نخلستان
نخلستان ، نماد ایستادگی و مقاومت







تیر 1403
شنبه یکشنبه دوشنبه سه شنبه چهارشنبه پنج شنبه جمعه
 << <   > >>
            1
2 3 4 5 6 7 8
9 10 11 12 13 14 15
16 17 18 19 20 21 22
23 24 25 26 27 28 29
30 31          





گمنام یعنی کسی که حتی دنیا را به اندازه یک نام هم نمی خواهد



جستجو







موتور جستجوی امین





تیر 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
            1
2 3 4 5 6 7 8
9 10 11 12 13 14 15
16 17 18 19 20 21 22
23 24 25 26 27 28 29
30 31          



تیر 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
            1
2 3 4 5 6 7 8
9 10 11 12 13 14 15
16 17 18 19 20 21 22
23 24 25 26 27 28 29
30 31          



پلاگین


تقویم جلالی جهرم




 
  صبر و گذشت یعنی چه؟ ...

#تولیدی

#به_قلم_خودم

معنای صبر و گذشت را با دو مثال بیان می کنیم:
صبر و گذشت یعنی چه؟ آیا صبر و گذشت ما به معنای پذیرفتن شکست و یا خدای ناخواسته، ذلت است؟ آیا به این معناست که طرف مقابل ما هر چند زورگو و ستمکار باشد باز قابل بخشیده شدن و نادیده گرفتن اعمال و رفتارش هست؟ یا اصلا چرا فرمان به صبر و گذشت داده شده؟ و در اینگونه موارد برنده و بازنده کیست؟

دقت کنید: یک درخت سرو را در یک روز برفی در نظر بگیرید! برف بدون توجه به مسائل پیرامون خودش، می بارد و این درخت است که باید تکلیف و وضعیت خود را در مقابل این بارش به ظاهر ناعادلانه، روشن نماید، آیا شاخ و برگ خود را به دست حادثه بسپارد و پس از مدتی نه چندان طولانی، سر به خاک نیستی نهد و برای همیشه نابود شود و یا اینکه گزینه بهتری هم برای مقابله و بقا وجود دارد؟!

با کمی تامل درمی یابیم که درختان سرو، به نسبت بارش برف و…از خود حالت انعطاف پذیری نشان داده و هر چه بارشان سنگین تر می شود، سر تواضع را با نرمی و آرامش به سوی زمین خم می کنند و این بار کمر شکن را با مدارا و همنوایی، تبدیل به قطرات آبی می کنند که مایه حیات و اکسیر زندگی شان می شود!

انسانها نیز اینگونه اند یعنی، هر چه در مقابل ناملایمات و مصائب روزگار، آستانه تحمل خود را که خداوند این قدرت را به او بخشیده، بالاتر ببرند بهتر می توانند از سختی ها و مشکلات زندگی، بهره وری نموده و آن را وسیله رشد و ترقی خود و رسیدن به کمال حقیقی قرار دهند لذا خداوند در قرآن کریم به پیامبرش طی چندین مرحله امر به بردباری و تواضع و فروتنی می کند مثلا:

واخفض جناحک لمن اتبعک من المؤمنین
یعنی:
ای پیامبر برای آن مومنانی که از تو اطاعت می کنند، بالهای تواضع و فروتنی خود را فرود آور
به عبارتی:
ای رسول خدا! تو اشداء علی الکفار و رحماء بینهم هستی، پس برای ایمان آورندگان و در مقابل مسلمانان مطیع، متواضع و فروتن باش چرا؟
چون این فروتنی چیزی از شخصیت و هویت حقیقی پیامبر خدا نه تنها کم نمی کند، بلکه استمرار این صبر و ملاطفت و مدارا باعث می شود که از او شخصیتی رحمة للعالمین ساخته شود و به مقام محمود برسد.
آنجا که خداوند متعال فرمود: اگر خلق و خوی ناروایی داشتی، مردم از گرد وجودت پراکنده می شدند پس:

آنکه می خواهد مربی جامعه باشد فقط به علم نیست بلکه به حلم نیز هست

و گذشت کردن و عفو و صفح نیز، حکایتی درخور تدبر دارد مثلا:

آتش فروزانی را در نظر بگیرید که عامدا جاهلا و یا حتی غیر عمد، توسط فرد یا اشخاصی برافروخته شده و دود و شعله هایش به هر سو، حمله ور می شود. حال! اگر شما بخواهید از این جریان پر حرارت و خطرناک عبور کنید، آیا خود را به دل آتش انداختن و گرفتار شدن عاقلانه تر است یا از اطراف این گرمای سوزان، محتاط و آرام گذشتن و دور شدن؟

طبیعی است که هیچ عقل سلیمی، درگیر شدن با شعله های خشمگین آتش را در صورتی که راه نجات و رهایی پیش روی اوست، انتخاب نمی کند.
لذا اینکه در قرآن بر کلمه گذشت زیاد تاکید شده، بر خلاف بعضی تفکرات، حمایت از ظلم و تحمیل سختی به خوبان نیست چگونه؟

چون این فراخوان به ما می گوید:
آتش، آتش است و خاصیتش لجاجت و سوزندگی است، تو! درگیر نشو و عبور کن! تو خودت را به سوختن نینداز! تو نگذار شعله های جهل و لج بازی دامنت را بگیرد! بقول معروف:
بگذار و بگذر
نتیجه چیست؟ آیا منظور نادیده گرفتن ظلم و فساد در جامعه و یا سکوت در مقابل هر بد اخلاقی و زخم زبان و اهانت ها و نزدیک نشدن به آنها از ترس سوختن است؟ خیر! در واقع به نوعی دور زدن و منصرف شدن از گناه و عقیم کردن و بی اثر نمودن آن است یعنی، مومن چنان مدبرانه و با بصیرت، حوادث پیرامون خود را مدیریت می کند که نه تنها آلوده گناه و قهر خداوند نمی شود بلکه وظایف خود را به احسن وجه در برابر ناملایمات انجام می دهد، و سرانجام گناهکاران نیز، همان وعده های عذاب و انتقام دنیایی و آخرتی است که، خداوند در قرآن برای ظالمان و آنان که حق الناس را نادیده می گیرند، بیان فرموده است.

حتی در مورد حجاب، خداوند به زنان مومن امر می کند که خود را بپوشانید! برای چه؟
برای اینکه دامنه آتش افروزی چشم های هرزه و افکار و نیات شیطانی، محور قلب و دل و ذهن تو را فرا نگیرد.
به عبارتی! قرآن کریم در این مورد نه تنها زن را تحقیر نکرده بلکه به او آنچنان عزت و عظمتی عطا فرموده که حتی از کوچکترین صدمات روحی و روانی افرادی که فی قلوبهم مرض است در امان باشند و چه تکریمی والاتر از این، که خداوند ارحم الراحمین آنچنان به بنده خود مشتاق و راغب است که به او می فرماید:

ای عزیزترین و گرامی ترین خلقت موجود! مبادا نزدیک حرارت گناه نگاه های حرام شوی که تو را هم به ذلت و خواری می اندازد! ای بنده من! تو را برای بهترین هایم که همان بهشت وصال خودم هست، خلق کرده ام! مبادا ذره ای غبار تیره بر دامان اندیشه زلال و قلب سپیدت بنشیند و این مقام لایزال را از دست بدهی!
لذا:
صبر و گذشت به منزله دو بال پرواز برای هر بنده ای است که، خواهان طی طریق به سوی خدا و قرآن و اهل بیت (سلام الله علیهم) است، و در این راه پر پیچ و خم خصوصا برای آنان که دغدغه ابلاغ و حراست از احکام و فرامین الهی را دارند ایندو سرمایه گرانبها بسی لازم تر و ضروری تر است چرا که بقول بزرگان:

ره چنان رو که رهروان رفتند

موضوعات: بدون موضوع
[یکشنبه 1399-07-27] [ 07:04:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...


  ضریح بی پناهان ...

#تولیدی

#به_قلم_خودم

سرگردان و آشفته بود، معصومه با پاهای برهنه از این صحن به آن صحن و از این رواق به رواقی دیگر می رفت. گاهی زل می زد به گنبد طلایی آقا و امام مهربانش و می گفت:

مولای من! یا امام رضا! هر بار که به زیارت تان می آمدم، گرهی از کارم گشوده می شد اما، این بار فرق می کند ارباب! دکترها جوابم کرده اند، همه درهای امیدواری به رویم بسته شده، اما نمی دانم چرا اینجا هستم؟ آخر، هر دفعه که میهمان تان بودم، محال بود دست خالی برگردم ولی….

