در گعده‌های فامیلی و همسایگی که می‌نشینی، سیر بحث به سیاست می‌کشد و نداریم نداریم برخی گوش فلک را کر می‌کند و زر و زیور و لباس‌های آنچنانی‌اشان هم چشمان دیگران را کور!

جان من! اگر نداری اگر تورم است چطور هر چه را اراده می‌کنی می‌خری؟

چطور است که زمستان در هر سال یک پالتوی جدید در تن تو می‌بیند و برای هر چارقد تو، کفشی متناسب و متلائم با رنگش در پای تو تبختر می‌کند!
جیب مشاطه‌ها هم به برکت جیب شما چاق است!
بعد می‌نشینی سر و روی دولتیان و مردان حکومت را با فحش و ناسزا میشویی می‌گذاری لب طاقچه خشک شوند که چه؟ چون تورم است و تو نمی‌توانی دو قلم بیشتر خرید کنی؟

زنی را سراغ دارم با شوهری پولدار که دختری جوان آویزان شویش شده بود و با چرب زبانی و نرم زبانی، قصد دلبری از دل شوهر را داشت. با هوشیاری خانم خانه و تهدید ملتفت شده بود که این دختر جوان قصد تامین مخارج اضافه‌ی زندگی‌اش از این راه شوم و نامیمون را کرده‌بود…

قناعت که نباشد نه پولی در جیب می‌ماند و نه وجدانی بیدار‌. خلاصه آه در بساط انسانیت برچیده می‌شود.

پس نگو پول نداریم بگو قناعت نداریم.
چشمهایت را بشوی و طور دیگر ببین…!

نابرده قناعت، گنج میسر نمی‌شود
دارایی را آن گرفت، جان برادر که قناعت کرد

همین است که در احادیث به ما فرموده‌اند: “قناعت بهترین ثروت است.”

موضوعات: بدون موضوع
[سه شنبه 1403-05-09] [ 01:16:00 ب.ظ ]