نخلستان
نخلستان ، نماد ایستادگی و مقاومت







تیر 1403
شنبه یکشنبه دوشنبه سه شنبه چهارشنبه پنج شنبه جمعه
 << <   > >>
            1
2 3 4 5 6 7 8
9 10 11 12 13 14 15
16 17 18 19 20 21 22
23 24 25 26 27 28 29
30 31          





گمنام یعنی کسی که حتی دنیا را به اندازه یک نام هم نمی خواهد



جستجو







موتور جستجوی امین





تیر 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
            1
2 3 4 5 6 7 8
9 10 11 12 13 14 15
16 17 18 19 20 21 22
23 24 25 26 27 28 29
30 31          



تیر 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
            1
2 3 4 5 6 7 8
9 10 11 12 13 14 15
16 17 18 19 20 21 22
23 24 25 26 27 28 29
30 31          



پلاگین


تقویم جلالی جهرم




 
  بهار در بهار ...

#تولیدی

#به_قلم_خودم

#معلم‌#تهذیب#تعلیم

🍀 🍀 🍀 🍀 🍀 🍀 🍀 🍀
درود و سلام خدا و بندگان صالحش بر تو ای مظهر شرافت و نجابت و ای نجات دهنده بشر از ظلم جهالت!
🌺 🌺 🌺 🌺 🌺 🌺 🌺 🌺
تو یک بشر معمولی نیستی چرا که خداوند هم به نامت و هم به مرامت قسم یاد کرده است:

الرَّحمن 🔶 علَّم القرآن 🔶 خَلَق الإنسان 🔶 علَّمَهُ‌الْبَیان 🔶
❤ ❤ ❤ ❤ ❤ ❤ ❤ ❤
اما مقام والای تو به این هم، محدود نمی‌شود چرا که قلم تعلیم و قدم متعالی و هدف نورانی‌ات همه و همه مورد توجه اول مربی جهان خلقت یعنی حضرت ربُّ‌العالمین است آنجا که میفرماید:

ن 🔷 والقلم و ما یسطرون 🔷

🔶 🔶 🔶 🔶 🔶 🔶 🔶 🔶
مقام و منزلت تو، هم به اندیشه ارزشمند توست و هم، به کرامت و عظمت آنچه می‌گویی و می‌نگاری که آن، چیزی جز تزکیه و تربیت و تعلیم نیست.

🔷 🔷 🔷 🔷 🔷 🔷 🔷 🔷
نام مبارک تو یادآور مجاهدت و صداقت و ایثاری است که بهار زندگیت را گُلباران قدم‌های پاک و دلهای روشن فرزندان این مرز و بوم نمودی و راحتی جان را با جهاد علمی فی‌سبیل‌الله معاوضه کردی و آنگاه مفتخر به دریافت مدال پرافتخار معلمی شدی!

🌺 🌺 🌺 🌺 🌺 🌺 🌺 🌺
درود خدا بر تو ای انسان رها شده از اسارت زنجیرهای بدعت و کج‌فهمی و بدآموزی که رسالت انبیا را که همان تزکیه و تعلیم است، سرلوحه رفتار و کردار خویش قرار دادی و پشت پا به هر نیرنگ بَدرنگ و ذلت‌بار زدی!

🍀 🍀 🍀 🍀 🍀 🍀 🍀 🍀
و هزاران تعظیم در برابر روح با عظمت و ذلت ناپذیر و ضد‌سازش و تسلیم تو که تهذیب و تحصیل دینی و اسلامی و انقلابی را در جهت تداوم خط و راه شهدا برگزیدی تا بار دیگر، نسلی #سلیمانی پسند را پرورش دهی و پشت پا بزنی به هر چه سند ذلت‌بار شرق و غرب است!

🌹 🌹 🌹 🌹 🌹 🌹 🌹 🌹
آری معلم! امروز و همه روزهای زندگی، بنام توست که در هیچ صحنه‌ای حتی آنگاه که جانِ عزیزت در خطر ویروسهای بی‌رَحم بود، ما را رها نکردی و از راحتی‌های مُجاز خود بریدی تا نشاط بخش روح و جسم ما در فضای تعلیم مَجازی باشی!

