نخلستان
نخلستان ، نماد ایستادگی و مقاومت







تیر 1403
شنبه یکشنبه دوشنبه سه شنبه چهارشنبه پنج شنبه جمعه
 << <   > >>
            1
2 3 4 5 6 7 8
9 10 11 12 13 14 15
16 17 18 19 20 21 22
23 24 25 26 27 28 29
30 31          





گمنام یعنی کسی که حتی دنیا را به اندازه یک نام هم نمی خواهد



جستجو







موتور جستجوی امین





تیر 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
            1
2 3 4 5 6 7 8
9 10 11 12 13 14 15
16 17 18 19 20 21 22
23 24 25 26 27 28 29
30 31          



تیر 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
            1
2 3 4 5 6 7 8
9 10 11 12 13 14 15
16 17 18 19 20 21 22
23 24 25 26 27 28 29
30 31          



پلاگین


تقویم جلالی جهرم




 
  جواب یک سوال ...

? ◼ ✨ ◼ ✨ ◼ ✨ ◼ ✨ ◼ ✨ ◼ ✨ ◼ ?

⚫ چرا اسبها که حیوانات فهمیده و نجیبی هستند، روز عاشورا بر پیکر مطهر امام حسین علیه السلام تاختن؟!

? حدود هشتاد سال پیش
یکی از علمای اصفهان که از سادات خیلی اصیل هم هستند…

✔ آن زمان ایشان جوان بوده و روضه خوان
دهه اول محرم بوده، به یکى از روستاهای اطراف منبر می رود. آن روز برف سنگینى مى ‏آمده است.

? وقتى روضه اش تمام مى ‏شود باید به یک روستای دیگر با فاصله مثلاً یک فرسخ برود.

? نقل می کند:
عباى زمستانیم را به سر کشیدم و سوار بر الاغ شدم و رفتم. برف سنگینى مى‏ آمد. مقدارى که آمدم احساس کردم، گویا یک سوارِ دیگر از پشت سر من، دارد مى‏ آید.

☘ حدس زدم یه نفر از روستا آخرش آمده مراقب من باشد.

? بعد آن آقا که پشت سر من مى ‏آمد گفت:« آ سید مصطفى سلامٌ علیکم».
? گفتم:« سلام علیکم» .
? گفت: «مسئلةٌ»(یعنی سوالی داشتم؟)
? گفتم:« بفرمایید».
? گفت:« آیا در روز عاشورا دشمن بر جسد حضرت سیدالشهداء اسب تاخت؟

? گفتم:« بله من در تاریخ خوانده‏ ام که چنین کاری کرده اند.

? آن آقا گفتند:« و اسب ها هم بر بدن رفتند؟»
? گفتم: «بله در تاریخ هست که اسب ها هم بر بدن رفتند.»

? مدتى گذشت و یک خورده جلوتر آمدیم. باز آن آقا گفتند:« آسید مصطفى! آیا متوکل عباسی خواست قبر حضرت سیدالشهداء (علیه السلام) را، منهدم کند؟»
? گفتم: بله سعى کرد که از بین ببرد».

? گفت:« گاوها را فرستاد که قبر را شخم بزنند و مساوى کنند؟»
? گفتم:من در تاریخ خوانده‏ ام که فرستادند اما گاوها نرفتند.

? گفت« چطور؟ اسب که حیوان نجیب و خوش فهمى است و در عالم خودش بیش از گاو متوجه می شود، اما بر جسد و بدن مبارک حضرت سیدالشهداء (علیه السلام) رفت ولى آن گاوها حتى بر قبر مطهر هم نرفتند و قبر را از بین نبرند؟!»

✔ آقا سید می گوید:
من به فکر رفتم که عجب سوالى شد! این از محدوده توانائى فکری این آبادى و این منطقه بیرون است! داشتم به جوابش هم فکر مى‏ کردم.

? گویا حس کردم از همان پشت سر نورى به دلم افتاد و جوابی برای این سوال به نظرم آمد.

? گفتم:« البته این قضیه یک جوابى دارد».
? گفتند:« چى هست؟»

? گفتم:« روز عاشورا حضرت سید الشهداء (علیه ‏السلام) خواسته بودند که هر چه دارند را براى خدا بدهند حتى این یک مشت استخوان را گذاشتند وسط و خودشان اجازه دادند و خودشان خواسته بودند که اسب بر بدن مبارکشان برود. خود حضرت خواستند هر چه داشتند را در راه خدا داده باشند.

?اما در جریان متوکل، اینها مى‏ خواستند آثار حضرت را از بین ببرند.

? نظر امام حسین (علیه السلام) بر از بین رفتن آثارشان نبود، از اول خود حضرت مى‏ خواستند، آثارشان محفوظ بماند تا مردم به این وسیله بهره ببرند و مقرّب به خدا شوند».

⚘آن آقا که پشت سر بود، فرمود:« درست است.»

? آقا سید مصطفی می گوید: بعد پشت سرم را نگاه کردم دیدم هیچ کسى نیست حتى جاى پائى غیر از همین مسیرى که من آمده‏ ام، نیست…(فهمیدم آقا امام زمان عج بوده اند)
‌ ‌

? ? ? ? ? ? ? ? ? ? ?

