​❤️ عشق شیرازی‌ها به مسجد جمکران؛ 

از غزه تا قم، شربت‌های محبت در راه زائران

‌

💠 در میان این همه جمعیت که امروز به سوی مسجد مقدس جمکران با پای پیاده حرکت می‌کردند، چشم‌ها به گروهی از خادمان مهربان افتاد که با لباس سبز خادمی، موکبی ساده و بی‌ادعا بر پا کرده بودند. در دست‌هایشان، لیوان‌هایی بود که پر از شربت گوارا و خوش‌بو بود، و صدای آشنای یکی از جوانان شیرازی که در میان ازدحام مردم شنیده می‌شد، به گوش می‌رسید: «شربت با عرقیات شیرازی، بیدمشک، نسترن زعفران…»

آری، صدای سید غفار بود، همان که با صدای گرم و دلنشینش زائران را دعوت می‌کرد تا از این نوشیدنی خنک و پر عطر بهره‌مند شوند. 

جوانان فعال فرهنگی، اعضای مجموعه کافه‌ی شهدا و بین الحرمین، که در دل بلوار چمران در شیراز فعالیت می‌کنند، این بار مسیر طولانی از شیراز تا قم را طی کرده بودند تا خدمتگزار زائرین مسجد مقدس جمکران باشند.

چه عجب از این حرکت جهادی که همچون موجی از عشق در دل این جوانان شیرازی می‌جوشید. در میان این همه پیاده‌روی و ازدحام، این دست‌ها بودند که شربت خنک شیرازی را با عطرهای گلابی و زعفرانی به زائران تقدیم می‌کردند.

غزه، تو تنها نیستی. برادرانت در این روزها برای تو از شیراز به قم آمده‌اند. اینها، این جوانان فداکار، از دل شیراز به اینجا آمده‌اند تا با دلی پر از محبت، شربت‌های خنک و معطر را در راهیابی به مسجد مقدس جمکران در میان خستگی‌های زائران پخش کنند.

با گام‌های محکم‌تر و دلی روشن‌تر، من هم به سوی سید غفار رفتم و از صمیم قلب گفتم: «خدا قوت و خسته نباشید، از این کار مخلصانه و عاشقانه‌تان بی‌نهایت سپاسگزارم.»

و وقتی پس از گذشت سه ساعت، شربت‌ها تمام شد و آفتاب کم کم به سمت غروب می‌رفت، این خادمان پر تلاش، مسجد مقدس جمکران را هم زیارت کردند و با قلب‌هایی پر از دعا و استغاثه به امام زمان عج، در کنار خیل زائران به دعا و راز و نیاز پرداخته و در این لحظات معنوی حضور یافتند.

چه شیرین است این لحظات که عشق و ایثار در هر گام این جوانان موج می‌زند.

#جوانان_شیراز

#شربت‌_معطر

#سید‌_غفار

#استغاثه

#امام_زمان

#قم_جمکران

#رستگارِ_فارسی

با «رستگارِفارسی» همراه باشید

https://eitaa.com/joinchat/2855272712C0fdfeede8c

رفیق شهید یعنی چه؟ جمع کنید بابا!! 

 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌بعضیا میگن..
اصن رفاقت با شُهدا چه معنی میدهچ
چرا باید رفیق شهید انتخاب ڪنیـم؟!
باید عرض ڪنم خدمتشون ڪه..
زغال‌هایِ خاموش‌ رو ڪنار
زغال‌هاۍِ روشن مۍگذارند تا
روشن بشه چون همنشینۍ اثر داره
پس رفیقۍ‌ رو انتخاب ڪنید
ڪه به شما انرژی و معنویت ببخشه
و چه رفیقۍ بهتر از شهدا✨‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌.

#سمیه اکبرزاده #شبکه کوثرنت

 پیاده‌روی‌های گروهی به مسجد جمکران را باب کنید 🔸

شما اگر می‌خواهید ادبیات انتظار را ترویج کنید، این حال و هوای جمکران را در مردم زنده کنید. روی جمکران خیلی کار کنید. جمکران ساده نیست! پیاده‌روی‌های گروهی تا مسجد جمکران را باب کنید. مرحوم نواب صفوی در این مسیر، پیاده قدم می‌زد و اشک می‌ریخت تا خود را به مسجد جمکران می‌رساند. حال و هوا و سوز و گداز داشته باشید!
انقدر انسان‌هایی هستند که به نظر شما یک انسان معمولی هستند، اما به حضرت نزدیکند.
🔹 آیت الله حائری شیرازی 🔹
@haerishirazi 

اینکه گفته شده است هرکس حضرت عبدالعظیم علیه‌السلام را زیارت کند، مثل کسی است که امام‌حسین علیه‌السلام را زیارت کرده است، بدان راست است !
حضرت عبدالعظیم خیلی بزرگ است . . .
- مرحوم‌اسماعیل‌دولابی(ره)-

🔹 آیت الله حائری شیرازی 🔹

آن روزی که به ما موشک می‌زنند، خطرناک نیست بلکه …

در جمع ما هستند کسانی که قبل از انقلاب، گرفتار زندان و شکنجه و اینها بودند و این حرف بنده را خوب متوجه می‌شوند. بازجو وقتی شلاق به دست می‌گرفت و می‌زد، موقع حساس و خطرناکی نبود، اما وقتی دستور می‌داد چلو کباب برای آقا بیاورید خطرناک بود! وقتی می‌گفت تلفن در اختیارش بگذارید تا به هرکه می‌خواهد تلفن کند،‌ آنوقت خطرناک بود. وقتی می‌گفت نامه‌ای بنویس به خانواده‌ات، آنوقت خطرناک بود. وقتی نمازخوان‌هایشان را می‌آوردند -اگر نمازخوانی داشتند- که بیاید با این زندانی که نمازخوان هست صحبت کند، خطرناک بود.

ساعت خطرناک، آن زمانی بود که این فرد با خودش می‌گفت: «اینها آنطور هم بدذات نیستند که ما فکر می‌کنیم». گفتنِ این حرف همان، و #سقوط کردن همان!
یک ذره حسن‌ظن، انسان را ساقط می‌کرد. افرادی بودند که باآبرو به زندان رفتند، اما بی‌آبرو از زندان بیرون آمدند! اصلاً عوض شدند. مشی‌شان تغییر پیدا کرد، اصلاً آخرش ساواکی شدند. فردی بود،‌ مبارزه کرده بود،‌ زندان افتاد، بعد ساواکی شد؛ چون یک ذره به آنها #حسن_ظن پیدا کرد؛ یک ذره فکر کرد که در آنها رحم و انسانیتی هست.

آن روزی که به این مملکت، #موشک می‌زنند، خطرناک نیست. آن روزی که برای #صلح می‌آیند باید دست به دعا برداشت و استغاثه کرد و خود را به خدا سپرد! این ساعت‌ها خطرناک‌تر است! بمباران شهرها، علامت ضعف آنهاست، چون امت آگاه‌اند نمی‌توانند با صحبت، مردم را تسخیر کنند و لذا چوب می‌زنند!