نخلستان
نخلستان ، نماد ایستادگی و مقاومت







تیر 1403
شنبه یکشنبه دوشنبه سه شنبه چهارشنبه پنج شنبه جمعه
 << <   > >>
            1
2 3 4 5 6 7 8
9 10 11 12 13 14 15
16 17 18 19 20 21 22
23 24 25 26 27 28 29
30 31          





گمنام یعنی کسی که حتی دنیا را به اندازه یک نام هم نمی خواهد



جستجو







موتور جستجوی امین





تیر 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
            1
2 3 4 5 6 7 8
9 10 11 12 13 14 15
16 17 18 19 20 21 22
23 24 25 26 27 28 29
30 31          



تیر 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
            1
2 3 4 5 6 7 8
9 10 11 12 13 14 15
16 17 18 19 20 21 22
23 24 25 26 27 28 29
30 31          



پلاگین


تقویم جلالی جهرم




 
  عشق خریدنی نیست! ...

عشق و عاشقی

#تولیدی   #به_قلم_خودم

یا اهل العالم! عشق را گدایی نمی کنند، اصلا عشق خریدنی نیست، می دانی چه می گویم؟ این عاشق نیست که به دنبال عشق می دود بلکه، خود عشق باید تو را دریابد! چرا؟

عشق گدایی، به درد سطحی نگران و بی مایه ها می خورد، آنهایی که قدر و منزلتی برای خودشان قائل نیستند و کمال وجودی خویش را در سراب زیبایی دیگران می جویند، همان هایی که شاید از خودشان هم ضعیف تر باشند! چه می گویم؟

تکرار می کنم عشق خریدنی نیست! مثل حسین (علیه السلام) که نه تنها عشق را تمنا نکرد بلکه خودش عشق آفرین شد یعنی، حسین محبت و شور و حرارت قلوب را خلق کرد، هم او که خلیفة الله و ثارالله بود و خداوند خلقت یکی از عجیب ترین شاهکارها را به قدرت یداللهی او سپرد. چگونه؟

وقتی یک نفر، تبدیل به یک جهان ایثار می شود و مسیر منحرف تاریخ را تغییر می دهد، پاداش او در منظر الهی جذب چند دل و اشک و لبخند نیست! جایزه او را خود خدا باید تعیین کند، لذا به مقام:

فادخلی فی عبادی و ادخلی جنتی

می رسد، چگونه؟ یعنی حسین، خودش ذوب در جنت رضای حق می شود و آنوقت است که: جنات عدن…برای قد و قامت معرفت او، کم است و او باید جنات عدن عاشقانش شود!؟

چه می گویم؟ یعنی همه محتاج عشق حسین می شوند و برای نجات دنیا و آخرت خود، چاره ای جز تمسک به سفینة النجاة ندارند!

حالا معنای قدر و قیمت واقعی ات را فهمیدی؟ گرچه مثل حسین نخواهی شد ولی اگر در راهش که همان صراط مستقیم و رحمة للعالمین است، قدم ننهی به بیراهه رفته و عمر و هستی ات را تباه کرده ای!

اما اگر دست انابه و توسل بر این سراج منیر زدی، تو هم بجای گدایی عشق! خالق خوبی ها می شوی و خوبان عالم عاشق مرام و مذهبت!

http://nakhlestan.kowsarblog.ir

موضوعات: بدون موضوع
[چهارشنبه 1400-05-27] [ 09:52:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...


  عشق عاقلانه! ...

#تولیدی

#به_قلم_خودم

سرزمین وحی را ترک کرد و عازم نینوا شد چرا؟
برای اینکه به خلاف زعم آنان که کار حسین را فقط عاشقانه می پندارند، موجی از سوال در اذهان مردم ایجاد کند که، فرزند رسول خدا که از همه به احکام دین داناتر است به چه دلیل عبادت خود را ناتمام گذاشت؟!

مثل امروز که بعضی ها رشته افکار خود را به دست شیطان داده اند و می گویند: به جای هزینه کردن برای محرم و عاشورا، فقرا و درماندگان را دریابیم، آن روز هم عده ای به خیال خود اصلاح طلب! ابا عبدالله را دوره کردند که: ای فرزند پیامبر! بیا و بگذر. چرا همین جا با دشمنان نمی جنگی؟ چرا سرزمین خشک و دور افتاده عراق؟

اما امام مبنای کارش عشقی است به بلندای تاریخ که زیر بنای هر کارش را، نیت و هدف و فلسفه ای خداپسندانه در برگرفته است، او می دانست چه در حرم امن الهی باشد چه نباشد خونش را به ناحق می ریزند اما، راضی نشد که کعبه این حریم با حرمت، شاهد جنگ و جدال نامردمان باشد.

