پدرها نمیمیرند! |
#تولیدی
#به_قلم_خودم
پدر! واژهای مقدس بود که از دوران کودکی، سایه حمایتش مانند چتری بر سرم گسترده بود.
هر چه بزرگتر میشدم تصورم از مفهوم پدر هم، به همان اندازه وسعت مییافت و عشقم به او بیشتر و محبت او به من افزونتر!
از خود میپرسیدم:
امتداد این عشق دو سویه کجاست؟ آیا انتهایی هم دارد؟ یعنی من باید روزی قید این رشته دوست داشتنی را بزنم؟ اگر اینگونه است پس چرا این پیوند رقم خورد؟
تا اینکه:
بزرگتر شدم و به تبع آن تصورات ذهنیام از واژه پر ابهت پدر گستردهتر شد. با خود گفتم:
نه! امکان ندارد خالق آدمها، محبتی ناپایدار و بیهدف خلق کند؟ پس باید مفهوم پدر وسیعتر از آنچه میبینم باشد. اصلا شاید خداوند این مِهر پدر و فرزندی را برای رسیدن به شناخت والاتری قرار داده تا ما،با چشیدن طعم شیرین آن به دنبال همان معیار اصلی باشیم که تنها، شخصِ والد بودنش مهم نیست بلکه اهمیتش به راه و روشی است که چون چراغی روشن به همراه دارد. اما او کیست؟
تا اینکه یک روز معلم قرآن این حدیث را نقل کرد که:
رسول خدا (صلوات الله علیه) فرمودند:
أنا و علیّ ابوا هذه الامّة
من و علی پدران این امتیم!
کدام علی؟
همانی که از روز اول بابای مهربانم با اذان گفتن، نام مبارکش را در گوشهایم زمزمه کرد و همه وجودم را با عشق به او درآمیخت و روزی که اولین قدم زندگی را برداشتم گفت:
بگو یا علی!
بزرگتر که شدم بابا یک روسری کوچک گلدار برایم خرید و من از شوق روی سرم انداختم و او گفت :
احسنت دخترم! چقدر زیبا شدی!
و باز من قد کشیدم و بابا مراقب من که مبادا خطایی از من سر بزند که پدر اصلی من و او رنجیده خاطر شود!
تا آنکه یک روز به مادر گفت:
میخواهم ورود دخترم به بهشت بندگی را جشن بگیرم! و آن روز برایم کیک تولد گرفت و جانمازی به رنگ زمرّد برایم پهن کرد و چادری گلدار مانند درختان شکوفه دار بهاری به دستم داد و گفت:
دخترم!
شاید من همیشه در کنارت نباشم! اما یک بابای مهربان هست که هرگز تو را تنها نمیگذارد.او چادر گلدار و سجاده زیبایت را میبیند، پس همیشه مراقب آنها باش!
و در حالی که تکهای کیک همراه با عشق و محبت پدرانه در دهانم مینهاد، ادامه داد:
نام آن پدر مهربان *«علی»* است. هرگاه دلتنگ شدی صدایش کن! حتما جوابت را میدهد.
و من باز هم بزرگتر و بزرگتر شدم! اما جای پدر خالی بود ولی نمیدانم چرا احساس تنهایی و درماندگی نمیکردم؟
شاید به این دلیل که پدر با اخلاق و رفتار زیبایش، دل من را به عشق بابای اصلی پیوند زده و دلم روشن بود به نام و یاد و عشق علی!
فرم در حال بارگذاری ...