نخلستان
نخلستان ، نماد ایستادگی و مقاومت







تیر 1403
شنبه یکشنبه دوشنبه سه شنبه چهارشنبه پنج شنبه جمعه
 << <   > >>
            1
2 3 4 5 6 7 8
9 10 11 12 13 14 15
16 17 18 19 20 21 22
23 24 25 26 27 28 29
30 31          





گمنام یعنی کسی که حتی دنیا را به اندازه یک نام هم نمی خواهد



جستجو







موتور جستجوی امین





تیر 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
            1
2 3 4 5 6 7 8
9 10 11 12 13 14 15
16 17 18 19 20 21 22
23 24 25 26 27 28 29
30 31          



تیر 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
            1
2 3 4 5 6 7 8
9 10 11 12 13 14 15
16 17 18 19 20 21 22
23 24 25 26 27 28 29
30 31          



پلاگین


تقویم جلالی جهرم




 
  نامه_ای_به_خدا ...

#تولیدی

#به_قلم_خودم

#نامه_ای_به_خدا

بار الها!
اگر دلتنگ و مهجورم نه از دست روزگار که از افراط و تفریط‌های خود دلتنگم!
خدایا!
پشیمانم از هر محبت بیجایی که به افراد نالایق نمودم و غافل از اینکه ظرفیت بعضی آدمها، به اندازه یک پیمانه هم نیست و محبت و معرفت بیش از اندازه را که نثارشان می‌کنی لبریز می‌شوند از طمع و چاپلوسی، و می‌شوند یار دوران خوشی و در ناخوشی‌ها آنچنان جلو دیدگانت جولان می‌دهند و جلوه‌گری می‌کنند که از هر مِهر و محبتی که در حقشان روا داشته‌ای پشیمان می‌شوی!
پروردگارا‌‌!
دلم از دست دوستان رنجور نیست که در حسرتم که چرا نه قدر و منزلت خویش را دانستم و نه قدر و اندازه انسانیت دیگران را.
باید می‌فهمیدم کسی که محبت را درک نمی‌کند چه برایش جان دهی و چه به کامش نان! او سرشتش با مهربانی بیگانه است و چشم دلش فقط به دنبال آدمی ساده اما دلسوز و بخشنده است تا با تملق‌ها و چرب زبانی‌ها، محبتش را به هر قیمتی به چنگ آورد و در کام خود بریزد و روز مبادا به حال و احوالش، بخندد و شاید هم به تظاهر اظهار تاسفی بکند ….‌؟!
و
چه ساده لوح بودم من که ندانستم محبتم را به‌پای کدامین دانه بارور بریزم که فردا در سایه خوشه‌های معرفتش، دمی بیاسایم و اندکی رفع ملال کنم.
هیهات
چه دنیای عجیبی! بیش از حد که به آدمها خوبی کنی یا بر توقع و طمع‌شان می‌افزایی و یا دشمنی، درجه‌یک، برای روز حادثه خود می‌پرورانی!
باید
در عشق نهایت صرفه‌جویی را به خرج داد نباید الکی آن را هزینه کرد که این راه بس پر‌خطر و هزینه بردار است.
باید
حواست به آدم‌های دور و بَرت باشد مبادا قصه علف‌های هرز و پیچک‌های مزاحم تکرار شود.
باید یاد بگیریم هر چند دیر، اما وجودمان را و انسانیت و معرفتمان را خرج آنهایی کنیم که، گاهی حتی آنها را آدم هم حساب نمی‌کردیم اما روزهای سخت بدون هیچ ملاحظه‌ای به دادمان رسیدند و با تمام قد حمایت‌مان کردند!
خدایا
حالا‌! مفهوم روایات را بیشتر درک می‌کنم و بهتر می‌فهمم افراط و تفریط یعنی چه؟ حتی اگر برای نزدیک‌ترین آدمهای اطرافت باشد که گاهی، خیال بَرِشان می‌دارد که کسی! هستند و نزدیک است که تو را زیر تحقیرهای نگاهشان لِهْ کنند.
اگر عشق را بیجا مصرف کنیم جبرانش بسیار سخت و گاهی غیر ممکن است می‌دانی چرا؟ زیرا با دستان خود، چشم و دل‌های سیری ناپذیر و مغروری پرورانده‌ای که دلشان جز با حذف تو آرام نمی‌گیرد و آنگاه بر تخت سرمستی تکیه می‌زنند و به روزهایی که برایشان جان می‌دادی! نیشخند می‌زنند.
خدایا
دلم گرفته از دست دل خودم که عمری گذراند و هنوز هم تفاوت عاشق واقعی با دوست‌‌نماهای دروغین را نمی‌داند.
ای کاش
از همان قدم اول، بوستان زندگیم را با گلها و درختان پر بار و خوش رنگ و بو پر کرده و در سایه نسیمِ رایحه‌های دلربایشان، راحت و آسوده می‌زیستم و، رنج نگاه‌های تحقیر و بعضا توهین آمیز آدم‌نماهای کم ظرفیت را تحمل نمی‌کردم.
اما
هنوز هم وقت هست برای جبران عشق‌هایی که هرز رفت و محبت‌هایی که به زمین ریخت! از تمام این همه تجربه تلخ، نردبانی به بلندای زمین تا آسمان می‌سازم و وجودم را و سرمایه‌های معنوی‌ام را خرج دلهایی می‌کنم که روزنه‌ای به سوی خدا دارند و سهمی از معرفت و مهربانی متعلق به آنهاست.
باید باغچه زندگیم را از هر آنچه خس و خاشاک و علفهای هرز است پاک کنم و به جایش بذر عاشقی با دوستانی بکارم که ابدی هستند و هرگز تنهایم نمی‌گذارند، دلهایی که به روز تلخی‌ها به حالَم نخندند و به وقت شادکامی، دست طمع‌شان دراز نباشد.
می‌خواهم در باغ زندگیم و در گلخانه قلبم، آدمیت به معنای واقعی بکارَم.