باران اشک، امانش نمی داد و بی اختیار می گریست و امام رئوف را صدا می زد.

بعید می دانست مشکلش حل شود زیرا، به مراکز درمانی بیشتر شهرها رفته بود و با صرف هزینه زیاد، دست خالی و ناامید بازگشته بود اما:
با خود می گفت:
اینجا غیر از جاهای دیگر است، سابقه نداشته دست خالی برگردم، من به دستان پر مهر و محبت آقا، یقین دارم، چگونه ممکن است دعایم را مستجاب نکند مگر اینکه مصلحت خداوند نباشد که راضیم به رضای او.

یکی درد و یکی درمان پسندد
یکی وصل و یکی هجران پسندد
من از درمان و درد و وصل و هجران
پسندم آنچه را جانان پسندد
زیارت وداع را تمام کرد و رو به ضریح ایستاد و با دلی شکسته و محزون از فراق مولایش از یکسو، و مشکل بچه دار نشدنش از سویی دیگر، با حالت احترام و ادب از حرم، خارج شد.

مدتی گذشت! از آن زیارت به بعد، آرامتر بود، یکروز که سردرد نسبتا شدیدی داشت، مجبور شد به پزشک مراجعه کند، خانم دکتر پس از بررسی اولیه و کنترل فشار و ضربان قلب رو به معصومه کرد و گفت:
خانم! بچه چندم تان هست؟! معصومه گویا چیزی نشنیده باشد گفت:
نه، چیز مهمی نیست، فقط سرم درد می کند، در جوابش دکتر پاسخ داد:
بله! درست می گویید ولی آیا برای بچه های قبلی هم همین سردردها را داشتید؟!
معصومه مثل کسی که از حال کما و بیهوشی بیرون می آید، با تعجب و هیجانی عجیب پرسید: یعنی …یعنی من…درست شنیدم خانم دکتر؟ با من بودید؟
دکتر گفت! بله خانم، مگر غیر از شما هم بیمار دیگری اینجا هست؟ و معصومه تکرار کرد:
بیمار…بیمار… بیمار دیگر چیست خانم دکتر؟ من…من …تازه پس از بیست سال، امروز خوب شدم! دکتر که دهانش از تعجب وامانده بود گفت:
بیست سال!! یعنی شما…و معصومه جواب داد:
بله! خانم، من بیست سال است در انتظارم بیست ساااال!
خانم دکتر هم که مثل بیمار شفا یافته اش، ذوق زده شده بود، در حالی که اشک شوق می ریخت گفت:
پس خبر خوشحال کننده دوم را هم به شما بدهم:
من با گرفتن نبض شما متوجه شدم که شما دوقلو….معصومه دیگر چیزی نمی شنید و فقط اشک می ریخت و آرام نجوا می کرد:

من که عمری به ضریح تو پناه آوردم
کی تو نومید نمودی، ز شفای دردم؟

موضوعات: بدون موضوع
[چهارشنبه 1399-07-23] [ 09:12:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت
آراي كاربران براي اين مطلب
5 ستاره:
 
(1)
4 ستاره:
 
(0)
3 ستاره:
 
(0)
2 ستاره:
 
(0)
1 ستاره:
 
(0)
1 رأی
ميانگين آراي اين مطلب:
5.0 stars
(5.0)
نظر از: سیــده الهام عزتی [عضو] 
5 stars

چقدر زیبا
یا امام رضا

1399/07/23 @ 22:23
پاسخ از: مهتاب [عضو] 
مهتاب

سلام به خواهر عزیز و بامعرفت
از ابراز محبت شما صمیمانه سپاسگزارم و برایتان به حق آقا علی ابن موسی الرضا علیه السلام آرزوی حاجت روایی و تندرستی دارم.

1399/07/24 @ 21:51


فرم در حال بارگذاری ...


  بخش خاکستری ...

#تولیدی

#به_قلم_خودم

#یا_طبیب_من_لا_طبیب_له

از شدت درد به خود می‌پیچید. سرفه‌های پی‌در پی امانش نمی‌داد. از همه بدتر موج افکار منفی بود که روح و روانش را آزار می‌داد.

چند روزی می‌شد که در بخش خاکستری بستری شده و اگر رسیدگی دلسوزانه و امید بخشی‌های پرستاران و طلاب مهربان و پرتلاش نبود، تا الآن با این شدت بیماری، خدا می‌داند چه بلایی دامنگیرش شده بود.

