چند روزی بود از کانادا آمده بود. باورم نمیشود این، همان الهه چندین سال قبل است! چرا اینقدر شکسته شده؟ چرا رنگ به رخسار ندارد؟ حتی از خواهر بزرگش مسنتر به نظر میرسد، چرا؟
دریغ از یک ذره آرایشِ روی صورت. بیست سال از سن و سالش جلوتر میزند.
مگر نمیگویند آنجا مهد گل و گلاب و آرامش است، پس چرا الهه این قیافه به هم زده؟
یکی از همراهانش میگوید:
آنجا حرف اول را، کار کردن میزند. زن و مرد هم نمیشناسد. همه باید بطور جدی کار کنند حتی گاهی جمعهها تا یازده شب مشغولند.
دیگری اضافه میکند:
آنهم چه کاری!
غیر از آنهایی که از روز اول درس خواندن را در همان کشور شروع کردهاند و در حال ادامه هستند بقیه افراد مخصوصا زنان یا در رستورانها مشغولند یا فروشگاهها!
یکی پرسید: درآمدشان چقدر است؟
در جواب شنید: به اندازهای که گذران زندگی کنند شاید به ظاهر درآمد خوبی باشد ولی با توجه به حجم بالای مالیات دریافتی توسط دولت، مبلغ ناچیزی است.
در شهر فرنگ، خبری از خانه مستقل نیست و اکثرا مستاجر هستند و فقط همین یکی دو سال قبل، یکی از افرادی که پنجاه سال! آنجا کار میکرد توانست برای خودش خانهای بخرد.
نگاهی به چهره زرد الهه میاندازم و به نسخههای کثیف مدلینگ و آرایشی که هر روز با هزاران تبلیغ به خورد زنان جامعه ما میدهند و عدهای هم باورشان شده که آنجا خبری هست!
بله! همین مدعیان حقوق زن، مثل برده و با اخذ مالیاتهای گزاف، از آنان به نفع رشد اقتصادی کشورشان استفاده میکنند.
بله مخاطب گرامی!
این نسخههای بزک شده مخصوص جهان سومیها و سرگرم نمودن آنهاست و از همه مهمتر برای زنان مسلمان جامعه ما، تا از اهداف اصلی خود فاصله گرفته و مشغول تجملات و زینتهای ظاهری شوند.
علاوه بر مضرات و ضربههای مالی ناشی از مصرف این رنگارنگهای تبلیغاتی، خسارت بالاتر این است که:
عدهای باور کردهاند که جبهه مقابل، دلسوز آنهاست و بیچون و چرا عقل و هوش خود را فدای تحریفات تبلیغی دشمن کرده و با نقشه آرایشی دشمن در جامعه حاضر میشوند به امید ذرهای توجه و جلب محبت.
اما زهی خیال باطل!
از دوران طاغوت که بدتر نبود، کجا رفتند و کجا هستند؟
اگر امروز عبرت نگیرید در دستهای شیاطین، عبرت دیگران خواهید شد.
#تولیدی. #به_قلم_خودم