پ.ن.
این مطلب صرفا یک دلنوشته است و شرح حال نویسنده نیست.

موضوعات: بدون موضوع
[شنبه 1400-06-13] [ 08:54:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...


  عاشقانه یا عاقلانه؟ ...

#تولیدی

#به_قلم_خودم

#عقل #یا #عشق؟!

طبق روایات از برترین آفریده‌های خداوند، #عقل است که به پیامبر درونی تعبیر شده است و بدون وجود آن هر راهی، بیراهه است و بی نتیجه!

عده‌ای می‌پرسند:
آیا عاشورا و حرکت مقدس امام حسین (علیه‌السلام) بر اساس عشق بود یا عقل؟

در جواب باید گفت:
اصلا خود این سوال بر پایه جهل است چرا؟ چون عشق پاک و معنوی که ریشه در مذهب و خداجویی و عبودیت دارد از عقل، که مهمترین سرمایه الهی و فطری انسان است نشات می‌گیرد و اساسا عشق بدون عقل برابر است با ادعای بر مبنای کذب!
دلیل واضح آن هم، نتیجه‌های مخرب تظاهر به دوستی‌های افراطی و بی هدفی است که نه معنای عشق در آن، جایگاهی دارد و نه عاشق معلوم است و نه معشوق!

امام از اولین قدم که به سوی هدف برمی‌دارد، همه حرکات و سخنان و زوایای علمی و عملی و جهادی‌اش، ریشه در عقلی عمیق و بر مبنای تعبد و تعهد در برابر خداوند دارد!
مگر می‌شود عاشق بود و از سرچشمه عشق لایزال الهی بی بهره بود؟ هرگز چنین امری امکان پذیر نیست چرا که عاشقی را، عاشق گویند که پیوندی نامتناهی با پروردگار عشق دارد و الا دَم از عشق زدن کار هر جاهل و نابخردی نیست!