خستگی در سراسر وجودش موج می‌زد و با خدای خود نجوا می‌کرد:
بارالها‌! به حق عظمت چهارده معصوم، سایه این بلا را از سرمان رفع کن‌!

اشک از چشمانش جاری شد، به یاد نذر هر ساله‌اش در روز ولادت امام هشتم افتاد، آن لحظه‌ای که با بی‌بی محترم و همسرش و بچه‌ها، به سوی مشهد الرضا (علیه‌السلام) حرکت می‌کردند و تا دم سقا‌خانه مرتبا بی‌بی گوشه چارقدش را می‌پایید مبادا پول گوسفندی که از زمان تولد تنها پسرش، آن را نذر امام کرده بود، گم کند.

حاج رضا که بقول بی‌بی ، هدیه امام رئوف بود تنها فرزند محترم خانم بود و قبل از او چند پسر و دختر آورده بود که عمرشان به دنیا نبود و از همان روز نذر بی‌بی برای تنها عزیزش، کنار گذاشتن پول در طول سال برای قربانی روز عید، آن هم در خود خراسان بود.

اشک‌های بی‌امان حاج رضا که حالا تبدیل به ناله شده بود پرسنل و سایر بیماران را متوجه خود و منقلب کرد گویی، همین‌جا و روی تخت بیمارستان، تبدیل شده بود به یکی از صحن‌ها و این بیماران دلشکسته کبوتران زخم خورده حرمش!

دل خستگان بخش خاکستری، اکنون میهمان صحن و سرای مزین به نور شفا ومحبت امام شده و زمزم سقاخانه را از دستان پربرکت امام، نوش جان می‌کردند و جان تازه‌ای می‌گرفتند.

حاج رضا که حالا چهره‌اش آرامش و امید خاصی را نوید می‌داد، با خود گفت:

عجب زیارتی شد آقا! شنیده بودم که زیارت شما دور و نزدیک ندارد اما تا این حد را باور نکرده بودم.

با دستانش زنگ کنار تخت را به صدا درآورد. با زحمت، چند کلمه‌ای به مدیر بخش گفت و…..
صدای زنگ تلفن، همه را نگران کرد و فورا بی‌بی گوشی را برداشت‌…‌ بله چشم! حتما‌!
حاج رضا سفارش کرده بود پول نذری امسال را صرف بیمارستان امام رضا (علیه‌السلام) کنند….

یا وجیهاً عند الله إشفع لنا عند الله

موضوعات: بدون موضوع
 [ 09:08:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...


  نرمش قهرمانانه ...

#تولیدی

#به_قلم_خودم

گمنامی و مظلومیت منافاتی با اقتدار و شجاعت ندارد، نمونه بارز آن آقا امام حسن مجتبی (علیه السلام) است که در عین نفوذ و توان مقابله با دشمن، برای حفظ قرآن و راه و روش جد بزرگوارش، سکوت و صلح ظاهری را بر جنگ و جدال ترجیح داد و سی سال نرمش قهرمانانه با دشمنان تشیع، زمینه بیداری و ظهور قیام کربلا را فراهم کرد.

کریم اهل بیت که بارها اموال خود را با نیازمندان تقسیم کرد و هیچ سائلی را رد نمی نمود، در اوج سختیها و شدائد تهاجمات دشمن با اخلاق کریمانه با دوستان و محاربه قلبی و بیانی با دشمنان، توطئه بنی امیه را که حذف قرآن و عترت بود عقیم گذاشت و به همین دلیل بود که نبی مکرم اسلام فرمود:

الحسن و الحسین إمامان قائما أو قائدا

یعنی چه صلح مصلحت آمیز حسنی و چه قیام عاشورای حسینی!
وقتی در خط صراط مستقیم باشی، فرقی نمی کند اسلحه بر دوشت باشد یا زبانت و منشت خاری در چشم دشمن! مهم این است که تسلیم نشوی و عزت دینی خود را حفظ کنی.

ما از حسن به عشق حسین آشنا شدیم

ما از مدینه راهی کرب و بلا شدیم

موضوعات: بدون موضوع
 [ 03:03:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...


  چگونه اطلاعات موبایل گمشده را حذف کنیم! ...


چگونه اطلاعات موبایل گمشده را حذف کنیم!

موضوعات: بدون موضوع
[سه شنبه 1399-07-22] [ 10:35:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...