بعضی خیال میکنند نماز ذکری است که ما به خداوند هدیه میکنیم اما، حقیقت مطلب چیز دیگری است.
اجازه دهید یک مثال بزنم:
شاید شما در سنین خاصی لازم بدانید که بطور غیر مستقیم آداب محبت و مهرورزی را به کودکتان بیاموزید فرضاً قطعه طلایی را در کادویی زیبا میپیچید و آن را به دست او میدهید تا در یک زمان مشخص به عنوان هدیه به شما تقدیم کند، کودک از ارزش و هویت آنچه در دست دارد آگاه نیست اما با توجه به درخواست و عملکرد شما، درمییابد که بازگرداندن این هدیه زیبا به شما، هم محبت شما را جلب میکند و هم موجب شادکامی و نشاط روحی خودش میشود.
به تعبیری نماز اینگونه است یعنی، لطف و رحمت خاصی از جانب حضرت ربُّالعالمین است تا با تمسک به آن، هم نظر محبت الهی را به خود جلب نماییم و هم از این رابطه عاطفی و قلبی، خودمان به احساس رضایت و آرامش درونی برسیم.
و:
چون خالق هستی، انسان را بگونهای آفریده که تنها تکیهگاه آرامبخش روحیاش یاد خداست، در هر لحظه و شرایطی انسان نیازمند برقراری این رابطه معنوی و تسکین دهنده است که: ألا بذکر الله تطمئن القلوب
لذا هرگاه احساس غم یا شادی میکنیم بلافاصله در پی آن به دنبال یک تأیید کننده یا ناهی هستیم تا بازخورد کار و عمل خود را دریابیم و به آرامش حقیقی برسیم و این حس درونی فقط و فقط با رضایت حق حاصل میگردد و با ناراضی بودن او، از دل آدمی سلب میشود.
لذا وجود این احساس با ارزش درونی، موجب نیاز دائم ما به ارتباط با خالق است و این، در واقع همان هدیه ارزشمندی است که در قالب روح و جان ما به صورت زیبایی، نهادینه شده و در هر لحظه و مکانی، ما را به سوی خود جذب میکند.
رشتهای بر گردنم افکنده دوست میکشد هر جا که خاطرخواه اوست
پس وظیفه ما، قدردانی و بهرهوری مطلوب از این باران رحمت و آرامش الهی است، زیرا دل و سعه وجودی انسان در سایه این نزول محبت و انوار الهی است که، به لیاقت و جایگاه اصلی خود میرسد و از لغزش و تاریکی در امان میماند لذا از این تعبیر زیبای رهبری بهره میجوییم که فرمودند:
انسان همیشه به نماز محتاج است و در لحظههای خطر بیشتر
چرا سفارش شده برای توجه بیشتر به نماز، قبل از آن دلمان را متوجه امام حسین (علیهالسلام) کنیم و پس از نماز لعن بر دشمنان را که در زیارت عاشورا آمده تکرار کنیم؟
مهمترین دلیل این دستورات بزرگان دین، سیاسی بودن نماز است! شاید کمی عجیب باشد اما:
در شب معراج، بزرگترین آموزش عملی پیامبر خدا نماز و تسلیم شدن در برابر ولایتالله است و اولین ابلاغ رسالتش را با ادای نماز در کنار بیت عتیق، به نمایش میگذارد و از آن روز به بعد نماز، تبدیل به نماد دینداری میشود البته نمازی که خالی از روح ولایتپذیری نباشد.
لذا در مقام دشمنی با مولای موحدان، چنین بر سر زبانها شایع کردند که:
مگر علی نماز میخواند؟
چه رمزی در این حرکات موزون و هدفدار بود که چنین! دشمن را برآشفت تا جایی که در محراب عبادت و توسل، امام عارفان را شهید کردند؟
و به این هم راضی نشده و خصومت را تا جایی پیش بردند که روز عاشورا به جرم گردن نهادن به امر الهی و تسلیم شدن در برابر تکلیف رسالت، فرزند پیامآور وحی را، به شهادت رساندند و پس از او نیز، یکی یکی امامان را دربند اسارت و شقاوت خود انداختند تا شاید بدین وسیله، از تاثیر این فرهنگ عظیم جامعه ساز و انسانپرور، بکاهند اما زهی خیال باطل که نه تنها نماز به انزوا کشیده نشد بلکه، روز بروز بر نورانیت و معنویتش افزوده گشت تا امروز که، هر طالب ظهوری را امر به اصلاح نماز مینمایند و تنها راه نجاتش، ارتباط حقیقی با خداوند منّان است.
