نخلستان
نخلستان ، نماد ایستادگی و مقاومت







تیر 1403
شنبه یکشنبه دوشنبه سه شنبه چهارشنبه پنج شنبه جمعه
 << <   > >>
            1
2 3 4 5 6 7 8
9 10 11 12 13 14 15
16 17 18 19 20 21 22
23 24 25 26 27 28 29
30 31          





گمنام یعنی کسی که حتی دنیا را به اندازه یک نام هم نمی خواهد



جستجو







موتور جستجوی امین





تیر 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
            1
2 3 4 5 6 7 8
9 10 11 12 13 14 15
16 17 18 19 20 21 22
23 24 25 26 27 28 29
30 31          



تیر 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
            1
2 3 4 5 6 7 8
9 10 11 12 13 14 15
16 17 18 19 20 21 22
23 24 25 26 27 28 29
30 31          



پلاگین


تقویم جلالی جهرم




 
  پیامدهای شام غریبان ...

#تولیدی

#به_قلم_خودم

#پیامدهای #شام #غریبان

شام غریبان یعنی شهادت پایان راه که نه، بلکه آغاز یک زندگی نوین و شرافتمندانه در جهت دفاع از حق و مبارزه با زور و تحریف است.

شام غریبان یعنی ناامیدی ممنوع!
یعنی:
باید با اراده قوی و اعتماد به امداد الهی، هرچند با دلی شکسته و جسمی رنج دیده، به راه افتاد و هدف از دفاع از ولایت را، از شک و شبهه‌ها و تحریفات حفظ نمود و حتی با پاهای زنجیر بسته و در دل دشمن و بیابان‌های پر خطر، با سلاح بُرَّنده زبان و تبلیغ و با بیان واقعیت‌ها، دنیای پس از حادثه را به تلاش و مجاهدتی دوباره فراخواند.
در:
دین اسلام هیچ بن بست و انتهایی وجود ندارد چرا که، انسان خلیفة الله است و ابدی! و راه رسیدن به خدا، هرگز انقطاع و پایانی ندارد.

شام غریبان یعنی آنگاه که بهترین گلهای زندگی‌ات را قربانی دوست نموده‌ای، اول عاشقی و پیمودن مسیر کمال و انسانیت است‌.
و:
زینب کبری (سلام‌الله‌علیها) در مسیر تبلیغ و صیانت از ارزشهای عاشورا و روشنگری خط عاقلانه و درعین حال عاشقانه و عارفانه سیدالشهدا، به معنویت تام رسید و اینچنین شد که:

کربلا در کربلا می‌ماند اگر زینب نبود

و این است هنر و نقش آفرینی مُبَلِّغ راستین که، در امتداد شهادت است و تو را به کاروان حسینیان پیوند می‌زند.
آیا!
ما به اندازه توان و امکانات خود، عاشورا و قیام کربلا را معرفی نموده‌ایم؟ اگر می‌خواهیم نام ما را در لوح خادمان اباعبدالله ثبت و ضبط کنند، باید چون عقیله بنی‌هاشم، سختی‌ها و دردها و تازیانه‌های زخم زبان دشمن را به جان بخریم تا بتوانیم، عاشورای واقعی و بدون تحریف و ابهام را به دنیای امروز معرفی کنیم، کاری که شاید از شهادت هم بقول استاد مطهری سخت‌تر باشد چرا که، شهید یکبار شهید می‌شود و تبلیغ کننده شهادت، هزاران بار!

اللهم ارزقنا توفیق الطاعة

موضوعات: بدون موضوع
[سه شنبه 1399-06-11] [ 04:14:00 ق.ظ ]



 لینک ثابت
آراي كاربران براي اين مطلب
5 ستاره:
 
(6)
4 ستاره:
 
(0)
3 ستاره:
 
(0)
2 ستاره:
 
(0)
1 ستاره:
 
(0)
6 رأی
ميانگين آراي اين مطلب:
5.0 stars
(5.0)
نظر از: طوباي محبت [عضو] 
5 stars

احسنت به شما که بخشی از این رسالت را انجام دادید.

1399/06/23 @ 22:34
پاسخ از: مهتاب [عضو] 
مهتاب
5 stars

سلام طوبای عزیزم
تشکر از حضور دوستانه شما
موفق و سربلند باشید

1399/06/31 @ 15:44
نظر از: طلبه میناب [عضو] 
5 stars

سلام
احسنت بسیااار عالی
ممنون از مطلب مفید و تاثیر گزارتون

1399/06/12 @ 19:17
پاسخ از: مهتاب [عضو] 
مهتاب

سلام علیکم
تشکر از حسن ظن و همدلی شما
خداوند به شما طول عمر با عافیت و سربلندی عطا نماید

1399/06/27 @ 14:51
نظر از: Mim.Es [عضو] 
5 stars

و این درس بزرگی برای مبلغین که به تأسی از حضرت زینب تو راهی که قدم برداشتند ثابت قدم باشند.