آنان که سعی دارند قیام حسینی را صرفا عاشقانه تلقی کنند باید به این سوال پاسخ دهند که کدام عشق بدون عقل تاکنون ماندگار بوده و کدام عشق بی ریشه و مبدا به نتیجه و تکامل رسیده است؟
آنچه این افراد در ذهن آلوده خود مرور می‌کنند شاید یک دلیلش قیاس نمودن عشق و هدف عاشورا با امثال خودشان است؟

اما تاریخ کربلا چه می‌گوید؟
حتی یک بررسی اجمالی نشان می‌دهد که ادعای عاشقی صِرف نمودن برای چنین جهاد و حادثه‌ای عظیم و تاریخی، فقط و فقط نشانه جهل و عدم اطلاع از حماسه مهم عاشوراست!
البته
ناگفته نماند که همانطور که عشق بدون عقل بی‌فایده است، عقل بی‌پشتوانه عشق نیز راه به جایی نخواهد برد چرا که وقتی عقل، ماموریت خود را انجام داد نوبت به کارِ عاشقی می‌رسد و آنگاه این عقل است که عاشق می‌شود و سر از پا نمی‌شناسد و با شناخت و معرفتی که دارد مسیر عشق را آگاهانه و با بصیرتی مثال زدنی طی می‌کند و اگر این عقل، عقل کامل مثل امام باشد پس عشق هم عشق کامل خواهد بود و نتیجه‌اش ایثاری از جنس عاشوراست که جوان و کودک برای قربانی نزد محبوب، پیش او یکسان است و یک به یک شیرین‌تر و جذاب‌تر!

چه می‌گویم؟!

حرفم این است:
قیام امام در روز عاشورا از اول قدم تا شهادت بر اساس عقل مبتنی بر خداپرستی و وحدانیت بود و حتی ادامه قیام توسط بانوی کربلا و امام سجاد (علیه‌السلام) نیز در ادامه همان عشق ریشه‌دار و هدفمند بود و الا:
این حادثه هم، مانند هزاران جنگ تاریخی به بایگانی ذهن‌ها سپرده می‌شد و صدها سال بود که رنگ و بوی فراموشی گرفته بود.
مگر حمله پادشاهان و جباران روزگار برای عشق به منصب و تاج و تخت و امثال آن نبود؟ پس اگر عشق تنها، ملاک است چرا در پیچ و خم تاریخ گم شدند و گرد و غبار فراموشی بر آنها نشست؟
و
علت اینکه هر چند عامیانه گفته‌اند، هر روز عاشورا و هر زمینی کربلاست ریشه این پیوند، عقلانیت بر اساس عبودیت و عشق فطری انسانهای پاک نهاد به این نوع تعقل است و این است رمز ماندگاری قیام اهل بیت و عاشورای حسینی و هر انقلابی که الگویش نهضت کربلا و عاشوراست.
و همین اصل ماندگار الگوی انقلاب تاریخی ایران اسلامی است که همه شئونات و از جمله شیوه رهبری و سبک مقاومت و ایثار شهدایش برخاسته از عقل توام با عشق و همراه با دین‌مداری و بصیرت است و به همین دلیل است که پیش‌بینی شکست قطعی دشمنان، کاملا حساب شده و منطقی و تردید ناپذیر است.

موضوعات: بدون موضوع
[جمعه 1400-05-29] [ 12:30:00 ق.ظ ]



 لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...


  پیامدهای شام غریبان ...

#تولیدی

#به_قلم_خودم

#پیامدهای #شام #غریبان

شام غریبان یعنی شهادت پایان راه که نه، بلکه آغاز یک زندگی نوین و شرافتمندانه در جهت دفاع از حق و مبارزه با زور و تحریف است.