زیرا مسیر پر فراز و نشیب از بعثت تا ظهور سراسر ظلم ستیزی و عدالت طلبی است و هر عاشق لایقی در این وادی پای نهد، شرط اولین قدم برخوردار بودن از روحیه ولایتمداری و برائت از دشمنان اسلام است.
لذا انتظار فرج که برترین اعمال شمرده شده، مهمترین شاخصهاش روحیه تسلیم در برابر امر ولیّ خداست که این تکلیفپذیری در سرتاسر نماز این فریضه الهی مشهود است.
از اذان و اقامه و اقرار به وحدانیت و یکتا بودن خالق هستی گرفته تا شهادت دادن به رسالت نبوی و به تبع آن تصدیق امر ولایت است و سوره حمد که مهمترین فرازش، برائت از مخالفان و کینه توزان و دشمنان پیامبر و آل اوست….
صراط الذین…غیر المغضوب…ولاالضالّین
و
سوره توحید که، رَمْیِ همه بتهای جنی و انسی و مستکبران دروغین است.
و
رکوع که مظهر تعظیم در مقابل حضرت حق و معبود یکتاست و سجده که اوج این نماد مذهب و دلدادگی است، سراسر نفی شرک و طاغوت گرایی و نمونه بارز عبودیت و تن به ذلت و استثمار ندادن است.
تشهد و قنوت و سلام نیز هر یک به نوعی، بنده را از جهالتهای هواپرستی و ضلالتهای شیطانی میرهاند و او را به سوی تنها حقیقت موجود یعنی خداوند، سوق میدهد و دنیا و آخرت او را با این اتصال معنوی، آباد و نورانی میسازد.
و
چنین نمازی است که حقیقتا: إنّ الصلوة تنهی عن الفحشاء والمنکر
چه این منکرات،گناهان فردی مثل دروغ و …باشد و چه انحرافات و شبهات اجتماعی و عقیدتی!
فرقی نمیکند! در همه حال باید وجهالله را هدف زندگیت قرار دهی و ماسویالله را زیر پا نهی تا بلکه رستگار شویم
و
این همان نماز و راز و نیاز و سجدههای اشکباری است که شهدا و عرفای واقعی را به سرمنزل مقصود رساند….!
? از نشانه های آخر الزمان این است که هنوز فتنه ای تمام نشده فتنه بعدی میاید که آنقدر فتنه ها زیاد میشود که مردم میگویند خدایا فرصتی برای نفس کشیدن و هضم فتنه قبلی عنایت کن که کار سخت شده..
در چنین شرایطی حکمت اول نهج البلاغه باید اعمال شود…
? امیرالمومنین فرمودند :
در زمان فتنه مانند شتر دو ساله باش نه شیر بده نه سواری….اگر اینطور نباشد جزء ریزشهای فتنه خواهید شد…
? تمنای بصیرت…
چرا فقط برای #امام#حسین (علیهالسلام) اربعین میگیریم؟
دلایل زیادی در روایات ذکر شده از جمله:
مصائب امام از سایر ائمه بیشتر بوده یا ملحق شدن سر مقدس آقا سیدالشهدا در این روز به پیکر مطهر و یا بازگشت اسرای کربلا از شام و شکل گرفتن #اولین#زیارت تربت پاک آن حضرت و نیز زیارت جابر ابن عبدالله انصاری از قبر نورانی امام.
همه اینها صحیح و قابل تامل است اما نکته مهم این است که:
از آنجایی که کوفیان از یاری امام روی گرداندند و آن حضرت، حتی اهل بیت خویش را برای دفاع از اسلام به میدان آورد و با تمام قوا و توان در برابر #تحریف#امویان ایستادگی نمود و نهایتا جان و مال و یاران مخلص خود را، در جهت #احیای#امر#به#معروف#و#نهی#از#منکر#و#اصلاح#دین#جدش#رسول#خدا فدا کرد و در یک کلمه هستی سیدالشهدا فنای فیالله شد.
در آن زمان که هیچ یار ویاوری برای دین خدا نبود و تنها امام بود و خاندان و مومنین راستین، و هیچ شاهد و بازمانده ای جز اهل بیت آن حضرت، گواه این همه ایثار و از خودگذشتگی و خلق حماسه نبود و از طرفی، این انقلاب عظیم نظامی نیاز به حرکتی انقلابیتر از جهت فرهنگی و تبلیغی داشت تا مبادا، خون سرخ سیدالشهدا که ضامن تداوم راهش بود، به دست عاملان سوء اموی مورد تحریف و تعبیر غلط قرار گیرد و حادثه بینظیر کربلا، وارونه تفسیر به رای شود و قضیه به نفع دشمن و جبهه نفاق خاتمه یابد.