? دفتر نشر بیانات حجت الاسلام شیخ جعفر ناصری

•┈••✾◆ ? ? ? ◼ ◼ ◼ ◼ ? ? ? ◆✾••┈•

    ?      سمت خدا   ☀     09124282972       ?

موضوعات: بدون موضوع
[چهارشنبه 1400-05-27] [ 09:57:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...


  وفاداری تا چه حد؟ ...

#تولیدی

#به_قلم_خودم

#مقتل_خوانی

#شخصیت_نگاری

#نماز_ظهر_عاشورا

قال: و حضرت صلاة الظهر، فأمر الحسین (علیه السلام) زهیر بن القین و سعید بن عبدالله الحنفی أن یتقدما أمامه بنصف من تخلف معه، ثم صلی صلاة الخوف
راوی گوید:
هنگام نماز ظهر شد، امام به زهیر بن قین و سعید بن عبدالله حنفی دستور داد که با نیمی از کسانی که مانده اند جلوی حضرت بایستد سپس خود با نیمی دیگر نماز خوف خواند.
فوصل إلی الحسین (علیه السلام) سهم، فتقدم سعید بن عبدالله الحنفی، و وقف یقیه بنفسه ما زال، ولا تخطی حتی سقط إلی الأرض و هو یقول:

اللهم العنهم لعن عاد و ثمود، اللهم أبلغ نبیک عنی السلام، و أبلغه ما لقیت من ألم الجراح…ثم قضی نحبه رضوان الله علیه، فوجد به ثلاثة عشر سهما سوی ما به من ضرب السیوف و طعن الرماح
.
تیری به سوی حسین (علیه السلام) آمد، پس سعید بن عبدالله حنفی پیش دوید و برای پاسداری از جان حضرت آن قدر ایستاد و سستی نکرد تا آنکه بر زمین افتاد و می گفت:
پروردگارا آنان را همانند عاد و ثمود لعنت کن، پروردگارا سلام مرا به پیامبرت برسان و او را از درد زخمهایم آگاه کن،…سپس جان به جان آفرین تسلیم کرد. خداوند از او خشنود باد.
در حالی که به جز ضربه های شمشیر و نیزه هایی که به او خورده بود سیزده تیر بر تنش نشسته بود.

پ.ن.ابن طاووس:لهوف/131

موضوعات: بدون موضوع
 [ 09:54:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...


  عشق خریدنی نیست! ...

عشق و عاشقی

#تولیدی   #به_قلم_خودم

یا اهل العالم! عشق را گدایی نمی کنند، اصلا عشق خریدنی نیست، می دانی چه می گویم؟ این عاشق نیست که به دنبال عشق می دود بلکه، خود عشق باید تو را دریابد! چرا؟

عشق گدایی، به درد سطحی نگران و بی مایه ها می خورد، آنهایی که قدر و منزلتی برای خودشان قائل نیستند و کمال وجودی خویش را در سراب زیبایی دیگران می جویند، همان هایی که شاید از خودشان هم ضعیف تر باشند! چه می گویم؟

تکرار می کنم عشق خریدنی نیست! مثل حسین (علیه السلام) که نه تنها عشق را تمنا نکرد بلکه خودش عشق آفرین شد یعنی، حسین محبت و شور و حرارت قلوب را خلق کرد، هم او که خلیفة الله و ثارالله بود و خداوند خلقت یکی از عجیب ترین شاهکارها را به قدرت یداللهی او سپرد. چگونه؟

وقتی یک نفر، تبدیل به یک جهان ایثار می شود و مسیر منحرف تاریخ را تغییر می دهد، پاداش او در منظر الهی جذب چند دل و اشک و لبخند نیست! جایزه او را خود خدا باید تعیین کند، لذا به مقام:

فادخلی فی عبادی و ادخلی جنتی

می رسد، چگونه؟ یعنی حسین، خودش ذوب در جنت رضای حق می شود و آنوقت است که: جنات عدن…برای قد و قامت معرفت او، کم است و او باید جنات عدن عاشقانش شود!؟

چه می گویم؟ یعنی همه محتاج عشق حسین می شوند و برای نجات دنیا و آخرت خود، چاره ای جز تمسک به سفینة النجاة ندارند!

حالا معنای قدر و قیمت واقعی ات را فهمیدی؟ گرچه مثل حسین نخواهی شد ولی اگر در راهش که همان صراط مستقیم و رحمة للعالمین است، قدم ننهی به بیراهه رفته و عمر و هستی ات را تباه کرده ای!

اما اگر دست انابه و توسل بر این سراج منیر زدی، تو هم بجای گدایی عشق! خالق خوبی ها می شوی و خوبان عالم عاشق مرام و مذهبت!

http://nakhlestan.kowsarblog.ir

موضوعات: بدون موضوع
 [ 09:52:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...


  عشق عاقلانه! ...

