حق نما |
بارها اتفاق افتاده که به سمت مقصد معین و از پیش تعیین شده و در عین حال، کاملا آشنا به مسیر، در حال حرکتید حال اگر در بین راه، هزاران تابلو مسیرهای جانبی دیگری را به شما نشان دهند هرگز حاضر به تغییر هدف از راه و مقصد اصلی که بارها و بارها صحت و درستی آن را آزمودهاید، نیستید.چرا؟
چون
امکان دارد راه و جادهای را که به شما معرفی میکنند یا به بیراهه رود یا مجبور باشید مسافت بیشتری بپیمایید و یا اینکه اصلا به هدف خود نرسید پس، هیچ انسان عاقلی حاضر نیست راه و هدف شناخته شده و امتحان در داده را با مسیری جدید و ناآزموده و بدون تجربه، طی کند.
مسیر انقلاب هم، اینگونه است یعنی از روز اول شاخص و معیار ولی فقیه و رهبر است که به دلیل برخورداری از عدالت لازم و آگاهی به زمان و بصیرت کافی، توسط نمایندگان مردم یعنی مجلس خبرگان رهبری تایید شده و تا زمانی که این شرایط برقرار است بر ولایت خود باقی است.
اما
بحث بر سر چیست؟
یکی از مشکلاتی که هر از گاهی، ذهن بعضی افراد حتی اقشار مذهبی درجه یک جامعه را، به خود مشغول میکند عملکرد یا سخنان بعضی افراد به ظاهر و یا عملا موجه و یا غیر موجه ولی اثر گذار در سطح جامعه و در قالب پستها و منصبهای مختلف است که، افراد را به شک و شبهه میاندازد که:
مگر میشود؟ فلانی هم … ؟! نکند ما راه را گم کرده و به بیراهه میرویم؟ نکند اینها راست میگویند و ما خبر نداریم؟ پس مصلحت جامعه اسلامی چه میشود؟ تکلیف امر رهبری چیست؟ کدامیک مهمتر است؟
حرف و سخنان این آدم موجه با سابقه مثلا انقلابی یا سخنان رهبری؟ آیا اینجا بحث اَهَمّ و مهم نیست؟ و هزاران جور فکر و شبهه و ابهام دیگر ….
تکلیف چیست؟
در روایات آمده است که اگر همه مردم در یک جهت حرکت کنند و مولا علی (علیهالسلام) تنهایی در جهتی دیگر، همه آن افراد را رها کنید و پشت سر علی و امام خود بروید.(مضمون)
اکنون
نیز شرایط فعلی جامعه ما چنین است، هر شخصی در هر پست و مقامی اعم از دولتی و مذهبی و حوزوی و دانشگاههی بنا به برداشت و تجربیات خود از اشخاص و حادثهها و موقعیتها، تعبیر و تعریفی خاصِ خود دارد که گاهی، جوانان و گروههای دیگر را دچار تردید و سردرگمی می کند. (هرچند که آنان نظر خود را از روی اخلاص و بدون غرض ورزی گفته باشند.).
اما
هرگز و هرگز نباید مسیر و هدف را گم کرد و به دنبال تغییر جهت بود چرا که، در جامعه اسلامی به تَبَع حکومت دینی صدر اسلام و بر اساس مطیع امر*ولیّ* بودن، فصل الخطاب هر امری مقام ولایت است و نه هیچکس دیگر.
و
این را بر اساس حدیثی از امام عصر(عجاللهتعالیفرجهالشریف) نقل میکنیم که فرمودند: در زمان غیبت ما به رواة حدیث ما رجوع کنید. (که همان ولایت فقیه است.)
و
مرحوم آیت الله حسن زاده آملی فرمودند:
چشم و گوشتان به دهان رهبری باشد که ایشان چشم و گوشش به امام عصر (علیهالسلام) است.(مضمون)
پس
هر گاه در بحرانهای سیاسی و اقتصادی و فرهنگی قرار گرفتیم و غبار فتنه و شبهه مانع از تشخیص شد، یقین بدانیم که:
ملاک و معیار تعیین و تشخیص حق از باطل فقط و فقط رهبری و مقام ولایت است و لاغیر
و
این مسئله میتواند گرهگشای بسیاری از مشکلات فکری و عقیدتی و نیز برطرف کننده بسیاری از اختلافات عقیدتی و یا حتی سلیقهای و مانع از ایجاد مجادلات بیهوده باشد.
فرم در حال بارگذاری ...