1399/06/12 @ 14:46
پاسخ از: مهتاب [عضو] 
مهتاب
5 stars

سلام بزرگوار

بله کار تبلیغ بسیار پیچیده و به صبر و استقامت زیادی نیاز دارد
به این امید که ما ادامه دهنده راه سرخ شهادت و مدافع راه تبلیغ زینبی باشیم

سپاس از حضورتون

1399/06/31 @ 15:47
نظر از: Alma [عضو] 
5 stars

اللهم الرزقنا توفیق الطاعه

1399/06/12 @ 10:58
پاسخ از: مهتاب [عضو] 
مهتاب

سلام بزرگوار
انشاءالله زیارت بین‌الحرمین عاجلا قریبا رزق و روزی‌تان باد

1399/06/17 @ 21:50


فرم در حال بارگذاری ...


  مقتل خوانی ...

#تولیدی

#به_قلم_خودم

#مقتل_خوانی

#شخصیت_نگاری

#نماز_ظهر_عاشورا

قال: و حضرت صلاة الظهر، فأمر الحسین (علیه السلام) زهیر بن القین و سعید بن عبدالله الحنفی أن یتقدما أمامه بنصف من تخلف معه، ثم صلی صلاة الخوف
راوی گوید:
هنگام نماز ظهر شد، امام به زهیر بن قین و سعید بن عبدالله حنفی دستور داد که با نیمی از کسانی که مانده اند جلوی حضرت بایستد سپس خود با نیمی دیگر نماز خوف خواند.
فوصل إلی الحسین (علیه السلام) سهم، فتقدم سعید بن عبدالله الحنفی، و وقف یقیه بنفسه ما زال، ولا تخطی حتی سقط إلی الأرض و هو یقول:

اللهم العنهم لعن عاد و ثمود، اللهم أبلغ نبیک عنی السلام، و أبلغه ما لقیت من ألم الجراح…ثم قضی نحبه رضوان الله علیه، فوجد به ثلاثة عشر سهما سوی ما به من ضرب السیوف و طعن الرماح
.
تیری به سوی حسین (علیه السلام) آمد، پس سعید بن عبدالله حنفی پیش دوید و برای پاسداری از جان حضرت آن قدر ایستاد و سستی نکرد تا آنکه بر زمین افتاد و می گفت:
پروردگارا آنان را همانند عاد و ثمود لعنت کن، پروردگارا سلام مرا به پیامبرت برسان و او را از درد زخمهایم آگاه کن،…سپس جان به جان آفرین تسلیم کرد. خداوند از او خشنود باد.
در حالی که به جز ضربه های شمشیر و نیزه هایی که به او خورده بود سیزده تیر بر تنش نشسته بود.

پ.ن.ابن طاووس:لهوف/131

موضوعات: بدون موضوع
[دوشنبه 1399-06-10] [ 01:21:00 ق.ظ ]



 لینک ثابت
آراي كاربران براي اين مطلب
5 ستاره:
 
(1)
4 ستاره:
 
(0)
3 ستاره:
 
(0)
2 ستاره:
 
(0)
1 ستاره:
 
(0)
1 رأی
ميانگين آراي اين مطلب:
5.0 stars
(5.0)
نظر از: سیــده الهام عزتی [عضو] 
5 stars

بسیار عالی
موفق باشید

1399/06/11 @ 02:20
پاسخ از: مهتاب [عضو] 
مهتاب

سلام بزرگوار
تشکر و سپاس از حضور مفید ابراز محبت و حسن نظر شما

موفق و تندرست باشید

1399/06/24 @ 23:22


فرم در حال بارگذاری ...


  بهای عاشقی ...

عشق و عاشقی

#تولیدی   #به_قلم_خودم

یا اهل العالم! عشق را گدایی نمی کنند، اصلا عشق خریدنی نیست، می دانی چه می گویم؟ این عاشق نیست که به دنبال عشق می دود بلکه، خود عشق باید تو را دریابد! چرا؟

عشق گدایی، به درد سطحی نگران و بی مایه ها می خورد، آنهایی که قدر و منزلتی برای خودشان قائل نیستند و کمال وجودی خویش را در سراب زیبایی دیگران می جویند، همان هایی که شاید از خودشان هم ضعیف تر باشند! چه می گویم؟

تکرار می کنم عشق خریدنی نیست! مثل حسین (علیه السلام) که نه تنها عشق را تمنا نکرد بلکه خودش عشق آفرین شد یعنی، حسین محبت و شور و حرارت قلوب را خلق کرد، هم او که خلیفة الله و ثارالله بود و خداوند خلقت یکی از عجیب ترین شاهکارها را به قدرت یداللهی او سپرد. چگونه؟