☔ ☔ ☔ ☔ ☔ ☔ ☔ ☔
ارزش و بهای مجاهدت تو را باید خدای کریم هدیه کند که، هیچ تصویر و قلمی را یارای بیان مقام و منزلت شریف تو نیست!

🔶 🔶 🔶 🔶 🔶 🔶 🔶 🔶
خدایا به همه معلمان سرزمینم علم نافع و به همه طالبان حقیقت، اهتمام به دانش و تجربه‌اندوزی و برترین بهره‌وری و توفیق خدمت در راه رضای خودت را عطا بفرما!
🌺 🌺 🌺 🌺 🌺 🌺 🌺

موضوعات: بدون موضوع
[جمعه 1399-02-12] [ 05:50:00 ق.ظ ]



 لینک ثابت
آراي كاربران براي اين مطلب
5 ستاره:
 
(1)
4 ستاره:
 
(0)
3 ستاره:
 
(0)
2 ستاره:
 
(0)
1 ستاره:
 
(0)
1 رأی
ميانگين آراي اين مطلب:
5.0 stars
(5.0)
نظر از: شیدا صدیق «دین آرامشبخش» [عضو] 
5 stars

مهتاب جون این مطلب را سه بار منتشر کردی
فکر کنم اشتباهی بود
انقدر قلمت زیباست که با لذت خوندم و بهت افتخار کردم

1399/02/12 @ 20:38
پاسخ از: مهتاب [عضو] 
مهتاب

وای چرا؟
حتما اشتباهی رخ داده، ممنونم که تذکر دادی

به هرحال برای هر سه مورد بارها از شما متشکر و سپاسگزارم

1399/02/14 @ 03:53


فرم در حال بارگذاری ...


  بهار در بهار ...

#تولیدی

#به_قلم_خودم

#معلم‌#تهذیب#تعلیم

🍀 🍀 🍀 🍀 🍀 🍀 🍀 🍀
درود و سلام خدا و بندگان صالحش بر تو ای مظهر شرافت و نجابت و ای نجات دهنده بشر از ظلم جهالت!
🌺 🌺 🌺 🌺 🌺 🌺 🌺 🌺
تو یک بشر معمولی نیستی چرا که خداوند هم به نامت و هم به مرامت قسم یاد کرده است:

الرَّحمن 🔶 علَّم القرآن 🔶 خَلَق الإنسان 🔶 علَّمَهُ‌الْبَیان 🔶
❤ ❤ ❤ ❤ ❤ ❤ ❤ ❤
اما مقام والای تو به این هم، محدود نمی‌شود چرا که قلم تعلیم و قدم متعالی و هدف نورانی‌ات همه و همه مورد توجه اول مربی جهان خلقت یعنی حضرت ربُّ‌العالمین است آنجا که میفرماید:

ن 🔷 والقلم و ما یسطرون 🔷

🔶 🔶 🔶 🔶 🔶 🔶 🔶 🔶
مقام و منزلت تو، هم به اندیشه ارزشمند توست و هم، به کرامت و عظمت آنچه می‌گویی و می‌نگاری که آن، چیزی جز تزکیه و تربیت و تعلیم نیست.

🔷 🔷 🔷 🔷 🔷 🔷 🔷 🔷
نام مبارک تو یادآور مجاهدت و صداقت و ایثاری است که بهار زندگیت را گُلباران قدم‌های پاک و دلهای روشن فرزندان این مرز و بوم نمودی و راحتی جان را با جهاد علمی فی‌سبیل‌الله معاوضه کردی و آنگاه مفتخر به دریافت مدال پرافتخار معلمی شدی!