بار سفر بست و عازم کربلا شد، جن و ملک برای یاریش به پابوسی آمدند اما نپذیرفت.

فرمود: برای زنده کردن دین جدم دفاع می کنم مگر دین مرده هم داریم؟ بلی! در مکتب عاشورا اسلام فاقد سیاست و منهای امر به معروف و نهی از منکر یعنی یک جماعت عظیم به ظاهر خداپرست ولی بی خاصیت و منفعل!؟

وارد نینوا می شود اول حق الناس را ادا می کند، راضی نمی شود حتی خون مطهرش بر خاکهای غصبی بریزد یعنی: یا اهل الاسلام! حلال و حرام خدا را دریابید و شکمتان را از حرام پر نکنید که وقتی ذریه رسول الله شما را فرا می خواند، شانه از بار مسئولیت و دفاع از حق خالی کنید.

خانواده را با خود می برد چرا؟
دفاع بدون تبلیغ، نیمه کاره است و باید عده ای باشند تا فریاد عدالت و امنیت را بعد از شهادت پیشتازان کاروان، به گوش جهانیان برساند.

همه را به میدان می آورد، کوچک و بزرگ، مرد و زن، پیر و جوان چرا؟
چون دفاع از دین محدود به طیف خاصی نیست همه موظفند از دین خدا حمایت و پاسداری کنند حتی اگر شیرخواره ای باشد که خون گلویش گواه بی گناهی و مظلومیت پدر باشد.

موضوعات: بدون موضوع
 [ 09:51:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...


  برجام کربلا! ...

#تولیدی

#به_قلم_خودم

#کوبنده_ترین_نه_به

#ننگین_ترین_معامله_تاریخ

#تاسوعا

#غیور_کربلا

کویر تشنه و سوزان کربلا انتظاری سرخ را در دل می پروراند. آرزویی که زمان چندانی، برای تحقق یافتنش باقی نمانده بود.

دشمن غدار که حب ریاست و شهوت، پرده غفلتی به بلندای تاریخ در مقابل دیدگانش افکنده، به گمان کور و عقیم خویش، امان نامه را از طرف شیطان برای نورچشم علی ابن ابیطالب (علیه السلام) آورده است.
غیرت هاشمی عباس ابن علی کجا و رذالت و پستی پسر مرجانه حرامخوار و…کجا؟!

علمدار حسین (علیه السلام) از این گستاخی اسیر به ظاهر امیر لشکر زراندوز و خونخوار ابن زیاد، چنان خونش به جوش آمد که اگر فرمان و امر مولایش نبود، همان لحظه با شمشیر حیدریش قامتشان را دو نیم می کرد.

اما آقا ابا عبدالله الحسین (علیه السلام) امر فرمود:
امشبی را بگو دست از جنگ بردارند که تو می دانی من نماز و تلاوت قرآن را دوست می دارم.
براستی آیا امام و اجازه از دشمن برای تاخیر در شروع جنگ؟ چرا؟

امام که وجه الله است و همه افعال و امورش قربة إلى الله است، فرصتی دیگر به دوست و دشمن می دهد تا اگر ذره ای نور ایمان و حب رسول الله در دل آحادی از لشکریان یزید باقی مانده، خود را از عذاب الیم برهاند و به صف منادیان حق بپیوندد و ….
که روایت شده همان شب، سی و دو نفر از عمر سعد جدا شده و به صف یاران امام پیوستند.

تا نه به امان نامه دشمن نگویی! سردار کاروان عشق، رایت علمداری را به دستت نمی سپارد! اول باید با پای عمل به میدان بیایی تا مولایت به تو اعتماد کند، باید مرز خود را با چهره تزویر و نفاق روشن سازی تا اذن شهادت را بگیری و باید خط قرمز بر معاهده ها و معامله های شرک آمیز دنیایی بزنی تا مولایت، برگ سبز شهادتت را امضا کند.
و این مخصوص کربلا نیست که:
کل یوم عاشورا و کل أرض کربلا

موضوعات: بدون موضوع
 [ 09:47:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...


  تاثیر قیام کربلا در شرایط بحران! ...

