پنجشنبه بود و دانشگاه و کلاسام تعطیل.
گفتم برم #مرکز_بهداشت محله و پرونده تشکیل بدم و مراقبتهاشون رو، رایگان، دریافت کنم. چرا که نه؟ 😊
البته راستش بیشتر برای اینکه «پوشش مراقبتهای دوران بارداری» شون افزایش پیدا کنه و آمارهاشون دقیق تر و کامل بشه و و در کل شبکه بهداشت کشور تقویت بشه رفتم. همچین نیت الهی ای 😅
از طرفی، به نظرم یه بارداری معمولی نیازی به اینهمه ویزیت مکرر متخصص و فوق تخصص (🤯) و ساعتها تو سالن انتظار دکترهای معروف نشستن نداره! (بارداری مشکل دار رو نمیگم؛ بارداری های معمولی، که اغلب افراد هم همینن. منهای استرس شدید و نادرست مادرها و حتی پدرها!) البته میدونم چندتا ویزیت رو هر متخصص لازم میدونه برا اینکه زایمان مادر رو تقبل کنه. بگذریم.
خلاصه که ویزیت مادر باردار اغلب چیزی نیست جز یه آزمایش اون اول، یکی دوتا سونوگرافی اوایل و اواسط، یه آزمایش نفرت انگیز قندخون اون وسطا (😣)،یه سونو اون اواخر، و پایش منظم فشار خون و وزن گیری مادر، دادن مکمل های لازم و بررسی علائم خطر.
خب اکثر این کارها (یا تجویزشون) با کمترین هزینه تو مرکز بهداشت قابل انجامه.
البته میدونم که برا برخی، مراکز دسترسی خوبی ندارن یا خیلی شلوغن یا…
خلاصه که من نزدیک ظهر پنجشنبه رفتم. خلوت و خالی. فکر کردم تعطیله. اما نبود.
گفتم اومدم پرونده بارداری تشکیل بدم. گفت بشینید؛ و کد ملی رو تو سیستم زد و یه سری سوال.
گفت بارداری چندم؟ گفتم پنجم.
گفت آفرین! چقد کار خوبی کردی! پس فردا همه تنها میمونن، خانواده های پر بچه ان که خیلی مشکلات رو ندارن. الان نه خاله ای نه عمویی نه قوم و خویشی؛ متاسفانه اکثراً یه بچه، دوتا… خب اینا پس فردا بحران تنهایی دارن… الان خود من… دخترم ازدواج کرده و رفته، خیلی تنها شدیم…
تایید و تشکر کردم.
و خندهم گرفت. تا همین دو سال پیش آوردن اسم بارداری پنجم هم جُرم بود🤭 الحمدلله که بالاخره افرادی این تغییر و #تبیین رو برعهده گرفتن و عدهای یادشون افتاد چقدر مسئله #جوانی_جمعیت برای هر کشوری مهمه و همه باید پای کارش بیان؛ هر کسی در حد خودش.
این خانم مراقب سلامت با همین چندتا جمله و دلگرمی و تشویق کلامی، سیاست گذار با ریل گذاری قانون و اصلاحات ساختارها، دولت و نهادها هم با اجرای قوانین (و بله خیلی نقایص هست متاسفانه و خیلی از مسئولین هنوز به خط نشدن و همراه نیستن. الحمدلله که ما بخاطر قانون و مزایا و… قدمی برنداشتیم و هرچه بوده، اعتقاد واقعی و عشق بوده و تبعیت از فطرت☺️ البته که اگر مزایایی باشه، بر سر حاکمیت منت گذارده و میپذیریم😌😁😉)
بعد بهش گفتم که خودم پزشکم. فقط برای اینکه تو کارش مطمئنتر بشه و بدونه هر مدل آدمی میتونه معتقد به این حرفها و توصیههاش، و دوستدار فرزند باشه.
یه ثبت آزمایش و سونو و… انجام داد، قد و وزن و فشار اندازه گرفت، بعلاوه یه مشاوره رایگان دندانپزشکی (فقط مشاوره) و یه ویزیت رایگان پزشک.
منم همه رو رفتم 😅
یه نیم ساعتی با پزشک مرکز که جوان بود، صحبت کردم و تشویقش کردم به اینکه فرزنددار شدن رو به تعویق نندازه😅
گفت: میترسم.
گفتم: حق داری، اگر آدم به سختی تربیت بچه، مسائل اقتصادی، بیدارخوابی ها و… فکر کنه، میترسه؛ ترسم داره. ولی این چیزیه که باید خودتو بندازی توش. چون ترسش از خودش خیلی بزرگتره (مثل اکثر ترس ها؛ که کار و حیله شیطانه) و این ترس باعث میشه آدم به شیرینی ها و ثمراتش و گشایش های مسیرش فکر نکنه. این راهیه که باید رفت (برای انسانهایی با فطرت سالم که با هزار آسیب دنیای مدرن مخدوش نشده)، پس هرچه زودتر و در سن مناسب تر، بهتر.