وقتی یک نفر، تبدیل به یک جهان ایثار می شود و مسیر منحرف تاریخ را تغییر می دهد، پاداش او در منظر الهی جذب چند دل و اشک و لبخند نیست! جایزه او را خود خدا باید تعیین کند، لذا به مقام:

فادخلی فی عبادی و ادخلی جنتی

می رسد، چگونه؟ یعنی حسین، خودش ذوب در جنت رضای حق می شود و آنوقت است که: جنات عدن…برای قد و قامت معرفت او، کم است و او باید جنات عدن عاشقانش شود!؟

چه می گویم؟ یعنی همه محتاج عشق حسین می شوند و برای نجات دنیا و آخرت خود، چاره ای جز تمسک به سفینة النجاة ندارند!

حالا معنای قدر و قیمت واقعی ات را فهمیدی؟ گرچه مثل حسین نخواهی شد ولی اگر در راهش که همان صراط مستقیم و رحمة للعالمین است، قدم ننهی به بیراهه رفته و عمر و هستی ات را تباه کرده ای!

اما اگر دست انابه و توسل بر این سراج منیر زدی، تو هم بجای گدایی عشق! خالق خوبی ها می شوی و خوبان عالم عاشق مرام و مذهبت!

http://nakhlestan.kowsarblog.ir

موضوعات: بدون موضوع
 [ 01:20:00 ق.ظ ]



 لینک ثابت
آراي كاربران براي اين مطلب
5 ستاره:
 
(1)
4 ستاره:
 
(0)
3 ستاره:
 
(0)
2 ستاره:
 
(0)
1 ستاره:
 
(0)
1 رأی
ميانگين آراي اين مطلب:
5.0 stars
(5.0)
نظر از: Alma [عضو] 
5 stars

چه زیبا این عشق عارفانه و خالصانه رو به تصویر کشیدید.

1399/06/20 @ 12:02


فرم در حال بارگذاری ...


  مذاکره ممنوع ...

#تولیدی

#به_قلم_خودم

#کوبنده_ترین_نه_به

#ننگین_ترین_معامله_تاریخ

#تاسوعا

#غیور_کربلا

کویر تشنه و سوزان کربلا انتظاری سرخ را در دل می پروراند. آرزویی که زمان چندانی، برای تحقق یافتنش باقی نمانده بود.

دشمن غدار که حب ریاست و شهوت، پرده غفلتی به بلندای تاریخ در مقابل دیدگانش افکنده، به گمان کور و عقیم خویش، امان نامه را از طرف شیطان برای نورچشم علی ابن ابیطالب (علیه السلام) آورده است.
غیرت هاشمی عباس ابن علی کجا و رذالت و پستی پسر مرجانه حرامخوار و…کجا؟!

علمدار حسین (علیه السلام) از این گستاخی اسیر به ظاهر امیر لشکر زراندوز و خونخوار ابن زیاد، چنان خونش به جوش آمد که اگر فرمان و امر مولایش نبود، همان لحظه با شمشیر حیدریش قامتشان را دو نیم می کرد.

اما آقا ابا عبدالله الحسین (علیه السلام) امر فرمود:
امشبی را بگو دست از جنگ بردارند که تو می دانی من نماز و تلاوت قرآن را دوست می دارم.
براستی آیا امام و اجازه از دشمن برای تاخیر در شروع جنگ؟ چرا؟

امام که وجه الله است و همه افعال و امورش قربة إلى الله است، فرصتی دیگر به دوست و دشمن می دهد تا اگر ذره ای نور ایمان و حب رسول الله در دل آحادی از لشکریان یزید باقی مانده، خود را از عذاب الیم برهاند و به صف منادیان حق بپیوندد و ….
که روایت شده همان شب، سی و دو نفر از عمر سعد جدا شده و به صف یاران امام پیوستند.

تا نه به امان نامه دشمن نگویی! سردار کاروان عشق، رایت علمداری را به دستت نمی سپارد! اول باید با پای عمل به میدان بیایی تا مولایت به تو اعتماد کند، باید مرز خود را با چهره تزویر و نفاق روشن سازی تا اذن شهادت را بگیری و باید خط قرمز بر معاهده ها و معامله های شرک آمیز دنیایی بزنی تا مولایت، برگ سبز شهادتت را امضا کند.
و این مخصوص کربلا نیست که:
کل یوم عاشورا و کل أرض کربلا

موضوعات: بدون موضوع
 [ 01:20:00 ق.ظ ]



 لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...


  چرا فرمود: ما رأیت الا جمیلا؟ ...