🌺 🌺 🌺 🌺 🌺 🌺 🌺 🌺
درود خدا بر تو ای انسان رها شده از اسارت زنجیرهای بدعت و کج‌فهمی و بدآموزی که رسالت انبیا را که همان تزکیه و تعلیم است، سرلوحه رفتار و کردار خویش قرار دادی و پشت پا به هر نیرنگ بَدرنگ و ذلت‌بار زدی!

🍀 🍀 🍀 🍀 🍀 🍀 🍀 🍀
و هزاران تعظیم در برابر روح با عظمت و ذلت ناپذیر و ضد‌سازش و تسلیم تو که تهذیب و تحصیل دینی و اسلامی و انقلابی را در جهت تداوم خط و راه شهدا برگزیدی تا بار دیگر، نسلی #سلیمانی پسند را پرورش دهی و پشت پا بزنی به هر چه سند ذلت‌بار شرق و غرب است!

🌹 🌹 🌹 🌹 🌹 🌹 🌹 🌹
آری معلم! امروز و همه روزهای زندگی، بنام توست که در هیچ صحنه‌ای حتی آنگاه که جانِ عزیزت در خطر ویروسهای بی‌رَحم بود، ما را رها نکردی و از راحتی‌های مُجاز خود بریدی تا نشاط بخش روح و جسم ما در فضای تعلیم مَجازی باشی!

☔ ☔ ☔ ☔ ☔ ☔ ☔ ☔
ارزش و بهای مجاهدت تو را باید خدای کریم هدیه کند که، هیچ تصویر و قلمی را یارای بیان مقام و منزلت شریف تو نیست!

🔶 🔶 🔶 🔶 🔶 🔶 🔶 🔶
خدایا به همه معلمان سرزمینم علم نافع و به همه طالبان حقیقت، اهتمام به دانش و تجربه‌اندوزی و برترین بهره‌وری و توفیق خدمت در راه رضای خودت را عطا بفرما!
🌺 🌺 🌺 🌺 🌺 🌺 🌺

موضوعات: بدون موضوع
 [ 05:49:00 ق.ظ ]



 لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...


  پشت صحنه ...

#تولیدی

#به_قلم_خودم

یک بار دیگر جلو آینه تصویر خودم را بررسی کردم تا مطمئن شوم چیزی از آرایشهای صورت و لباس و بدلیجات و…فراموش نکرده ام. تقریبا آماده بودم که، پیام روشنک را دریافت کردم:
یلدا جون! عجله کن، خیابان…منتظرت ایستاده ام.

از ماشین آرش که راننده خصوصی گروه ما بود و تحت امر زری جون، پیاده شدم. زری سرگروه ما بود که بقول معروف با کله گنده ها می پرید و وضع مالی اش توپ توپ بود و هر کس می خواست با او کار کند اولین شرطش، چشم گفتن بی چون و چرا بود.
سر قرار رسیدم اگر هر آدم دیگری غیر از من که روشنک را در قیافه اصلی اش دیده بود، او را می دید گمان می کردصورتی که پر از جوش و آثار سوختگی دوران کودکیش بود، همین خانم بزک کرده هفتاد قلم آرایش است که می بیند! او آنقدر روی چهره اش کار کرده بود که، در نگاه اول شک کردم خودش باشد. با آن ناخنهایی که جدیدا در آرایشگاه های مدرن آنتالیا کاشته بود و هر کدام را رنگی خاص زده بود، حسابی عوض شده بود. سلام و احوالپرسی بی روح و نشاطش، نشان می داد که، حال و روزش از من بدتر نباشد بهتر نیست!
هر روز مجبور بودم برای چندر غاز پول گدایی از دست زری معتاد و هرزه، خیابان ها را با شادی مصنوعی و مسخره ای، طی کنم و به اصطلاح مد روز را معرفی کنم.
دلم به حال دخترهایی که با دیدن ما، دهانشان آب می افتاد و خود را عقب مانده، تصور می کردند ریش می شد.
آنها گمان می کردند روشنک ها و یلداها یی که مثل عروسک خیمه شب بازی و یا بهتر بگویم مثل یک رباط از بیرون از وجود خویش کنترل می شوند، و یک مشت لوازم آرایشی تاریخ گذشته غرب را خرجشان نموده و در مقابل، حیا و نجابتشان را، غارت کرده اند، واقعا آدم های خوشبختی هستند!

