قومیت گرایی در شب تاسوعا! |
#تولیدی
#به_قلم_خودم
در شب تاسوعا چه اتفاقی افتاد؟
در شب نهم محرم یعنی همان شب تاسوعا، شمر به دلیل قرابت خویشاوندیِ دوری که از طریق امالبنین مادر حضرت ابالفضل (علیهالسلام)، با علمدار کربلا داشت با اجازه ابنزیاد، نامهای بدین مضمون به وی نوشت که:
تو و برادرانت به دلیل ارتباط قومیتی از جنگ در امان هستید. آنگاه شمر قمر بنیهاشم را صدا زد:
حضرت به معنای درخواست اذن و اجازه، نگاهی به امام و مولای خویش انداخت و پس از آنکه امام امر به جواب فرمود، از خیمه خارج شد و از شمر پرسید چه میخواهد؟ شمر در جواب گفت:
برای تو و برادرانت از طرف عبیدالله، امان نامه آوردهام! بیایید و از حسین! دست بردارید و به ما ملحق شوید!
حضرت عباس (علیهالسلام) به شدت عصبانی شد و فرمود:
لعنت بر تو و امان نامهات! آیا من در امان باشم و فرزند رسول خدا را تنها بگذارم؟ مطمئن باشید که امان خدا برای من برتر و بالاتر از امان نامه شماست.
شمر که گویا غافل از درک این مطلب بود که علمدار کربلا، شجاعت را از پدرش امیر مومنان و مادرش که زنی شجاع و ولایت مدار بود به ارث برده است، ناکام و درمانده و ناامید به سوی لشکر بازگشت و خود و سپاهش را مهیای جنگ نمود.
و
دشمن به گمان ابلهانه خود، علمدار کربلا را به عنوان فردی سازشکار و نفوذ پذیر تصور نموده، و با پیشنهاد احمقانه خود که بر اساس قوم و نژاد و قبیله پرستی شکل گرفته بود؛ چنین پیشنهادی را که ناشی از عدم شناخت ولایت مداران واقعی بود ارائه داد و قبل از آنکه در میدان مجاهدت روز عاشورا، شکست نظامی بخورد آبروی نداشته خود را در اولین مذاکرات باخت و رسوایی و روسیاهی سپاه ابن مرجانه را، برای همیشه در دل تاریخ کربلا ثبت کرد.
رسوایی که تا امروز به لعن و نفرین ابدی بدل گشت و آل زیاد و دستگاه کثیف حکومتی و خائن بنیامیه و تابعین و امثال آنان را، در مدت زمانی نه چندان دور پس از حادثه عاشورا به زباله دان تاریخ انداخت و مُهر ننگ و نفرت ابدی را بر پیشانی معاویه صفتان هر نسل و هر دوره از تاریخ حک نمود.
اللهم العن اول ظالم ظلم حق محمد و آل محمد و آخر تابع له علی ذلک
فرم در حال بارگذاری ...