بعد دو سه تا از ترسهای جسمانیش رو گفت و من بهش اطمینان دادم که موقته (تیره شدن پوست، ریزش مو بعد زایمان، اندوه بعد زایمان و…) (میدونست اما نگران بود)
خلاصه دکتر رو ویزیت کردم 😁 و اومدم بیرون.
امیدوارم به زودی برا خودش پرونده بارداری تشکیل بده اونجا 😌🤭
قبل خروج، مراقب سلامت بهم داروهای لازم رو - رایگان - داد و گفت روزهای زوج مشاور تغذیه داریم، بیا.
کلاس آمادگی زایمان در همین مرکز رو هم در دست راه اندازی داشتن.
خلاصه که بیشتر معتقد شدم که میشه کلی از مراقبت های دوره بارداری رو رایگان و کم دردسر، تو مراکز دولتی دريافت کرد (به ویژه الان که سیاست کلی، حمایت هست و نگاه مثبت حداقل در ظاهر)
و بارداری رو بیش از چیزی که هست، سخت نکرد؛ مخصوصاً از جهت فشار مالی.
〰➖〰➖〰➖〰➖〰
از جهت مکمل هم من تو همه بارداری ها، همین مکمل های ایرانی رو خوردم و به همه مراجعینم همیشه توصیهم همیناست. البته قرص آهن شون رو نگرفتم چون واقعاً تحمل گوارشیش رو ندارم (یه ایرانی دیگه میخورم). اما یه تغذیه معمولی سالم و همین مکمل های ساده و رعایت #سبک_زندگی_سالم ، برای یه بارداری معمولی (=اکثر بارداری ها) کفایت.
@hejrat_kon
نوحه اصلی قدیمی مرحوم سلیم موذن زاده اردبیلی
امشب خورشید وجود زینب در آسمان زمین غروب میکند؛ همان زینبی که، نهضت عاشورا را به همگان عرضه کرد و به تنهایی پرچمدار ارائه این قیام شد تا معنای «کربلا در کربلا میماند، اگر زینب نبود» را به تفسیر برساند. او ام المصائب روایت عاشورایی بود که تمام داغها و سوگها، در مقابل مصیبتهایش رنگ میبازند…
زینب کبری(سلام الله علیها) سلاله پاکی از زهرای اطهر بود که به دنیا آمده بود تا صبر و شکیبایی و صلابت زنانگی را با حضور بی مانندش شرمسار کند. و چه زیبا فرمود که: «ما وسیله ارتباط خدا با مخلوقهاى او هستیم. ما برگزیدگان خداییم و جایگاه پاکیها، راهنماهاى روشن خدا و وارث پیامبران اوهستیم.»
او خواهر دلسوز و یاور شجاع اباعبدالله بود که عاشقانه در راه امام و پیشوای خود ایستاد و در برابر تمام مصائب و دردها، صبوری پیشه کرد.
این در حالی است که مادرش زهرا (سلام الله علیها) از عشق او به حسین(علیه السلام) چنین میفرماید که: «محبت دخترم به حسین (علیه السلام) بینهایت است، که بیدیدار حسین آرام نمیگیرد. اگر بوی حسین(علیه السلام) را نشنود، قالب تهی میکند»
اما در قتلگاه کربلا چهها که ندید…
و حال هنگامه دیدار او با حسین فرا رسیده تا این فراق، با آسمانی شدن روحش پایان پذیرد و التیام دردها و زخمهای کهنه اسارت و فراق باشد.
او دخت امیرالمومنین بود و علیوار با شجاعت بینظیرش توانست یزیدیان را خوار کند و به عجز برساند تا بدانند ذریهی علی(علیه السلام) در دفاع از حق، تا پای جان ایستادهاند. پیامبر اکرم(صلوات الله علیه) درباره حضرت زینب چنین فرمود: «هر کس بر مصیبتهای این دختر بگرید، همانند کسی است که بر برادرانش، حسن و حسین (علیهما السلام )گریسته باشد»
یا زینب! حال چشمان ما اشکبار عروج توست؛ تو که شکوه حماسه بودی، به اسارت رفتی اما آزادی و عدالت را در بند هم فریاد زدی تا همگان بدانند خورشید تابان حق، همواره از وجود تو و خاندان مطهرت طلوع میکند.
و همگان معترفاند که اگر صبر و شکیبایی تو برای این رسالت نبود و خطبه با صلابتت در گوش یزیدیان هجی نمیشد، روایت سراسر درد و جان سوز آن ظهر عطشناک در دشتهای نینوا محصور میماند.
وفات جانسوز عقیله بنی هاشم ، حضرت زینب کبری تسلیت باد.
زهرا مرادوند
بادصبا