#تولیدی

#به_قلم_‌خودم

چرا حضرت زینب کبری (سلام‌الله‌علیها) فرمودند:

ماٰ رَأَیْتُ إِلّا جَمیلاٰ

مگر حادثه کربلا چه پیامدهایی درون خود داشت که حضرت این جمله را فرمودند؟ آیا از دست دادن عزیزترین یادگار رسول خدا و نوادگان شریفش، زیبایی داشت؟
آیا به راه افتادن دریای خون توسط معاندان و دشمنان علی (علیه‌السلام)، جالب و دلنشین بود یا قربانی شدن حجت کبرای اباعبدالله با تیر زهرآگین حقد و کینه و حسد، جلوه جذابی داشت؟
آیا إرباً إرباٰ شدن علی‌اکبر دلنشین بود یا قطع شدن دستان معجزه‌گر علمدار کربلا؟ چه بگویم؟ کدام صحنه جمیل بود و تماشایی؟ و سخت‌تر و بالاتر از همه، آیا ریختن خون امام جامعه و مرکز ثقل ولایت اهل بیت، دیدنی و دلربا بود یا قضیه چیز دیگری است؟!

حضرت نفرمود: همه چیز زیبا بود یا از دست دادن هفتاد و دو عزیز و حافظ دین گوارا بود نه، بلکه ابراز کرد که:

من جز زیبایی ندیدم! چرا؟

این نگرش بازمی‌گردد به میزان عقیده و انگیزه و هدفمندی در تلاشی مقدس و والا که حتی جانفشانی و ریختن خون بهترین اولاد آدم در آن، تبدیل به شاهکار زیبای خلقت می‌شود اما:
آن هدف چیست که تا این حد، جان نثاری می‌طلبد و صغیر و کبیر را به سوی ندای هل من ناصر ینصرنی می‌کشاند و اوج عشق بازی را رقم می‌زند؟!
این:
هدف برخاسته از دل تربیت یافتگان در دامان رهبر رسالت، و دامن ام ابیها و شیر شجاع سنگر عدالت و ایثار و نتیجه کرامت صاحب فیض و احسان حَسَنی است.
آری!
کربلا هر خونی را نمی‌طلبد، هر قربانی را نمی‌پذیرد، هر از راه رسیده‌ای را به محفل شیدایی عاشقان شهادت و جانبازی، راه نمی‌دهد….
کربلا! برای میدان کارزار، اول به دل و نیت و عزم و اراده مریدان، نگاه می‌کند و بعد انتخاب می‌کند.

کربلایی‌ها، همه مورد تایید و قبول آقا سیدالشهدا بودند، مگر هر از راه رسیده‌ای لیاقت قربانی شدن در راه حسین زمانه را دارد؟ هرگز!

زمانی حسینی می‌شوی که اول کوله‌بارت لبریز از*اخلاص و توکل* به خدای متعال باشد و ذره‌ای شک و تردید در خانه دلت، در برابر امام و مولایت رخنه نکرده باشد و الا باید بازگردی هرچند به ظاهر عاشق باشی و دلداده!

دل چون یقین یافت، آرام و قرار می‌یابد و تسلیم و راضی می‌شود و آنچنان به فضل و رحمت و امداد الهی امیدوار است که گویی‌، نه تنها با دیده دل که حتی با چشمان سَر، جایگاه خود را در بارگاه الهی به دست مولا و امام خویش می‌بیند و آنچنان آرامش و لذتی را تجربه می‌کند که لحظه به لحظه، خود را به دریافت مقام الهی، نزدیکتر می‌بیند و بر شوق و بهجت او افزوده می‌شود….
و
چنین صحنه جانفشانی‌ بس دیدنی و روح‌افزاست تا آنجا که پس از فراق و تماشای بیش از هفتاد یار غرق در خون، چیزی جز جمال و زیبایی و شکوه و عظمت و بزرگی و افتخار ابدی و ماندگار نمی‌بیند.
و
لذا همین صحنه‌ها در عین پیروزی ظاهری و شادی ساختگی و ناپایدار دشمن، تبدیل به کابوسی مرگبار و ذلتی ابدی برای دشمن ملعون می‌شود و زمین و زمان از او تبرّی می‌جویند و در مقابل بر خیل عاشقانی که جاودانه شدند، افزوده می‌شود و این حرکت انسان‌ساز و دشمن ستیز تا ابد ادامه دارد، و جز بر ننگ و رسوایی دشمن و روشن شدن راه حق و حقیقت و جذب دلهای عاشق، پیامدی نخواهد داشت و این است رمز ماندگاری عاشورایی که برای زینب کبری (سلام‌الله‌علیها) زیبایی و عزت آفرید و دشمن را خوار و ذلیل گرداند.

موضوعات: بدون موضوع
 [ 12:22:00 ق.ظ ]



 لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...