آنها چه می دانستند که این یلدای قد و بالا مانکن و به روز، یک دختر سیاه بختی است که در دو ازدواج شکست خورده و فرزندانش را به دستور فرمانده معتاد و پول پرستش، در کنار خیابان رها کرده و عشق مادری را به زباله دانی انداخته است!؟
بیچاره آن دختری که تازه به سن بلوغ پا گذاشته و در حالی که به من اشاره می کند، چادر مادرش را می کشد و با شوق می گوید: مامان! تو رو خدا برای من از این النگوها بخر.

آهی کشیدم و پدر بی غیرتم را نفرین کردم که از آن روزی که به دنبال هوسرانی های خودش، من و مادرم را به نوچه های زری فروخت و ما را طعمه طمع های این عفریته کرد، آوارگی و دربدری ما شروع شد.

ای کاش همان روز مرده بودم و طلاق و ازدواج مجدد و اجباری مادرم، به دستور زری و بالا دستهایش را نمی دیدم!!

از خودم متنفر بودم ولی چون معتاد به شیشه بودم، مجبور بودم ظلم و ستم های امثال زری را تحمل کنم.
و حالا! فکر می کردم آب از سرم گذشته است و راه چاره ای نیست، و دلیلش هم این بود که، زری به محض آنکه نیروهایش را حسابی غرق در اعتیاد می کرد، برای اینکه از شر مخارجشان راحت شود، آنها را به حال خود رها می کرد و طعمه های جدید و تازه تری را شکار می کرد و….

عقده انتقام از زری و امثال او، که نانشان از بی آبرویی ما و بیچاره تر از ما تامین می شد و خودشان سرگرم عیش و نوش و سفرهای خارج و…بودند، هیچگاه من را رها نمی کرد اما، من کجا و زهر چشم از زری گرفتن کجا؟!
او گرچه خودش بیشتر از همه ما، در این باتلاق کثیف غرق شده بود ولی چون، در خوش خدمتی و بی حیایی کم نظیر بود، گویا نورچشمی اربابان نامرد و بی غیرت، به حساب می آمد و بقول معروف یک سر و گردن از بقیه جیره خوارها پیشتازتر بود.

چند سالی گذشت و یک روز صبح که وضع روحی بسیار بدی داشتم و آماده رفتن سر قرار، برای گرفتن سهمیه شیشه بودم با دریافت این پیام سر جایم میخکوب شدم:

زری هستم. ماموریت شما تمام. شماره من تغییر کرده، روشنک هم برای همیشه از ایران به…میرود.
خدای من! خودم را در آستانه مرگ می دیدم. مغزم کار نمی کرد، از شدت ناراحتی و عصبانیت، با لنگه کفشهایی که هر روز با قدم زدن با آن، همنوعان ام را بدبخت و بیچاره می کردم، میز آرایشم را خرد کردم و همه بدلیجات و زیورآلات را در سطل زباله ریختم اما چه فایده؟!

دیگر هیچ چیز برای باختن نداشتم فقط از اعماق قلبم که، شاید به اندازه ذره ای حس وطن دوستی در آن بود، تبلت ام را از کیفم بیرون آوردم و ماجرای زندگیم را شاید در آخرین لحظات زندگیم، از اول تا پایانی نامعلوم نوشتم و در تمام شبکه های مجازی و اول از همه در صدر صفحه اینستا گذاشتم، و این تنها کاری بود که توانستم با انجام آن، ذره ای از عقده های حقارتی را که در دل نسبت به زری و امثال او داشتم، به تصویر بکشم و با آگاه نمودن حتی یک نفر هم که شده، از آنها انتقام بگیرم.

