نخلستان
نخلستان ، نماد ایستادگی و مقاومت







تیر 1403
شنبه یکشنبه دوشنبه سه شنبه چهارشنبه پنج شنبه جمعه
 << <   > >>
            1
2 3 4 5 6 7 8
9 10 11 12 13 14 15
16 17 18 19 20 21 22
23 24 25 26 27 28 29
30 31          





گمنام یعنی کسی که حتی دنیا را به اندازه یک نام هم نمی خواهد



جستجو







موتور جستجوی امین





تیر 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
            1
2 3 4 5 6 7 8
9 10 11 12 13 14 15
16 17 18 19 20 21 22
23 24 25 26 27 28 29
30 31          



تیر 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
            1
2 3 4 5 6 7 8
9 10 11 12 13 14 15
16 17 18 19 20 21 22
23 24 25 26 27 28 29
30 31          



پلاگین


تقویم جلالی جهرم




 
  آخرین حرفها ...

بابا روزهای آخر خیلی حواس پرت شده بود. اما همه ما را با دقت رصد می کرد. روزهای آخر عاشق تر شده بود. عاشق همه ما. دوست داشت همه را دور و برش ببیند. محمدرضا تازه رفته بود حوزه. خیلی دلتنگش بود. اما می گفت به رویش نیاورید می خواهم خیالم از بابت پسر آخرم راحت باشد. بابا روزهای آخر خیلی بی تابی می کرد. یک بار مادرم صاف توی چشم هایش زل زد و گفت: ای کاش محمدرضا این ترم مرخصی می گرفت. شما اصرار داشتی برود. اما او دلش اینجاست. می خواهد پیش شما باشد. بابا انگار غم های عالم روی دلش نشست. من داشتم سرم را آماده می کردم. همینطور که به کورتون آیه الکرسی می خواندم و آرام آرام تزریق می کردم داخل سرم بی رنگ و روح… بابا نگاه نافذش را به چشمانم دوخت. “تو هم همینو میگی دخترم؟ محمدرضا که نباید به خاطر من از درسش عقب می افتاد. مگه نه؟”

بابا منتظر تایید بود. منتظر بود بگویم بابا تو بهترین کار را کردی. بابا تو همیشه بهترین راه و درست ترین راه را برای سعادت فرزندانت انتخاب کردی. من… اما… سکوت کردم. به سرنگ خالی خیره شدم و نگاهم را دزدیدم. گفتم “نمی دونم. شاید بهتر بود اینجا باشه و کمک تون کنه. شما الان بهش احتیاج دارید.”

می دانستم محمدرضا دارد می آید. باید بابا را آماده می کردم که با دیدن محمدرضا شوکه نشود. باید پنهان می کردم حرف های سرد و سنگین دکتر شیمی درمانی را. که می گفت اگر فرزند راه دوری دارد اطلاع بدهید بیاید. شاید یک ماه دیگر… اما به یک ماه نرسید. بابا چند روز بعد از پیش ما رفت. چند ساعت قبل از این‌که محمدرضا برسد. دل محمدرضا تا ابد خون است که نتوانست بابا را ببیند. و دل من خون است که چرا به بابا اطمینان خاطر ندادم…

ای کاش بیشتر مواظب حرف هایمان باشیم. شاید این آخرین حرف ها باشد. گاهی وقت ها خیلی زود دیر می شود.

✍ #نسیم_روشنا

http://neveshte.kowsarblog.ir

موضوعات: بدون موضوع
[چهارشنبه 1402-10-27] [ 08:10:00 ق.ظ ]



 لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...


  قدرت زنان! مهد علیا! ...

.کتاب را ورق می زنم. “نقش زنان در تحولات اجتماعی” .‌..

«مهد علیا مادر ناصرالدین شاه قاجار، یکی از مؤثرترین زنان در حکومت ایران بود که فتنه انگیزی های او به قتل امیر کبیر انجامید.»*

کتاب را می بندم. یادم می‌افتد که بعد از سخنرانی در حسینیه، خانم میان‌سالی که گرفتاری از قیافه‌اش می‌بارید، من را به گوشه‌ای کشید و بعد از آن‌که مطمئن شد کسی به ما نزدیک نیست، با نگرانی گفت: من، شوهرم خیلی وقته فوت کرده و با آبرومندی بچه‌هایم را بزرگ کرده‌ام. پسرم به هر کاری دست می زند، جور در نمی‌آید. حالا می گوید یواشکی از ایران می روم. یه جایی هست که به آدم خانه می دهند، کار می‌دهند، حقوق خوبی می‌دهند. خانوم! من می‌دونم اونجایی که میخواد بره از خدا بی خبرند. من که با مال حلال اینا رو بزرگ کردم. حالا گناه این به گردن منه؟ دستهایش را نگاه کردم، زمخت بود و درد آرتروز از مفاصل انگشتانش پیدا. یاد حرف استادی افتادم که می‌گفت: تحقیق کرده‌اند که اگر امیر کبیر را نمی‌کشتند، ایران هفتاد برابر ژاپن پیشرفت کرده بود! رد پای شیطانی مهد علیا، در همه‌ی جامعه ما هست. روز قیامت، دادگاه مهد علیا، باید خیلی بزرگ باشه تا برای همه ایرانی ها جا بشه! 

*یدالله شکری، عالم آرای صفوی، ص 21.

