#تولیدی
#به_قلم_خودم
کربلا در نگاه امویان به پیروزی ظاهری نرسید و لشکر کفر و نفاق پایکوبی کردند. در ذهن تنگ نظران و مقام طلبان، بنی امیه فاتح میدان شدند و مذهب امیرالمومنین تبدیل به خاطرهای در ذهنها شد و دیگر هویت واقعی و بیرونی نداشت! اما آیا واقعیت چنین بود؟
خط فکری دین رسول خدا، برد و باخت ظاهری نیست بلکه، هدف خداوند متعال از انتخاب و انتصاب پیامبر و امیر مومنان (صلوات الله علیهما)، رشد معنوی و افزایش ظرفیت روحی مسلمین و تلاش و مجاهدت برای رسیدن به هدفی والاست که کل آفرینش خلقت بر آن اساس بوده به فرموده قرآن کریم :
وَ ما خَلَقْتُ الْجِنّ وَالْإنْس إلّا لِیَعْبُدون
یعنی:
ای انسان! برای من مهم نیست که تو، ظاهراً غالب یا مغلوب باشی! نگاه دیگران به راه و روش تو، زمانی ارزشمند است که در جهت بندگی برای من! باشد و لاغیر. یعنی چه؟
یعنی
هزاران نسل قبل از تو آمده و بعد از تو نیز میآیند و من اسرار بعضی از آنها را در قالب صحیفهای بنام قرآن کریم، برای تو بازگو نمودهام تا، بدانی که چه بسیار امتها و سرانشان، به ظاهر پیروز شدند اما مطیع و عبد من نبودند و برای هوی و هوس خود تلاش کردند و جنگیدند. و چه افراد و گروههای به ظاهر قلیلی از من اطاعت کردند و سرفراز ابدی شدند:
کَمْ مِنْ فِئَةٍ قَلیلَة غَلَبَتْ فِئةٌ کَثیرَة
چرا قضیه اینگونه رقم خورده؟ چرا باید جبهه حق حتی به ظاهر مغلوب به نظر برسد؟
برای اینکه خداوند معیار پیروزی و خسران را در اطاعت و یا عدم پیروی از خود قرار داده، نه بندگی هوای نَفس!
به عبارتی اگر مجاهدت خود را در حد توان نمودی و انجام وظیفه کردی! آنهم، آنگونه که مولایت میخواهد پیروزی از آنِ توست هر چند جلوه بیرونی نداشته باشد و اما اگر هزاران نفر به کام تو کَف بزنند و هورا بکشند ولی تو عبد پروردگارت نباشی! فقط زحمت خود را زیاد نمودهای.
چه میگویم؟
امام راحل فرمودند:
«ما مامور به تکلیف هستیم نه نتیجه»
همان تعبیری که قرآن کریم دارد:
ای پیامبر! تو وکیل مردم نیستی! تو بر ذهن و تفکر و انتخاب مردم سیطره نداری! پس فقط وظایف و تکلیف خودت را انجام دِه و نتیجه را به خدایت واگذار!
زیرا
حسابرسی اعمال بندگان بر دوش پیامبر و امامان و والیان امر الهی، نیست و آنچه خداوند از اینان خواسته، بشارت و تنذیر است یعنی:
بَلّغ ماٰ اُنْزِلَ إلَیْک
گوش به فرمان بودن محض و عبد خالص بودن در سایه پذیرش ولایت الهی.
و اینچنین بود که پیامبر ما طبق آنچه هر روزه در تشهد نمازهایمان میخوانیم، اول به مقام عبودیت و اطاعت رسید و بعد رسالت و پس از آن اعلام ولایت امیر مومنان.
به تعبیری:
همه پیروزیهای مومنین به همان سررشته طاعت و بندگی و مبارزه با خواهش نفس وصل است و الا مابقی پیروزیهای گذرای دنیایی، متاعٌ قلیل است و فانی است هر چند در چشم ظاهر بینان، وسیع و خوشحال کننده باشد.
لذا
برای اینکه ظرفیت پذیرش حق و نگرش واقعی به حوادث دوران ظهور را پیدا کنیم باید، ارتباط قلبی و حقیقی خود را با قرآن و ولایت که همانا صراط مستقیم است، روز بروز بیشتر کنیم و مطمئن باشیم که وعدههای الهی حق است و هیچ پشیمانی و پریشانی در متن و نتیجه تمسک به آیات وحی وجود دارد به شرط آنکه:
تابع فَاسْتَقِم کَما أُمِرْت باشیم و تا آخرین لحظه حیات و زندگی معنوی خود، دست از مجاهدت برنداریم و به نصرت الهی امیدوار باشیم:
«إِنْ تَنْصُرُالله یَنْصُرکُم وَ یُثَبّتْ أَقْدامَکُم»
همان وعده صادقی که در هشت سال دفاع مقدس و پیروزی بیش از چهل سال نظام ارزشمند جمهوری اسلامی و امروزه در جبهه مقاومت شاهد آنیم.