هوش مصنوعی چقدر قشنگ لحظه شهادت شهید یحیی السنوار را شبیه سازی کرده:
29 اکتبر تولد بزرگمرد آزادی خواه جهان و مبارز تکرار نشدنی شهید یحیی سنوار هست ، سنوار یکی از بزرگترین اقدامات در تاریخ فلسطین و مبارزه با استعمار را انجام داد، فریاد آزادی خواهی را در گوشه گوشه جهان بلند کرد و پوچی تمدن پوشالی غرب را به همه نشان داد. مردی به تمام معنا که مرگی زیبا و ماندگار داشت.
به همین مناسبت مرور میکنیم آخرین لحظات این قهرمان را تا در ذهنمان حک شود و جاودانه بماند
پ.ن:
🔆 چیزی در مورد یحیی سنوار که مرا رها نمیکند… که مرا در درون به یک ورشکستگی کامل کشانده است.
این روزها پس از آن تصاویر تاریخ ساز از شهادت قهرمانانهاش به یک چیز فکر میکنم؛ او میتوانست فقط با باز کردن چفیه از سر و صورتش، زنده بماند. فقط کافی بود کمی چفیه را پایین بیاورد. همانقدر که دوربینهای ترسو چهره او را ببینند و هوش مصنوعی روی میز افسران ارشد اطلاعاتی جیغ بکشند که “نزنید… نزنید… او یحیی سنوار است… اورا زنده میخواهیم.”
یحیی میدانست زندهی او چه اندازه برای اسرائیل ارزشمند است. او را میبردند و در بهترین بیمارستان تلآویو زیر نظر متخصصان، درمان میکردند. او میتوانست بزرگترین شکار تاریخ تشکیل رژیم صهیونیستی باشد. آنقدر مهم که نتانیاهو اعلام کند جنگ را بُرده و غزه را به زانو درآورده و حالا گروگانها و دهها امتیاز دیگر را در ازای یحیی معامله میکند.
یحیی همه اینها را میدانست ولی چفیه را تا زیر چشمهایش بالا کشید. من به آن لحظهی لاهوتی میاندیشم که یک انسان چگونه میتواند مرگ را به خود دعوت کند. یحیی حتی اگر بدون چفیه دستگیر میشد باز هم در قهرمانی او شعرها میسرودند. او نه در تونلهای زیر زمینی که در نقطهی صفر تماس در جنگ رو در رو تا آخر مبارزه کرده بود و با یک دست قطع شده و دهها جراحت دیگر به اسارت رفته بود. اما یحیی چفیه را تا زیر چشمها بالا کشید و فقط با چشمهایی شبیه همهی چشمهای به خون نشسته فلسطینی به شیطان معلق در سنگرش زل زد. تا او را نشناسند. تا با او همان کنند که با هر مبارز ناشناس دیگری…
🔹 همه اسرار السِنِوار که از او برجای ماند 👇
1.گذرنامه منقضی شده فردی دیگر یعنی خیلی عادی و پنهانی، بین مردم بوده.
2.اسلحه ای که در دست یحیی سنوار پیدا شد، متعلق به سرهنگ “محمود خیرالدین"- دروزی- است که در خانیونس در جریان یک ماموریت اطلاعاتی کشته شد ( این اسلحه اساسا وجودش معنا دار است. بودنش در دست سنوار نماد شکست نظامی امنیتی اطلاعاتی اسراییل است.سلاح سنوار کهنه و چسب زده است و این خود معنایش مظلومیت و اما قدرت اراده ای است که پشت آن اسلحه آشکار است).
3.چسب برق مشکی رنگ، تا دور سلاح شکسته اش بپیچد که بتواند با آن بجنگد، (نماد مظلومیت حماس).
4.سیمی که بالای زخم دستش را با آن بسته که جلوی خون ریزی را بگیرد (تا پر امید و پر عزم جنگ را ادامه دهد).
5.جلیقه جنگی که خشابها را درش بگذارد، دو خشاب خالی، یک فشنگ باقی مانده (یعنی تا آخرین امکانش در میدان ماند).
6.آب نبات منتوس و آدامس اربیت، با طعم نعنا (یعنی وسط هیاهوی جنگ، طعم یک زندگی و حیات آرام و آسوده).
7.ساعت (تا مراقب و حاکم بر زمان باشد، تا به خود یادآوری کند نباید زمان از دست برود).
8.تسبیح (که با ذکر و یادخدا، وسط جنگ با دشمنی که به او نزدیک شده و اینگونه رشد کند. الذین اتقوا اذا مسهم طائف من الشیطان تذکروا فاذا هم مبصرون)
9.چند برگ با عنوان “من الاذکار النبویه الیومیه” با عکس مسجدالاقصی و قدس. (ذکرهای روزانه نبوی را می خواند که متوجه باطن و روح روزها باشد. باطن و روح تاریخ آینده آن است؛ مسجد الاقصی).
10.کتابچه ای که روی آن نوشته “ادعیه نافعه للوالدین و الاموات و الابناء” با عکس کعبه و جمعیت حول آن (آری او اهل اتصال معنوی است به کل امت).
11.چراغ قوه ای کوچک (تا در تاریکی مادی، آقای فرمانده، با کمترین نور، راه را به دیگران نشان دهد).
12.بسته کوچک دستمال و ناخن گیر کوچک (یعنی زندگی که درش همه پلیدی ها حتی کثیفی های مادی را هم از خود دور کند).
13.پاکتی سفید که داخلش مقداری پول است (یعنی زندگی در غزه جاری است).
14.عطر. یک شیشه کوچک (بوی زندگی میدهد، زندگی بر محور علایق پیامبر اکرم ص به عنون الگوی سنوار)
15.سربندی که روی آن ذکر توحید نوشته شده، لااله الا الله یعنی زیر بار اراده هیچ خودخواه و مستکبری نمیروم، آزادم و بنده خدا.
نویسنده:
سمیه اکبرزاده (ام الحسین)_شبکه کوثرنت