو درگیر این چیزها نکن. و باز هم وسوسهام کردند و نگذاشتند ناخنم را بردارم!
این نکته را هم اضافه کنم که حتی بعضی آرایشگران هم، از حکم شرعی کاشت ناخن، بیخبر بودند و با اطلاعرسانی ما از این موضوع آگاه شدند. بنابراین، مهمترین اتفاق آن عکس و آن پیام، این بود که این گفتمان در میان خانمها، خانوادهها و آرایشگران ایجاد شد که: کاشت ناخن و مژه، مانع وضو و غسل است. اینطور بود که سیل پیامها از طرف خانمهایی که حالا بعد از آگاهی از حکم شرعی، میخواستند کاشت ناخنشان را بردارند، به طرف ما سرازیر شد. حتی آقایان پیام میدادند که همسرشان میخواهد کاشت ناخنش را بردارد، کجا میتواند مراجعه کند…»
«هر وقت به آرایشگاه یا سالن زیبایی مراجعه میکردم، غصهام میگرفت. هرچه بیشتر نگاه میکردم، کمتر سنخیتی بین آن فضا و جامعه اسلامیمان پیدا میکردم. سبک آرایشی که در اغلب آرایشگاهها اجرا و خدماتی که ارائه میشد، آن چیزی نبود که یک زن مسلمان باید داشته باشد. همهچیز، کپیبرداریشده از آرایشگاههای غربی بود و حتی عکسهایی که بهعنوان مدل به ما نشان داده میشد، از خارج از کشور آمده بود. جالب اینجا بود که وقتی در گپ و گفتهایمان با آرایشگران، این موضوع را مطرح میکردم، متوجه میشدم خودشان هم از این شرایط راضی نیستند. بسیاری از آنها که دلهای واقعا پاکی داشتند، از روی رضایت آن خدمات آرایشی غیرمتعارف را انجام نمیدادند بلکه فقط با جریانی که در آرایشگاهها به راه افتاده بود، همراه و بهاصطلاح همرنگ جماعت شده بودند. وقتی اوضاع را اینطور دیدم، تصمیم گرفتم گروهی از آرایشگران را که زمینه دینمداری و خدامحوری دارند را دور هم جمع کنم تا در کنار هم، حرکتی در مقابل این جریان ناخوشایند انجام دهیم.»
برای «اعظم رضوی»، فعال فرهنگی قرآنی مشهدی، همهچیز همینطور دلی شروع شد چون حرف دل بانوان آرایشگر را شنیده بود: «با رفتوآمدهایی که به سالنهای زیبایی داشتم، متوجه شده بودم تعداد زیادی از آرایشگران، در ناخودآگاهشان اعتقادات مذهبی دارند و دلشان میخواهد در این زمینه نقشآفرینی کنند اما این حس در وجودشان به صورت بالقوه مانده و فعال نشده است. احساس میکردم این بانوان آرایشگر به کمک ما، فعالان مذهبی و قرآنی و طلبهها نیاز دارند که بتوانند نقش فرهنگی خودشان را در جامعه اسلامی ایفا کنند. اینطور بود که در گروههای فرهنگی قرآنی در فضای مجازی که حضور داشتم، پیام دادم: هرکس در اطرافیان و کوچه و محله خودش، آرایشگر خدامحور میشناسد، به ما معرفی کند.»