🔴 سخنی پیرامون خانم سخنگوی دولت پزشکیان و اعلام حقوق شصتمیلیونی
آنگاه که مجری رسانه از سخنگوی دولت درباره میزان دریافتی ایشان پرسید و پاسخ شنیده شد :
فکر میکنم نزدیک ۶۰ میلیون تومان حقوق میگیرم ،
نه فقط یک عدد، بلکه عمق یک فاجعه فرهنگی و مدیریتی عیان شد؛ فاجعهای که ریشه در نوعی نگاه به جامعه و حتی جهان هستی دارد :
نگاه لیبرالگرایانهای که اصالت را به فرد میدهد نه جامعه؛ و محور تصمیمسازی را رفاه شخصی قرار میدهد نه عدالت اجتماعی.
در منطق لیبرالی، انسان باید بخورد و بچاپد تا چاق و فربه شود؛ حال آنکه در این میان اگر میلیونها انسان دیگر زیر بار گرانی، تورم، بیکاری، اجارهخانه و سفرههای خالی له شوند، چندان مهم نیست.
چنین تفکری، با بیرحمی تمام، ریشه در این اصل نانوشته دارد :
من باید بمانم، حتی اگر همه بسوزند
اما آقایان محترم ؛
مردم ما نه از کمبودن امکانات، بلکه از نابرابری فرصتها، تبعیضهای سازمانیافته، و رفاه بیدرد مسئولان است که مینالند.
چگونه میشود در کشوری که اکثریت کارگران و بازنشستگان حدود ده میلیون تومان درآمد دارند، یک مسئول ارشد بهراحتی از دریافتی ۶۰ میلیونی سخن بگوید و حتی کوچکترین عذرخواهی یا شرمساری در لحن او دیده نشود؟!
این عادیسازی حقوقهای نجومی، نه فقط زخم بر اعتماد عمومی است، بلکه دقیقاً همان چیزیست که دشمن در جنگ رسانهای خود بدان تکیه کرده است؛ تصویری که القا میکند: حاکمان شما بر سفره بیتالمال نشستهاند و شما تنها نظارهگر باشید.
چه زیبا فرمود رهبر انقلاب که :
اشرافیگری آفت بزرگ جمهوری اسلامی است.
امروز وقت آن است که آقایان مسئول با خود بیندیشند :
آیا ما در مسیر انقلاب مستضعفان حرکت میکنیم، یا در مسیر سرمایهداری و تفکر لیبرالمآبانهای که با اصالت فرد، عدالت اجتماعی را به مسلخ برده است؟
اگر قرار است این ملت بماند، باید درد مسئول با درد مردم یکی باشد، نه اینکه فاصله بین فیش حقوقی آقایان با سفره خالی مردم، به اندازه یک دره هولناک باشد.
✍ موسی آقایاری