شاید یکی از دلایلی که امام اهل بیت خود را به کربلا آورد این بود که، این قیام گرچه در یک روز معین اتفاق افتاد اما، حادثهای تاریخی و جهانی و سرنوشت ساز بود که تا ابد، تکلیف اسلام و مسلمانی را روشن نموده و در واقع مرز بین اسلام و کفر بود و لازم بود این شاخص، به وسیله تبلیغ و تبیین توسط بانوی قهرمان عاشورا و امام العارفین سیدالساجدین (علیهالسلام) به احسن وجه معرفی گردد تا مبادا کمترین خدشه و انحرافی در انتقال اهداف عالیه این حماسه حسینی به عالمیان، صورت گیرد.
و این کارِ یک روز و دو روز نبود و به زمانی کافی و وافی نیاز داشت تا عملا و تدریجا، همه ابعاد این نبرد نابرابر و ظلم سنگین از سویی و دفاع خالصانه و بی بدیل امام و یارانش از طرفی دیگر، به صورت دیالوگی ماندگار در انظار همه نسلها و قوم و قبیلهها به نمایش گذاشته شود تا مبادا لحظهای مورد غفلت و فراموشی قرار گیرد.
و از آنجا که به تعبیر امام سجاد (علیهالسلام)، دشمنان دین از احمقترین افرادند، بار دیگر دشمنان عدالت و آزادی و امنیت، حماقت و ابلهی دوم خود را پس از اشتباه جنگ با فرزند رسول خدا (صلیالله علیهو آلهو سلم) در روز عاشورا، مرتکب شده و با دستان پلید و تزویر و مکر خویش در به اسارت گرفتن اهل بیت امام، زمینه برای ابلاغ رسالت و پیامد عظیم عاشورا فراهم شد و #چهل#منزل سفیران حق و حقیقت با روشنگری و بیداری مردم حماسه جاویدانی خلق کردند که زمین و زمان را تا ابد عاشورایی و کربلایی کرد.
و پس از چهل مرحله سیر الی الله چه زیبا و عرفانی و از طرفی چه مظلومانه اما سرافرازانه بود دیدار خواهری قدخمیده با برادری شهید و سر از تن جدا و چه گذشت بر این بانوی شجاع کربلا و چه نجوا نمود در دیدار با برادری که رقیهاش را در خرابه شام جا نهاده بود اما دل و دین به دشمن نداده بود.
آری!
باید زینبی بود! باید چهل متزل سالک راه باشی و با خون دل و پای مجروح و دل شکسته، طی طریق کنی تا به معشوق و محبوب خود برسی و الا چه تفاوتی با کوفیانی که از بامهای خانهشان سنگ بر سر آل الله ریختند و با خندههای نیشدار و زهرآلود خود، اهانت به دین پیامبر خدا و اهل بیت او را عادی و حلال شمردند و عاملان به عمل صالح و امر امامت را مورد تمسخر و آزار…؟!
آیا
امروز هر حرکت ضد فرهنگی و ترویج لاابالی گری و هرزه گری مانند همان سنگهایی که کوفیان از بامها بر سر اهل بیت امام حسین (علیهالسلام) میریختند، نیست؟ آیا رواج فساد و بیبندوباری و بیحجابی در جامعه اسلامی، مصداق خندهها و تمسخرهای زهرآلود امویان نیست؟
آیا پشت پا زدن به ارزشهای ناب دینی به معنای اهانت به شهیدان عاشورا نیست؟ و آیا شیوع رانت خواری و رشوه و اختلاس و ربا و هزاران فساد اقتصادی دیگر، نمونه بارز فرمایش امام به لشکر کفر نیست که فرمود: شکمهایتان با حرام پر شده وگرنه حق را میپذیرفتید؟
براستی؟!
کربلایی شدن و عاشورایی ماندن و حسینی بودن به انتخاب خط و مکتب و راه امام است یا فقط شعار و شعار و شعار…؟!
چگونه امروز به ندای هل من ناصر… پاسخ داده و از آن طرف گناه پشت گناه و عافیت طلبی و هتک حرمت به شعائر دینی و انکار احکام الهی…؟
آیا
این است پیام اربعین…این است ادای حق امام شهیدانی که عدالت جویی و صلح طلبی و امنیت و آزادی را برای امت خود به ارمغان آورد؟!
چه بگویم که درد بسیار است اما:
ما را حواله کرب و بلا داده اند و بس گر آن شهید سر از تن جدا نظری کند
بیاییم مهمترین پیامد اربعین یعنی احیای دین را در قالب امر به معروف و نهی از منکر و تذکر لسانی همگانی که فرموده رهبر انقلاب است حیاتی تازه ببخشیم.
سلام آلمای عزیزم
حاجتروا و تندرست باشید