*یک نفری که، شاید زمانی صفحه من را در اینستا می خواند که، دیگر یلدایی در این دنیای فریبنده و زودگذر وجود ندارد؟؟؟!!!

#پشت_صحنه_ژست_های_خیابانی

موضوعات: بدون موضوع
 [ 03:44:00 ق.ظ ]



 لینک ثابت
آراي كاربران براي اين مطلب
5 ستاره:
 
(1)
4 ستاره:
 
(0)
3 ستاره:
 
(0)
2 ستاره:
 
(0)
1 ستاره:
 
(0)
1 رأی
ميانگين آراي اين مطلب:
5.0 stars
(5.0)
نظر از: شیدا صدیق «دین آرامشبخش» [عضو] 
5 stars

عزیزم چه زیبا اون غم های مخفی اینجور افراد را در پشت اون رنگ و لعاب های فریبکارانه نمایش دادی
چقدر زیبا فهماندی که ظاهر قضیه را نباید دید و نقاب ها را باید کنار زد و حقیقت تلخ را عریان دید
ممنون از قلم متهورانه و رک و صریحت
عااالی

1399/02/12 @ 20:41
پاسخ از: مهتاب [عضو] 
مهتاب

بله متاسفانه ظاهر فریب کارانه و غلط انداز زندگی‌های امروزی متاسفانه چهره بسیاری از روابط خانوادگی را تیره نموده و بجای مهر ومحبت بذر کینه و اختلاف و چشم و هم چشمی براه انداخته
ممنونم که مطالعه نمودید موفق و پایدار باشی

1399/02/14 @ 03:51


فرم در حال بارگذاری ...


  روز خلیج فارس ...

#تولیدی

#به_قلم_خودم

#دهم_اردیبهشت

#روز_جهانی_خلیج_فارس

سوار بر کشتی خیال بر پهنای آبی خلیج همیشه فارس به تماشا می نشینم و خاطرات این نماد قهرمانی و مقاومت را در ذهنم مرور می کنم

خاطره بیش از صد سال اسارت در کمین پرتغالی ها که امپراطوری بزرگ قرن شانزدهم میلادی به شمار می رفت.
به یاد می آورم خاطرات سبز رهایی که چگونه این شاهرگ حیاتی را از چنگ غاصبان رهانید و پرچم پر افتخار آزادی را بر فراز تنگه سرنوشت ساز هرمز به اهتزاز درآورد و برای ابد ، فارسی بودن این خلیج نیلگون را تثبیت کرد
شاید به ظاهر امر مهمی نباشد اما ، قریب شصت درصد تجارت جهانی کشورهای امریکایی و اروپایی و …و خصوصا صادرات و واردات نفت از این آبراه حیرت انگیز انجام می گیرد و فقط روزی دو میلیون بشکه نفت که اقتصاد جهانی به آن گره خورده است از این تنگه عبور میکند
لذا وجود این جزیره سحرآمیز ، اهمیت استراتژیکی و ژئو پلیتیکی یا همان جغرافیای سیاسی ایران را آنچنان پر ابهت و با اهمیت نموده که حتی ابر قدرتانی چون امریکا و اروپا را به تشویش انداخته است ، همان هایی که اقتصادشان بر مدار نفت ، این ثروت ملی خاورمیانه می چرخد و مجبورند با توسل به هر ترفندی دست نیاز به سوی مولدان این طلای سیاه دراز کنند و هرگاه که با چاپلوسی و تملق کاری از پیش نبرده اند به زور و تهدید و تحریم متوسل شده اند که مثلا :
کشورهای خریدار نفت را ممنوع الخرید می کنیم ! به تعبیر حضرت آقا :

چه غلطها ! شما بروید در خلیج خوکها !
خلیج خوکها شاخه کوچکی از دریای کارائیب در جنوب کوبا ست . خلیج خوکها صحنه حمله ای نافرجام برای براندازی دولت فیدل کاسترو بود که توسط هزاروپانصد نیروی آموزش دیده CIA انجام شد و با شکستی سخت و نتیجه ای نافرجام برای استکبار جهانی یعنی امریکا ، پایان یافت!

