موضوع: "بدون موضوع"
به نظر شما آیا سران دولتهای استکباری و صهیونیستی و اروپایی بدون جنگ و کشتار، نمیتوانند ملتها را تحت ظلم و ستم خود قرار داده و به غارت ثروت ملی آنان بپردازند؟
شاید! عجیب باشد اما جواب مثبت است ولی چرا متعدیان به حقوق بشر در اولین قدم، دست به گلوله میبرند و سیل خون به راه میاندازند؟
دلایل متعددی برای این آتش افروزی و نسل کشی وجود دارد:
خب! طبیعی است که با چند توافق نهانی و خائنانه میتوان بر ثروت ملی چنگ انداخت و با زرق و برق های ظاهری، حقیقت را مکتوم کرد اما آنها جنگ را انتخاب میکنند برای اینکه به دنیا اعلام کنند:
اگر ملتی بخواهد در مقابل خواستههای ظالمانه آنان ایستادگی کند به چنین سرنوشت مرگباری دچار خواهد شد و به اصطلاح با ایجاد فضای رعب و وحشت، ملتها را آسان و بدون درد سر به تسلیم و پذیرش زور و گذشتن از حق واقعی خود وادار کنند.
دلیل دیگر آنکه:
دشمن هر از مدتی با برافروختن آتش جنگ در منطقهای، با مشغول نمودن اذهان عمومی و معطوف کردن توجهات مردم دنیا به صحنه های دلخراش نبردی نابرابر، به اصطلاح از آب گل آلود ماهی میگیرد و در همین فضای مهآلود، به غارت آثار فرهنگی که در اصل شناسنامه یک کشور و سرزمین به حساب میآیند پرداخته و از طرفی، به تخریب اماکن مقدسه که احیاگر فرهنگ دینی و مورد توجه اعتقادی مردم هستند اقدام نموده تا به خیال خام خود باورهای مذهبی مردم را سست و نابود کنند و دین باوری را عامل اصلی کشتار مردم بیگناه معرفی نمایند.
از دلایل دیگر: میتوان به این مطلب اشاره کرد که، سران استکبار با رواج جنگ و تخریب، لطمات شدید اقتصادی به ملتهای محروم و مظلوم وارد نموده تا آنان سالها به جای آنکه، کشور خود را بسازند و اشتغال و اقتصاد را سر پا نگه دارند به تعمیر و بازسازی مخروبههای ناشی از جنگ بپردازند و همین عامل به تنهایی باعث سالها عقب ماندگی فرهنگی و اقتصادی در جامعه میشود.
یکی دیگر از اهداف جنگ افروزان، دور نگه داشتن اذهان عمومی از اوضاع سیاسی و منطقهای است تا در کوران حوادث ناشی از جنگ، به روابط منطقهای و جهانی و معاملات کلان اقتصادی لطمه جدی وارد نموده و با تحریم و تطمیع و تهدید، معادله اقتصاد و سیاست جهانی را به نفع خود تغییر دهند.
و شاید یکی از مهمترین تخیلات احمقانه دشمنان مهاجم به حقوق بشر، نسل کشی و ایجاد اختلال در نظام جمعیتی کشورهاست تا ملتها را در اقلیت نگه داشته و بتوانند همچنان با زورگویی و سلطه طلبی به غارت و چپاول کشورها ادامه دهند.
اما
امام سجاد (علیهالسلام) میفرمایند که خدایا شکر که دشمنان ما را از احمقها آفریدی!
و واضح است که دشمن هرگز نمیتواند بر ملتی که اسیر دنیا و شهرت و قدرت طلبی نیست و شهادت طلبی را افتخار میداند، قدرت و نفوذ یابد و این جنگ افروزی ها و دست و پا زدنها به تعبیری به منزله نفسهای آخر دشمن و شکست قطعی اوست زیرا با امتی، طرف است که صاحبشان لحظهای از حال آنان غافل نیست.
مظلومیت یعنی چه؟
تعبیر مظلومیت در باره چهارده معصوم زیاد به کار میرود و عدهای باورشان بر این است که:
مظلوم یعنی یک شخصیت منفعل و بدون اراده و منزوی که قدرت دفاع از دین خود را ندارد و خیلی راحت سر تسلیم و بیعت در مقابل دشمن فرود میآورد و دست از اصول اعتقادی خود برمیدارد و خانه نشین میشود.
به نظر شما آیا چنین برداشتی از روش زندگی ائمه و اهل بیت (علیهم السلام) با آن همه سابقه مبارزاتی و مجاهدت خالصانه در راه حق، قابل پذیرش است؟ قطعا نه!