#تولیدی

#به_قلم_خودم

سرزمین وحی را ترک کرد و عازم نینوا شد چرا؟
برای اینکه به خلاف زعم آنان که کار حسین را فقط عاشقانه می پندارند، موجی از سوال در اذهان مردم ایجاد کند که، فرزند رسول خدا که از همه به احکام دین داناتر است به چه دلیل عبادت خود را ناتمام گذاشت؟!

مثل امروز که بعضی ها رشته افکار خود را به دست شیطان داده اند و می گویند: به جای هزینه کردن برای محرم و عاشورا، فقرا و درماندگان را دریابیم، آن روز هم عده ای به خیال خود اصلاح طلب! ابا عبدالله را دوره کردند که: ای فرزند پیامبر! بیا و بگذر. چرا همین جا با دشمنان نمی جنگی؟ چرا سرزمین خشک و دور افتاده عراق؟

اما امام مبنای کارش عشقی است به بلندای تاریخ که زیر بنای هر کارش را، نیت و هدف و فلسفه ای خداپسندانه در برگرفته است، او می دانست چه در حرم امن الهی باشد چه نباشد خونش را به ناحق می ریزند اما، راضی نشد که کعبه این حریم با حرمت، شاهد جنگ و جدال نامردمان باشد.

بار سفر بست و عازم کربلا شد، جن و ملک برای یاریش به پابوسی آمدند اما نپذیرفت.

فرمود: برای زنده کردن دین جدم دفاع می کنم مگر دین مرده هم داریم؟ بلی! در مکتب عاشورا اسلام فاقد سیاست و منهای امر به معروف و نهی از منکر یعنی یک جماعت عظیم به ظاهر خداپرست ولی بی خاصیت و منفعل!؟

وارد نینوا می شود اول حق الناس را ادا می کند، راضی نمی شود حتی خون مطهرش بر خاکهای غصبی بریزد یعنی: یا اهل الاسلام! حلال و حرام خدا را دریابید و شکمتان را از حرام پر نکنید که وقتی ذریه رسول الله شما را فرا می خواند، شانه از بار مسئولیت و دفاع از حق خالی کنید.

خانواده را با خود می برد چرا؟
دفاع بدون تبلیغ، نیمه کاره است و باید عده ای باشند تا فریاد عدالت و امنیت را بعد از شهادت پیشتازان کاروان، به گوش جهانیان برساند.

همه را به میدان می آورد، کوچک و بزرگ، مرد و زن، پیر و جوان چرا؟
چون دفاع از دین محدود به طیف خاصی نیست همه موظفند از دین خدا حمایت و پاسداری کنند حتی اگر شیرخواره ای باشد که خون گلویش گواه بی گناهی و مظلومیت پدر باشد.

موضوعات: بدون موضوع
 [ 09:51:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...


  برجام کربلا! ...

#تولیدی

#به_قلم_خودم

#کوبنده_ترین_نه_به

#ننگین_ترین_معامله_تاریخ

#تاسوعا

#غیور_کربلا

کویر تشنه و سوزان کربلا انتظاری سرخ را در دل می پروراند. آرزویی که زمان چندانی، برای تحقق یافتنش باقی نمانده بود.

دشمن غدار که حب ریاست و شهوت، پرده غفلتی به بلندای تاریخ در مقابل دیدگانش افکنده، به گمان کور و عقیم خویش، امان نامه را از طرف شیطان برای نورچشم علی ابن ابیطالب (علیه السلام) آورده است.
غیرت هاشمی عباس ابن علی کجا و رذالت و پستی پسر مرجانه حرامخوار و…کجا؟!

علمدار حسین (علیه السلام) از این گستاخی اسیر به ظاهر امیر لشکر زراندوز و خونخوار ابن زیاد، چنان خونش به جوش آمد که اگر فرمان و امر مولایش نبود، همان لحظه با شمشیر حیدریش قامتشان را دو نیم می کرد.

اما آقا ابا عبدالله الحسین (علیه السلام) امر فرمود:
امشبی را بگو دست از جنگ بردارند که تو می دانی من نماز و تلاوت قرآن را دوست می دارم.
براستی آیا امام و اجازه از دشمن برای تاخیر در شروع جنگ؟ چرا؟

امام که وجه الله است و همه افعال و امورش قربة إلى الله است، فرصتی دیگر به دوست و دشمن می دهد تا اگر ذره ای نور ایمان و حب رسول الله در دل آحادی از لشکریان یزید باقی مانده، خود را از عذاب الیم برهاند و به صف منادیان حق بپیوندد و ….
که روایت شده همان شب، سی و دو نفر از عمر سعد جدا شده و به صف یاران امام پیوستند.

تا نه به امان نامه دشمن نگویی! سردار کاروان عشق، رایت علمداری را به دستت نمی سپارد! اول باید با پای عمل به میدان بیایی تا مولایت به تو اعتماد کند، باید مرز خود را با چهره تزویر و نفاق روشن سازی تا اذن شهادت را بگیری و باید خط قرمز بر معاهده ها و معامله های شرک آمیز دنیایی بزنی تا مولایت، برگ سبز شهادتت را امضا کند.
و این مخصوص کربلا نیست که:
کل یوم عاشورا و کل أرض کربلا

موضوعات: بدون موضوع
 [ 09:47:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...