هر چند که زورمداران شرق و غرب بخوبی از قدرت منطقه ای ایران خصوصا در آبهای خلیج فارس و تنگه هرمز با خبرند ولی از سر ناچاری ایران را تهدید به تحریمی می کنند که نتیجه آن معطل ماندن بیست میلیون بشکه نفتی مورد نیازشان و حداقل دوبرابر و نیم شدن قیمت نفت خام است که ورشکستگی اش گریبانگیر چرخهای اقتصادی محتاج به این گنج گرانبها خواهد شد!
از طرفی مرز آبی ایران امروز به هیچ وجه قابل قیاس با زمان حمله به هواپیمای مسافربری دهه شصت نیست ! بلکه سبزپوشان مقتدر تابع ولایت ، امروز به سلاح هایی از جنس موشک های بالستیک و مین های دریایی و ناوشکن ها و موشکهایی مانندسجیل و کوثر و نصر و یا قاصد 3 با برد بیش از صد کیلومتر و یا موشکهای هدایت لیزری یا دوربرد که می تواند برای حمله به ناوهای دشمن در جهت انسداد تنگه هرمز عملکردی به احسن وجه داشته باشند ، مجهزند . علاوه بر این بالگردهای موشک دار و یا قایق های پرنده و یا هواپیمای بدون سرنشین و …از جمله امکانات نیروی مقتدر دریایی در حفظ و امنیت این حریم آبی پر خاطره و مخاطره است!

اگر منصفانه به موضوع حفاظت از این سرمایه ملی نگاه کنیم متوجه می شویم که خارج از مسائل استراتژیکی و منطقه ای ، خود ما هم آنگونه که شاید و باید حریم این خطه آبی و پرمنفعت را ، پاس نمی داریم
ریزش ضایعات نفتی و نابودی آبزیان و پیشروی روزافزون جزیره ها که منجر به نابودی بافت بستر دریا می گردد و یا رشد جلبکهای قرمز در سالهای اخیر و تخلیه ضایعات نفتکشها و همچنین عدم رعایت مردم در حفظ بهداشت این سرزمین آبی ، هر یک به نوعی اکوسیستم منطقه و حیات آبزیان را تهدید می کند که بایستی از طرف مردم و نهادهای ذیربط مورد توجه و دقت جدی قرار گیرد!

موضوعات: بدون موضوع
[پنجشنبه 1399-02-11] [ 05:02:00 ق.ظ ]



 لینک ثابت
آراي كاربران براي اين مطلب
5 ستاره:
 
(3)
4 ستاره:
 
(0)
3 ستاره:
 
(0)
2 ستاره:
 
(0)
1 ستاره:
 
(0)
3 رأی
ميانگين آراي اين مطلب:
5.0 stars
(5.0)
نظر از: شیدا صدیق «دین آرامشبخش» [عضو] 
5 stars

غرور ملی و عظمت ایران و خلیجی که تا اید فارس می ماند با کلی نکته های ناب که برایمان به شیوایی و صراحت بیان کردی

1399/02/12 @ 20:43
پاسخ از: مهتاب [عضو] 
مهتاب

سلام شیداجون
ممنون از مهربانی همیشگی تون مطالب را مطالعه و تحلیل می‌نمایید
بله باید گفت خلیج همیشه فارس!
موفق باشی دوست عزیزم

1399/02/14 @ 03:43
نظر از: فاطمه سعادت [عضو] 
5 stars

زیبا بود ..

1399/02/11 @ 12:07
پاسخ از: مهتاب [عضو] 
مهتاب

سلام بزرگوار
ممنونم از لطفتون
حسن نظر شماست خواهر عزیزم
موفق باشید التماس دعا

1399/02/11 @ 15:12
نظر از: طوباي محبت [عضو] 
5 stars

خلیج فارس همیشه فارس می‌ماند
اطلاعات خوبی به ما دادید بانو.
قلمتان و قدمتان استوار

1399/02/11 @ 05:32
پاسخ از: مهتاب [عضو] 
مهتاب

سلام مهربانو
خدا را شکر که مفید واقع شده
ممنونم از حضور گرم و دوستانه شما خواهر عزیز و با معرفتم
التماس دعا

1399/02/11 @ 15:10


فرم در حال بارگذاری ...