پس
چرا آنان را مظلوم، خطاب میکنیم؟
در باره واژه مظلومیت، دو نوع مصداق وجود دارد: یکی به معنای زیر بار ظلم رفتن و تن دادن به حقارت دنیا طلبی و دیگری که در واقع مفهوم اصلی مظلومیت در باره امامان و معصومین است یعنی:
مبارزه و مجاهدت در نهایت توانمندی و گذشت و صبر به نفع دین و اعتقاد در اوج اقتدار و توانگری!
گاهی
بعضی چنان حضرت صدیقه کبری (سلاماللهعلیها) را مظلومه مینامند که گویی این سیده نساء العالمین، یک زن خانه نشین بوده که نه نسبت به مسائل دینی و اجتماعی کاری انجام داده و نه متحمل رنج و زحمتی عظیم در راه اعتلای مکتب اسلام شده است و متاسفانه بر این باور غلط خود، اشک حسرت برای ام الائمه میریزند و آن را ثواب هم میپندارند و حال آنکه:
ما بر اساس مذهب اسلامی خود بر این باوریم که طبق روایات فرمودهاند:
ثواب اشک و ندبه و اندوه برای معصومین، زمانی ارزشمند است که بر اساس شناخت و معرفت نسبت به اعمال و رفتار آنان باشد و در آن صورت است که اقامه مجالس عزا، به پایگاهی انسانساز و حیات بخش دین و دنیای مسلمانان میگردد و الا اگر:
اشک و آه ما صرفا از سر دلسوزی بدون معرفت آنهم برای شخصیتهایی باشد که در برابر منکرات ساکت بودند و هیچ اقدامی نمیکردند چه تفاوتی با اهل ظلم و نفاق داشتند؟
پس
گرچه آن بانوی عالمین و سرور کائنات را مظلومه میخوانیم اما باید بدانیم که این اسطوره زنان عالَم، شخصیتی بود که برای احیای ولایت علاوه بر تربیت دو امام معصوم و بانویی عاشورایی، خود! برای گرفتن بیعت از مردم در جهت تثبیت ولایت همسر و مولایش، شبانه با همان پاهایی که از شدت عبادت ورم کرده و با همان قامتی خمیده از سرزنشها و آزار و اذیتها، در کمال حیا و عفت، با قدی خمیده که چادر حجب و حیایش به خاک کشیده میشد، خانه به خانه به سراغ مهاجرین و انصار میرفت و از حق غصب شده امامش میگفت هر چند که، اغلب آنان نه تنها همراهی نکردند بلکه، مولای متقیان را بیست و پنج سال خانه نشین کردند و این کنارهگیری ظاهری، فقط برای حفظ مصلحت اسلام و پرهیز از دو دستگی و اختلاف در جامعه اسلامی بود.
پس!
مظلومیت معصومین در اوج اقتداری بود که این توان و اراده بسی برتر و بالاتر از زور و زر ستمگران و ظالمان دوران بود اما پیشوایان راستین امت اسلامی، در اوج قدرت و شهرت واقعی، دنیای دیکتاتوری و سلطهطلبی را رها نموده و گردن اطاعت در، بند فرامین الهی نهادند و بدانچه از طرف پروردگار خود مأمور بودند عمل نموده و اینگونه شد که دین اسلام پس از هزار و چهارصد سال، هنوز هم در دنیای پر از فتنه، حرف اول و آخر را میزند و همیشه پیروز است.
یحیی مازنی می گوید :
من مدّت زیادی همسایه حضرت علی (ع) بودم و ( منزل ما ) نزدیک خانه ای بود که حضرت زینب در آن ساکن بود . به خدا قسم در این مدت نه من زینب را ( بیرون ) دیدم ، و نه صدایش را ( از داخل خانه ) شنیدم . و هر وقت می خواست به زیارت قبر شریف جدش رسول خدا (ص) مشرف شود شبانه از منزل خارج می شد در حالی که امام حسن (ع) در طرف راست او و امام حسین (ع) در طرف چپش و امیر المؤمنین (ع) در جلو او حرکت می کردند . و هنگامی که حضرت زینب به قبر شریف رسول خدا (ص) نزدیک می شد حضرت علی (ع) جلوتر می رفت و نور چراغی را که بالای سر پیامبر (ص) بود کمتر می نمود . یک مرتبه امام حسن (ع) علت این کار را از آن حضرت سؤال نمود ، حضرت علی (ع) در جواب فرمود : می ترسم ( کسی زیارت آمده باشد ) و به خواهرت زینب نگاه کند.