شام غریبان یعنی ناامیدی ممنوع!
یعنی:
باید با اراده قوی و اعتماد به امداد الهی، هرچند با دلی شکسته و جسمی رنج دیده، به راه افتاد و هدف از دفاع از ولایت را، از شک و شبهه‌ها و تحریفات حفظ نمود و حتی با پاهای زنجیر بسته و در دل دشمن و بیابان‌های پر خطر، با سلاح بُرَّنده زبان و تبلیغ و با بیان واقعیت‌ها، دنیای پس از حادثه را به تلاش و مجاهدتی دوباره فراخواند.
در:
دین اسلام هیچ بن بست و انتهایی وجود ندارد چرا که، انسان خلیفة الله است و ابدی! و راه رسیدن به خدا، هرگز انقطاع و پایانی ندارد.

شام غریبان یعنی آنگاه که بهترین گلهای زندگی‌ات را قربانی دوست نموده‌ای، اول عاشقی و پیمودن مسیر کمال و انسانیت است‌.
و:
زینب کبری (سلام‌الله‌علیها) در مسیر تبلیغ و صیانت از ارزشهای عاشورا و روشنگری خط عاقلانه و درعین حال عاشقانه و عارفانه سیدالشهدا، به معنویت تام رسید و اینچنین شد که:

کربلا در کربلا می‌ماند اگر زینب نبود

و این است هنر و نقش آفرینی مُبَلِّغ راستین که، در امتداد شهادت است و تو را به کاروان حسینیان پیوند می‌زند.
آیا!
ما به اندازه توان و امکانات خود، عاشورا و قیام کربلا را معرفی نموده‌ایم؟ اگر می‌خواهیم نام ما را در لوح خادمان اباعبدالله ثبت و ضبط کنند، باید چون عقیله بنی‌هاشم، سختی‌ها و دردها و تازیانه‌های زخم زبان دشمن را به جان بخریم تا بتوانیم، عاشورای واقعی و بدون تحریف و ابهام را به دنیای امروز معرفی کنیم، کاری که شاید از شهادت هم بقول استاد مطهری سخت‌تر باشد چرا که، شهید یکبار شهید می‌شود و تبلیغ کننده شهادت، هزاران بار!

اللهم ارزقنا توفیق الطاعة

موضوعات: بدون موضوع
 [ 12:03:00 ق.ظ ]



 لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...


  روضه مقبول ...

? روضه های که قبول نشدن ?

#پست_ویژه

#شب_زیارتی_ارباب

? ? ?

مرحوم سید علی اکبر کوثری روضه خوان امام خمینی (ره )میگه بعد از اتمام جلسه اومدم از دربمسجد بیام بیرون یکی از دختر بچه های محله اومد جلوم و گفت اقای کوثری برای ماهم روضه میخونی؟
گفتم: دخترم روز عاشوراست و من تا شب مجالس مختلفی وعده کردم و چون قول دادم باید عجله کنم که تاخیری در حضورم نداشته باشم. میگه هر چه اصرار کرده توجهی نکردم تا عبای منو گرفت و با چشمان گریان گفت مگه ما دل نداریم!؟
 چه فرقی بین مجلس ما و بزرگترها هست؟
میگه پیش خودم گفتم دل این کودک رو نشکنم و قبول کردم و به دنبالش باعجله رفتم تا رسیدیم. حسینیه ی کوچک و محقری بود که به اندازه سه تا چهار نفر بچه بیشتر داخلش جا نمیشدند.
 سر خم کردم و  وارد حسینیه ی کوچک روی خاکهای محله نشستم و بچه های قد و نیم قد روی خاک دور و اطرافم نشستند. سلامی محضر ارباب عالم حضرت سیدالشهدا عرضه کردم
السلام علیک یاابا عبدالله…
دو جمله روضه خوندم و یک بیت شعر  از آب هم مضایقه کردند کوفیان…
دعایی کردم و اومدم بلند بشم باعجله برم که یکی از بچه ها گفت تا چای روضه رو نخوری امکان نداره بزاریم بری ؛ رفت و تو یکی از استکانهای پلاستیکی بچه گانشون برام چای ریخت، چایی سرد که رنگ خوبی هم نداشت ، با بی میلی و اکراه استکان رو آوردم بالا و برای اینکه بچه ها ناراحت نشن بی سر و صدا از پشت سر ریختم روی زمین و بلند شدم و رفتم…
شام عاشورا (شب شام غریبان امام حسین) خسته و کوفته اومدم منزل و از شدت خستگی فورا به خواب رفتم.
وجود نازنین حضرت زهرا، صدیقه ی کبری در عالم رویا بالای سرم آمدند طوری که متوجه حضور ایشان شدم
 به من فرمود؛ آسید علی اکبر مجالس روضه ی امروز قبول نیست. گفتم چرا خانوم جان فرمود؛
نیتت خالص برای ما نبود. برای احترام به صاحبان مجالس و نیات دیگری روضه خواندی فقط یک مجلس بود که از تو قبول شد و ما خودمون در اونجا حضور داشتیم، و اون روضه ای بود که برای اون چند تا بچه ی کوچک دور از ریا و خالص گوشه ی محله خواندی….
 آسید علی اکبر ما از تو گله و خورده ای داریم!
گفتم جانم خانوم، بفرمایید چه خطایی ازم سر زده؟
خانوم حضرت زهرا با اشاره فرمودند اون چای من با دست خودم ریخته بودم چرا روی زمین ریختی!!؟
میگه از خواب بیدار شدم و از ان روز فهمیدم که توجه و عنایت اونها به مجالس بااخلاص و بی ریاست و بعد از اون هر مجلس کوچک و بی بضاعتی بود قبول میکردم و اندک صله و پاکتی که از اونها عاید و حاصلم میشد برکتی فراوان داشت و برای همه ی گرفتاری ها و مخارجم کافی بود.
بنازم به بزم محبت که در آن
 گدایی و شاهی برابر نشیند…