  خاطرات یک جهاد ...

#تولیدی

#به_قلم_خودم

#خاطرات_یک_جهاد

هنوز سه ماه دیگر به لحظه دیدار مانده است، پدر و مادر نقشه‌های زیادی برای آینده فرزندان خود کشیده‌اند. روز تولد، انتخاب نام، نحوه تربیت و….

پدر و مادر با هم به نتیجه می‌رسند نام پسرشان را #محسن بگذارند، چه زیبا و بامحتوا ولی….

هر بار که نامش را صدا می‌زنیم به یاد محسن شش ماهه بی‌بی فاطمه زهرا (سلام‌الله‌علیها) می‌افتیم! خب باشد، اِشکالی که ندارد، از قدمش حبِّ اهل بیت هم در دلمان زیاد می‌شود و بچه‌هایمان فاطمی، تربیت می‌شوند.

ناگهان طوفان شدیدی وزیدن گرفت، رنگ از رخسار مادر پرید، خدایا! محسنم و …را به تو می‌سپارم. دوباره با اضطرابی خاص می‌گوید:
خدایا! نکند محسن من هم مثل شش ماهه….؟

با نگرانی، موضوع را به همسر طلبه‌اش می‌گوید، مردی جهادگر از دیار آذری‌ها، که برای کسب علم و معرفت، همجواری با کریمه اهل بیت را برگزیده است، شاید هم بی‌بی، او را برای امتحانی عظیم! به #قم #مقدسه ، فراخوانده است.

طوفان شدیدتر شده و آسمان لحظه‌های سیاهی را نظاره‌گر است.گویا اتفاق و حادثه‌ای در راه است که غبار غم و اندوه، حتی به درون خانه #طلبه #جهادگر نفوذ می‌کند و همسر باردارش را روانه بیمارستان….

اینجا برای #طلبه و همه #مدافعان و خادمان #سلامت، غریب و آشنا تفاوتی ندارد… دردی جانسوز و طاقت‌فرسا، جسم و روح بیماران را مبتلا نموده و #طلبه #همیشه #در #صحنه و این بار #مدافع #سلامت نیز، از این حادثه در امان نیست.

پس از ساعتها کار و تلاش و مجاهدت برای سایر بیماران، سَری به همسر خود می‌زند و خوشحال از اینکه، مادر و فرزندانش زنده‌اند دوباره، به محل خدمت شبانه روزی‌ باز‌می‌گردد….

غروب دلتنگی از راه می‌رسد اما باید برای مهیا شدن در برابر مصیبتی بزرگ، اولِ وقت نماز مغرب و عشایش را به جا آوَرَد و لحظاتی بعد….

انتظار به پایان می‌رسد بدون آنکه محسنی متولد شود! مادر با نوزادان بی‌گناهش به خوابی عمیق و بی‌بازگشت فرو‌‌رفته‌اند!

#طلبه جوان برای اینکه دیگر بیماران، روحیه امید را از دست ندهند آرام و بیصدا از بخش بستری بیمارستان فاصله می‌گیرد و در حالی که بغضی سنگین گلویش را می‌فشارد به گوشه‌ای پناه می‌برد که خدا، حاضر و ناظر اوست….

به یاد روضه #حضرت #مادر می‌افتد ، تلفن همراهش را روشن می‌کند و سر در گریبان فرو‌می‌برد.