#تولیدی

#به_قلم_خودم

شاید در شرایط عادی براحتی نتوان اهمیت و قدرت حرکت انقلابی امام حسین (علیه‌السلام) را درک کرد زیرا، در اوضاع مساعد و مناسب همه امور بر وفق مراد است و عزاداری‌ها و سوگواری‌ها به خیر و خوبی برگزار می‌شود. و شاید در آن اوضاع و احوال طبیعی، چندان متوجه اثرگذاری عمیق و درونی برپایی و بزرگداشت اینگونه مراسم نشویم.
اما در شرایط بحرانی که گاه مرز ارتباطی بین انسان با ایمان و عقیده، مانند پل صراطی باریک و بُرنده می‌شود و آدمی در هوای مه‌آلود حوادث نو و شبهه‌ناک قرار می‌گیرد و به تعبیری، خودِ واقعی‌اش را گم می‌کند و در به در به دنبال روزنه‌ای از هدایت و روشنایی‌ می‌گردد، این بزرگداشت و تجدید عهد با قیام عاشورا و تحول حسینی است که همچون کِشتی نجاتی، دست غریقان و گم‌‌گشتگان را می‌گیرد و با خود به ساحل نجات می‌بَرد.

بدانیم! تنها راه نجات، حاجت بردن به درگاه سیدالشهداست و چاره‌ای برای رهایی از غم‌ها و مشکلات، جز معتکف شدن در بارگاه آقا ابا عبدالله (علیه‌السلام) نیست.

همه، شرایط فعلی را قبول و وضعیت موجود را تایید می‌کنیم اما هرگز نباید از این راز نهان پروردگار عالمیان غافل شویم که آسان‌ترین راه نجات را، حب الحسین و خدمت به عزاداران آن حضرت می‌داند.

پس از این فرصت بی‌نظیر نهایت بهره را برده و همچون قطره‌ای با ملحق شدن به سیل خروشان رهپویان عاشورایی، قلم عفو بر لغزش‌هایمان را از صاحبِ این عزا بگیریم و احسن الحال امسال و هر سالمان را‌ طلب کنیم.
آری محرّم و عاشورا و گریه و روضه و … همه و همه باب‌الشفا و حلقة‌النجاة از همه گرفتاری‌ها و بیماری و دردها و رنجهای لاعلاجی است که بر روح و جان و جسم‌مان سایه افکنده!
و اینها نه تنها منافاتی با رعایت اصول بهداشتی و مراقبت‌های جسمانی و درمانی ندارد بلکه خودِ مراسم روضه و احیا و قیام به آن، چنان روحیه‌ای از انسان می‌سازد که جنبه پذیرش واقعیت و عمل به دستورات دینی و به تَبَع آن سلامت جسم و روح را در اولویت می‌شمارد و راحت‌تر تن به اجرای وظایف لازمه می‌سپارد.
پس قدر بدانیم این لیلة‌القدرهایی که سریع می‌گذرند و اما اثری به پهنای تاریخ زندگی و سازندگی همه انسانها در همه امور دارند اگر خودمان بخواهیم.

موضوعات: بدون موضوع
[سه شنبه 1400-05-26] [ 08:33:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...


  علت دیر آمدن شیخ  ...

مدتی بود که شیخ دیرتر از همیشه برای تدریس حاضر می‌شد. برای همه عجیب بود، سابقه نداشته که شیخ الفقهاء و المجتهدین در کارش بی‌نظمی باشد او برای لحظه لحظه وقت خود و شاگردانش ارزش قائل بود و همیشه با دقت نظر و نظم خاصی کار تدریس را انجام می‌داد.

تا اینکه:
عده‌ای از طلاب تصمیم گرفتند علت ماجرای دیر آمدن استاد را بدانند. چند نفری برنامه‌های استاد خود را دنبال کردند بلکه به نتیجه برسند.
با تعجب مشاهده کردند که ایشان قبل از ورود به جلسه درس به یک طلبه جوان تازه وارد درس مقدماتی می‌دهد! نزد استاد رفته و علت را جویا شده و شیخ در جواب فرمودند:

این جوان طلبه نزد من آمده و گفته: به هر کس مراجعه می‌کنم و می‌گویم من دوست دارم طلبه شوم و نیاز به آموزش مقدمات دارم هیچکس راضی نمی‌شود به من درس بدهد و من (شیخ انصاری) به او گفتم:
خودم هر روز قبل از جلسه تدریس به شما آموزش می‌دهم.
و این بود راز دیر آمدن شیخ اعظم (رحمت‌الله‌علیه) به کلاس درس و نشانی از بزرگواری و تواضع و اخلاص آن عالِم بی‌بدیل که همه کارها و امور زندگیش فقط برای رضای خدا بود و بس.

موضوعات: بدون موضوع
 [ 05:09:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...