#ما_را_به_محرم_برسانید_فقط

منبع؛ برگرفته از خاطرات مرحوم کوثری
❇️@mshohda

موضوعات: بدون موضوع
[پنجشنبه 1400-05-28] [ 11:56:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...


  حرارة فی قلوب ...

#تولیدی

#به_قلم_خودم

بعضیا فکر می‌کنند که عزای امام حسین (علیه‌السلام) وابسته به عَلَم و بیرق و امکانات بیرونی است که تا نباشد، عزای حسینی رقم نمی‌خورد و عاشورا تعطیل می‌شود و….

اما:
این تکیه‌ها و پرچم و علامات نیستند که بساط عزا را برپا می‌کنند بلکه، روضه و سوگواری از خیمه دلهای عاشق شروع می‌شود به عبارتی، همان که در روایات فرموده‌اند که:
برای حسین (علیه‌‌ السلام) در قلبها حرارتی است که تا قیامت سرد و خاموش نمی‌شود، پس:

اول، دلها و قلبهای محب اهل بیت، تبدیل به مجلس عزای امام شهیدان می‌شود و به دنبال آن، بساط روضه در فضای خارج از دل، برپا می‌شود و رونق می‌گیرد.

لذا
شور حسینی از چشمه‌های زلال و ناب معارف معنوی دلهای مومن و معتقد، شروع به جوشیدن می‌کند و قطره قطره به هم می‌پیوندد و همچون سیلابی خروشان، زمین و زمان را در بر می‌گیرد و به جوش و خروش وا‌می‌دارد.

آری!
حسین جنس غمش فرق می‌کند
برای اینکه حتی اگر تاریخ را هم فراموش کرده باشی، آن شور و حرارت قلبی به یادت می‌آورد که، عاشورا نزدیک است.
و به همین دلیل است که، هیچ عاملی نمی‌تواند عزاداری محرم و مجلس عزای ابا‌عبدالله را تحت‌الشعاع خود قرار دهد و آن را به انزوا و کمرنگی سوق دهد.
چرا؟
این رمز ایثار و جهاد خالصانه امامی است که برای رضایت و تسلیم امر خدا بودن، جان و وجود خود و اهل بیت و بهترین یارانش را فدای اسلام نمود و با بذل خون و مال و اولاد خویش، دین جدش را تا ابد بیمه کرد.

موضوعات: بدون موضوع
 [ 11:53:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...