✍ #راضیه طرید

http://neveshte.kowsarblog.ir

موضوعات: بدون موضوع
 [ 08:06:00 ق.ظ ]



 لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...


  رمز یا زهرا ...

▪️بچه هاۍ تفحّص تلاش زیادۍ کردند،اما شهیدۍ 

پیدا نمی شد یکۍ از دوستان نوار مرثیه #ایام_فاطمیه 

را گذاشت اشک همه جارۍ شد.

🔸آن روز ، رمز حرکت ما نام مقدس مادر رزمندگان بود مشغول جستجو بودیم که یک دفعه استخوان یک بند انگشت نظرم را جلب ڪرد.با سرنیزه مشغول کندن شدم یک تکه پیراهن از زیر خاک نمایان شد مطمئن شدم شهیدۍ در اینجاست با ذکر یا زهرا خاک ها را کنار زدیم متوجه شدیم شهید دیگری هم در کنارش قرار دارد به طوری که صورت هایشان رو به همدیگر بود.

🔸وقتی پیکر شهدا را خارج کردیم،با کمال تعجب 

مشاهده کردیم که پشت پیراهن هردو شهید نوشته شده:

«می روم تا انتقام سیلی زهرا بگیرم»

📚برگرفته از ڪتاب«مهرمادر».

 اثر گروه #شهید_هادی

موضوعات: بدون موضوع
[دوشنبه 1402-10-25] [ 05:47:00 ق.ظ ]



 لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...


  ماه خدا ...

✍پيامبر خدا صلى الله عليه و آله: خداوند در آسمان هفتم، فرشته اى گماشته است كه به آن ، «داعى» گويند، و چون ماه رجب فرا رسد ، آن فرشته هر شبِ آن ماه را تا صبح، ندا مى دهد: «خوشا بر ذاكران! خوشا بر طاعت كنندگان!». خداوند نيز مى فرمايد: «من، همنشين كسى هستم كه با من ، همنشين باشد، و مطيع كسى هستم كه اطاعتم كند، و آمرزنده كسى هستم كه از من آمرزش بخواهد. ماه، ماه من است و بنده، بنده من و رحمت، رحمت من. هر كه مرا در اين ماه بخواند ، پاسخش مى گويم، و هر كه از من [چيزى] بخواهد، عطايش مى كنم، و هر كه از من هدايت جويد، راه نمايش خواهم بود. اين ماه را رشته اى (ريسمانى) بين خودم و بندگانم قرار داده ام. هر كس به اين رشته (ريسمان) چنگ زند، به من مى رسد».

📚الإقبال جلد3 صفحه ۱۷۴

موضوعات: بدون موضوع
 [ 05:44:00 ق.ظ ]



 لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...


  کوچه کوچه نسیم سامرّا ...

کوچه کوچه نسیم سامرّا

عطر غــم از عـراق آورده

بوی باران و بوی دلتنگی

باز بـوی فــراق آورده…

(یوسف رحیمی)

در سومین روز از ماه رجب، غم بزرگی بر قلب مسلمانان سراسر جهان نشسته است. امروز، مومنان سوگوار خاموشی دهمین فروغ آسمان ولایت و امامت، حضرت امام علی النقی(ع) می‌شوند. او که وارث علم و حکمت و معرفت پدران خود بود.

او را «النقی» به معنای متخصص و «الهادی» به معنای راهنما می‌خوانند، زیرا با تعالیم و راهنمایی‌های خود ذهن و دل پیروان را روشن می‌کرد. ایشان در طول عمر پر برکت خود به تدریس رشته‌های مختلف علوم قرآن، حدیث، فقه، اخلاق، تاریخ، فلسفه، نجوم، پزشکی و ریاضیات پرداخت و در این مسیر، شاگردان بسیاری تربیت کرد. چنان که ایشان را به دلیل دانش بسیار و فصاحت کلام، همواره مورد احترام و تحسین قرار می‌دادند.

امام هادی(ع) اسوه تقوا، بردباری، سخاوت و درایت، مدافع حقوق مستضعفان و مایه الهام و راهنمایی پیروان و یاران خود، و در تاریکی روزگارِ جهل، چراغ راه بود.

 

ایشان با سختی‌ها و آزار و اذیت بسیار از جانب حکام عباسی که به اقتدار و نفوذ او حسادت می‌ورزیدند، مواجه شد. وی توسط خلیفه عباسی، متوکل که به دشمنی با اهل بیت(ع) مشهور بود، از مدینه به سامرا فراخوانده شد و تا زمان شهادت، تحت نظارت و حبس خانگی قرار داشت. سرانجام پس از تحمل رنج و محنت بسیار از عباسیان، به زهر جهل و کین مسموم و توسط خلیفه عباسی، معتز به شهادت رسید. [1

از امام علی النقی(ع) گنجینه‌هایی ارزشمند همچون زیارت جامعه کبیره به یادگار مانده است که اقیانوسی مواج از معارف الهی و مضامین عالی مشتمل بر معرفی مقام ائمه علیهم السلام است. در فضیلت این زیارت همین بس که به  تعبیر علامه مجلسی، زیارت جامعه کبیره از نظر سند و روایت از صحیح‌ترین و قوی‌ترین زیارات ائمه(ع) است که در حرم هر یک از ائمه معصومین(ع) آن زیارت را می‌خوانیم.

 فائزه سادات سجادی

باد صبا

موضوعات: بدون موضوع
 [ 05:34:00 ق.ظ ]



 لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...