خدایا! چه گذشت بر دختر رسول‌الله بین در و دیوار که محسن شش ماهه‌اش را… خدایا چه شباهت عجیبی! مادر بچه‌های من هم شش ماهه محسنش را، فدای نورِ دیده بانوی دو عالَم نمود….
و با خود گفت:
مگر #سردار جان خود را برای دفاع از حرم بی‌بی به خطر نینداخت ، من هم به او اقتدا می‌کنم! محسنم و…فدای حریم سلامت و آرامش مردم کشورم…مگر من طلبه نیستم! مگر نه اینکه خادم مولایم صاحب الزمان (عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) و ریزه‌خوار خوان او هستم پس:

چه امتحانی برتر از این و چه سعادتی بالاتر از اینکه خودم و زندگیم را وقف خدمت به اسلام و مهدویت نمودم و برای همیشه نزد آنان سرفرازم.

خدایا بهر قربانی برایت محسنم با مادر آوردم…

موضوعات: بدون موضوع
[دوشنبه 1399-01-25] [ 07:10:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت
آراي كاربران براي اين مطلب
5 ستاره:
 
(4)
4 ستاره:
 
(0)
3 ستاره:
 
(0)
2 ستاره:
 
(0)
1 ستاره:
 
(0)
4 رأی
ميانگين آراي اين مطلب:
5.0 stars
(5.0)
نظر از: مریم [عضو]
5 stars

واقعا مصيبت سنگينيه… خدا اجرشون بده

1399/02/10 @ 09:00
پاسخ از: مهتاب [عضو] 
مهتاب

سلام بزرگوار
بله واقعا سخته و بسیار تاثر آور
انشاءالله خداوند براشون جبران کنه و بهشون صبر و اجر عظیم عطا کننده

ممنونم خواهر خوب و مهربانم از لطف و محبت شما
الهی به حق این ماه عزیز حاجت‌روا و عاقبت‌بخیر شوید.

1399/02/11 @ 05:16
نظر از: شیدا صدیق «دین آرامشبخش» [عضو] 
5 stars

امیدوارم بازم بنویسی و ما از زیبایی ها و ثمرات شیرین این نخلستان معنوی لذت ببریم مهتاب عزیزم

1399/02/02 @ 14:37
پاسخ از: مهتاب [عضو] 
مهتاب

ممنونم از محبت شما شیداجان
موفق باشی مهربانو

1399/02/02 @ 17:34
نظر از: طوباي محبت [عضو] 
5 stars

عاااالی بود مهتاب جان
روایت دردمندانه طلبه جهادگر رو به زیبایی به تصویر کشیدی.
ان‌شاالله به این نوع روایتگری ادامه بدی
چون هم آگاهی بخشه و هم عمل به تکلیف
موفق باشی خواهر عزیزم

1399/01/26 @ 11:13
پاسخ از: مهتاب [عضو] 
مهتاب

سلام مهربانو
ممنونم از محبت شما خواهر خوبم
البته این نظر لطف شماست ولی واقعا نباید اجازه بدهیم زحمات این بزرگواران و مدافعان سلامت خصوصا قشر مجاهد و همیشه در صحنه روحانیت به فراموشی سپرده شود

انشاءالله تندرست و حاجت‌روا باشید

1399/02/01 @ 14:29
نظر از: شیدا صدیق «دین آرامشبخش» [عضو] 
5 stars

هنووووز هستند رهروان واقعی اهل بیت
اونها که حرفشون را با عملشان ثابت کردند
محسن ها دادند
علی اکبرها دادند
ماجرای به روزی را مطرح کردی و به زیبایی به تاریخ و اهل بیت مرتبط کردی

بسیااااز زیبا

1399/01/25 @ 19:45
پاسخ از: مهتاب [عضو] 
مهتاب

سلام دوست مهربانم
چه زیباست که اولین نظر را از قلم خوش نویس و نکته سنج شما خواهر مهربانم دریافت می‌نمایم امیدوارم شادی و نشاط و تندرستی و موفقیت، همراه همیشگی زندگی هنرمندانه و خلاقانه تان باشد
خیلی لطف داری ممنونم

1399/01/25 @ 19:58


فرم در حال بارگذاری ...