چادُرم مرا بال و پَر است…
در یکی از محلههای شلوغ دامغان، دختری زندگی میکرد به نام سُمیه خانم. دختری با چادری به سیاهی شب امتحان و لبخندی به درخشانی روز اعلام نتایج که فهمیدی مشروط نشدی!
سُمیه خانم یک ویژگی خاص داشت:
نه اینکه چادرش همیشه اتو کشیده بود (که بود)،
نه اینکه حتی در خواب هم روسریاش رو تا زیر چانه میکشید (که میکشید)،
بلکه او استاد تمام ترکیب «عفت» با «طنز» بود!
همکلاسیها به او میگفتند: «سُمیه! چرا انقدر به حجابت حساس هستی؟ تو انگار GPS چادرت روشنه، از جات تکون نمیخوره!»
سُمیه لبخندی میزد و میگفت:
«عزیز دلم! حجاب مثل چتر تو بارونه. اگه خوب نگهش نداری، بعدش باید دنبال سشوار و دستمال بگردی!»
سُمیه نهتنها خودش را مثل صندوق امانات بانک مرکزی میپوشاند، بلکه با همان روحیه بانمک و مهربانش، دیگران را هم به «زیست عفیفانه» تشویق میکرد.
یک روز که دختران کلاس از گرمای تابستان و پوشش شکایت میکردند، سُمیه با خونسردی خاصی گفت:
«ببینید بچهها، من تو این گرما چادر میپوشم و هنوز زندهام. اگه یه روز دیدید چادرم تب کرد و غش کرد، اون وقت بیان اعتراض کنین!»
و همه زدند زیر خنده.
دوستانش میگفتند:
«سُمیه، تو چرا اینقدر خوشحالی با اینهمه محدودیتی که برای خودت ساختی؟»
سُمیه جواب میداد:
«محدودیت نیست، تنظیماته! مثل وقتی که گوشی رو میزاری روی حالت پرواز… آزادی، ولی کنترلی!»
یکبار در اردوی دانشجویی، وقتی همه با تیشرتهای رنگی رنگی و کمی آرایش رفتند برای عکس دستهجمعی، سُمیه با چادر مشکی گلدارش وسط ایستاد و گفت:
«بذارید من وسط باشم که عکستون تعادل نوری داشته باشه. سیاهی چادر من، روشنی دلتون رو برجستهتر میکنه!»
و باز هم خنده و تشویق و چند نفر که آهسته آمدند کنارش و گفتند:
«سُمیه، تو با این مدل برخورد، باعث شدی ما هم بخوایم یه کم جدیتر به این سبک زندگی فکر کنیم.»
سُمیه همیشه در قالب طنز میگفت:
«عفت، مثل کفش پاشنهبلنده. اولش سخته، ولی وقتی راه رفتن باهاش رو یاد بگیری، دیگه نمیخوای بیاون قدم بزنی!»
و واقعاً راه رفتن و قدمهایش، هم عفیفانه بود، هم محکم، هم با صلابت. و خندهای که هیچوقت از لبش نمیافتاد…
همین رفتار دوستانه و شوخ طبعی او باعث شد تا بعضی از دختران به او جذب بشن و راه و روش خودشون رو تغییر دهند. و سُمیه خوشحال از این که تونسته با رفتارش کمی هم که شده اثرگذار باشه.
قال سُمیه خانوم: 😅
«شیرینی دین را با رفتار خوش و سبک زندگی درست و سالم به دیگران یاد بدهیم»
#به_قلم
✍ #سمیه_خانوم_اُم_الحسین
از شبکه طلاب کوثرنت